چرا آنهائی که زود میمیرند دارای قیامت برزخی طولانی نسبت به آنهایی که دیرتر میمیرند هستند و این با عدالت خداوندی سازگاری ندارد.؟ شما چطور این مسئله رو توجیه میکنید منتظر جواب شما هستم.
پاسخ:
اولا
گذشت زمان آن طور که ما حساب می کنیم مربوط به این دنیاست و وقتی روح از بدن فارغ شد به عالم مجردات می پیوندد و زمان در مجردات آن عالَم معنای دیگری دارد(*).
ثانیا
عالم برزخ مطلقا جای بدی نیست بلکه آینه تمام نمای اعمال آدمی در طول دوران زندگی او می باشد در واقع با انتخابی آزادانه چنین برگی از زندگی بروی خودش گشوده است حال اگر نیکوکار باشد عالم برزخ او باغی از باغهای بهشت خواهد بود و اگر بدکار بوده و موفق به توبه نشده باشد عالم برزخش حفره ای از حفره های جهنم می باشد(**) این دقیقا مطابق با عدالت خداست گندم از گندم بروید جو زجو یعنی همین.
ــــــــــــــــ
(*)ُ وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (سوره حج آیه 47)و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهایى است که شما مىشمرید!
(**) َ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَانِ، امام سجاد علیه السلام فرمودند: قبر باغی از باغهای بهشت یا چاهی از چاه های جهنم است. بحار الانوار ج 6 ص 214
این سوال چنانچه از توضیحات آن بر می آید ، درمورد دایره قدرت خداوند و نیز قدرت عقل است و اینکه کدامیک بر دیگری مقدم است ؟ اما رابطه عقل و قدرت مطلق خدا چیست ؟ خداوند قادر مطلق است و جهان را (همچنین عقل را ) می آفریند . عقل قوه ای است که دارای ادراک است . عقل از مشاهده پدیده های جهان پی می برد که با اوصافی که از جهان خارج درک می کند ، وقوع برخی پدیده ها محال است و این استحاله به ذات آنها باز می گردد نه اینکه فاعل ، قدرت انجام آنها را نداشته باشد . به طور مثال (در مورداجتماع ضدین) عقل با درک یک ضد در محل الف ، همچنین با درک ضد دیگر در محل ب و تفکر بر این دو به این نتیجه می رسد که این دو ضد هردو با هم در زمان واحد نمی توانند در محل ج حضور داشته باشند فلذا حکم به محال بودن آن می کند و این محال بودن به خاطر شرایط خود ضدین است نه به خاطر شخصی که می خواهد این دو را در مکانی جمع کند .
گفته شده خداوند از رگ قلب به ما نزدیکتر است ولی در درون ما نیست و ما در درون او نیستیم و در نهج البلاغه به زیبای هرچه تمامتر این موضوع گفته شده یک نمونه از ان اینکه و آنکه به سوى او اشارت کند محدودش پنداشته و هر که محدودش پندارد ، او را بر شمرده است و هر که گوید که خدا در چیست ، خدا را درون چیزى قرار داده و هر که گوید که خدا بر روى چیزى جاى دارد ، دیگر جایها را از وجود او تهى کرده است .
یا امام رضا در مورد این موضوع به ریبای سخن میگویند پس سوال اینجا است چکونه از لحاظ عقلی این موضوغ قابل گفتن است
واژه تکبر برای خداوند یک بار در قرآن استعمال شده است:
«هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ»،و خدایى است که معبودى جز او نیست، حاکم و مالک اصلى اوست، از هر عیب منزّه است، به کسى یتم نمىکند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندى شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مىکند، و شایسته عظمت است خداوند منزّه است از آنچه شریک براى او قرار مىدهند.(1)
تکبّر از باب تفعّل و به معنای تلبّس است، یعنی چیزی که شایسته و برازنده است، بزرگی خدا برازنده اوست، در واقع فقط او می توان نام خودش را بزرگ بنهد، بزرگی خدا از جمیع جهات اگر لحاظ شود تمامش بار مثبت خواهد بود، بزرگی در قدرت، بزرگی در رحمت، در عفو و گذشت و کرامت و غیره و غیره که تماما صفات جمال است، بر خلاف متکبری که بر انسانها اطلاق می شود.
انسان متکبر سراسر نکبت و خفت و خلاصه مجموعه ای از بدیهاست، زیرا شخص متکبر از روی جهالتش خود را بزرگ دانسته در حالی که اگر عقل خود را به کار می بست، بزرگی را فقط و فقط از آنِ خدا می دانست، و همین جهل او سرچشمه همه رذالتها و جنایتهاست، جنایت در حق خود و دیگران.
مولا علی علیه السلام در وصف خداوند چنین می فرماید:
«کَبِیرٌ لَا یُوصَفُ بِالْجَفَاء»، بزرگی که جفا کار خوانده نمی شود.(2)
افراد زیادی ادعای بزرگی دارند و تنها راه اثبات بزرگی را ظلم و جنایت به زیر دست می دانند.
ـــــــــــــــــــــ
(1) حشر/23.
