ابن قتبیه دینوری مینویسد:
عمر نزد ابوبکر آمد و گفت: آیا از این فرد متخلف (امیرالمومنین علی علیه السلام) بیعت نمیگیری؟
ابوبکر به قنفذ که آزاد شده وی بود گفت: سراغ علی برو و به او بگو نزد ما آید.
قنفذ نزد علی رفت.
حضرت به او فرمود: با من چه کار داری؟!
قنفذ پاسخ داد: جانشین پیامبر تو را خواسته تا نزد وی روی.
حضرت فرمود:چقدر زود به پیامبر خدا دروغ بستید!
قنفذ نزد ابوبکر بازگشت و سخن حضرت را به او ابلاغ کرد . ابوبکر برای مدتی گریست.
عمر برای بار دوم گفت: به کسی که از بیعت با تو خودداری کرده فرصت مده.
ابوبکر بار دیگر به قنفذ گفت: نزد علی برو و به او بگو جانشین پیامبر تو را به بیعت با خود فرا میخواند.
قنفذ پیام ابوبکر را به علی(علیه السلام) رساند.
امیرمومنان با صدای بلند فرمود: سبحان الله.
(ابوبکر) ادعای خلافت و جانشینی پیامبر را دارد در حالی که این منصب از آن او نیست.
قنفذ نزد ابوبکر آمد و فرمایش حضرت را به او ابلاغ کرد.
ابوبکر مدتی گریه کرد.
الامامة و السیاسة جلد 1 صفحه 30 باب کیف کانت بیعة علی بن ابی طالب