(2) بحار الانوار، ج 4 ،ص 53.
شیعیان با بیان فضایل برای امامان خود چه هدفی دارند؟
ذکر بیان فضائل ائمه تنها مربوط به شیعیان نیست بلکه خداوند و پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز به فضائل ایشان اشاره کرده اند.
دلایلی که برای ذکر فضائل اهل بیت می توان به آن ها اشاره کرد را می توان چنین نام برد:
چرا پیامبر و امام باید جاذبه و دافعه داشته باشند؟
یکی از خصوصیات انبیاء و اوصیای الهی قدرت جاذبه آن ها بوده است . در حقیقت علت اساسى جذب و دفع را باید در سنخیت و تضاد جستجو کرد. افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر انسان، یکسان نیستند بلکه به طبقات مختلفىتقسیممى شوند:
(1)- افرادى که نه جاذبه دارند و نه دافعه : اینان،افرادی ساقط و بى اثر هستند.
(2)- مردمىکه جاذبه دارند اما دافعه ندارند؛ با همه مىجوشند و گرم مىگیرند و همه مردم از همه طبقات را مرید خود مى کنند(انسان های دو رو)
چه دلیلی بر انحصار عصمت در امامان و پیامبران وجود داره؟ چرا معصوم دیگه ای وجود نداشته باشه؟مثلا چرا حضرت زینب سلام الله علیها یا حضرت عباس علیه السلام هم معصوم نباشند؟ آیا گناه و معصیتی از این دو بزرگوار دیده شده یا نقل شده است؟و یا چرا ممکن نیست که مثلا در زمان ما یک فردی یا افرادی اینقدر با ایمان و با شناخت کامل باشند که مرتکب هیچ معصیتی نشده باشند و بتونند به درجه عصمت برسند؟
ایا کسی که ولایت امامان(علیهم السلام) را قبول نداشته باشد اعمال او پذیرفته نمیشود ؟ چرا باید پذیرش اعمال در گرو پذیرش ولایت باشد ؟پس با در نظر گرفتن روایاتی که اشاره به این مطلب دارند، اعمال اهل تسنن پذیرفته شده درگاه خداوند نیست هر چند انها به خدا و پیامبرش ایمان دارند در صورتیکه در قران فقط اشاره شده است اگر به خدا ایمان نداشته باشید اعمال تان پذیرفته نمیشود ؟
از دیدگاه شیعه شرط پذیرش اعمال قبول ولایت است و این مطلب در روایات نیز آمده است:
خداوند در قرآن می فرماید: (یهدی من یشاء و یضل من یشاء). این آیات با ارادی بودن اعمال ما چگونه سازگار است؟
«فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ»؛ خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد هدایت مى کند. (1)
فلسفۀ ازدواج در آن دنیا چیست؟ چرا "حورالعین" ویژگیهای انسانی تعریف شده در قرآن را ندارند و با اینکه از جنس بشر نیستند؛ بشر باید با آنها ازدواج کند؟ چرا خدا می خواهد در آن دنیا ما با موجوداتی ناشناخته و غیر انسان ازدواج کنیم؟ چرا زیبایی زن در آن دنیا ملاک اوّل ازدواج می شود و در این دنیا امری ناپسند است؟
"المراقبات" یا "اعمال السنة" یکی از تألیفات گرانسنگ آیت حق و عرفان مرحوم آیتالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی است که آن را به راه و روش سلف صالح و عظمای اصحاب امامیه تألیف نموده و از احادیث صحیح و گهربار ائمه علیهم السلام، ادعیه و اوراد مخصوص به ایام و لیالی و ماه و سال از منابع موثق در آن گردآوری نموده است. نوشتن کتاب "اعمال السنة" از سنتهای علمای امامیه است و علمای شاخصی از جمله سید ابن طاووس، شیخ بهایی، شیخ اجل کلینی، محمد بن مسعود عیاشی، و شیخ الطایفة شیخ طوسی رحمة الله علیهم اجمعین کتابهای گرانقدری در این باب تألیف نمودهاند.
هیئت کبار وهابی عربستان سعودی در پاسخ به پرسشی در مورد خوردن گوشتی که به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) یا بقیه موالید ذبح می شود فتوای عجیبی را صادر کرد و تصریح کرد که خوردن این گوشت حرام است.
|
یکى از سؤالاتى که در باره حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف همواره مطرح بوده، طول عمر آن حضرت است.
چگونه ممکن است که یک انسان بیش از هزار سال عمر داشته باشد؟
مخالفان شیعه، همین مسأله را مستمسک قرار داده و آن را دلیلى قاطع بر بطلان اعتقاد شیعه در خصوص مهدویت دانستهاند. ما در این مقاله نمونه هایی را از کتابهایی که مورد قبول ادیان ابراهیمی می باشد را ذکر میکنیم.
از کتب اهل سنت و از عهدعتیق مورد قبول همه اهل کتاب و عهد جدید مورد قبول مسیحیان.
افرادى که زیاد عمر کردهاند بسیارند. ما در این مختصر به برخى از موارد اشاره مىکنیم: