دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

هدایت و گمراهی به دست خداوند

دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۳۷ ق.ظ

خداوند در قرآن می فرماید: (یهدی من یشاء و یضل من یشاء). این آیات با ارادی بودن اعمال ما چگونه سازگار است؟

«فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ»؛ خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد هدایت مى ‏کند. (1)


با سلام و درود
در این زمینه مطالبی عرض می شود، امیدوارم مفید فایده باشد.
خداوند از همان ابتدای آفرینش و خلقت انسان، در نهاد او فطرتی پاک و سالم قرار داده است: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها» (2)
همه انسان ها از این موهبت الهی برخوردار بوده و هستند.
از طرفی عقل به عنوان رسول باطن، و پیامبران الهی به عنوان رسول ظاهر، در همه حال انسان را به سوی هدایت راهنمایی می کنند.
"إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ، حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً، فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ، وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏"؛ برای خداوند در بین مردم دو حجت است، یکى ظاهرى و دیگر باطنى، حجت ظاهرى خداوند، رسولان و انبیاء و ائمه هستند و حجت باطنى، عقلهاى مردم است. (3)
بنابر این، زمینه هدایت برای همه انسان ها فراهم است و این گونه نیست که برخی امکان هدایت داشته و برخی از این امکان محروم باشند.
مطلب دیگر؛ انسان دارای اختیار است و با همین اختیار می تواند سوء انتخاب داشته باشد؛ از این رو سوء انتخاب و نافرمانی و گمراهی ابتدایی، به انتخاب خود انسان است.
پس از سوء انتخاب و گمراهی ابتدایی، لجاجت و اصرار بر نافرمانی و گمراهی و تصمیم بر نپذیرفتن حق، موجب گمراهی بیشتر شده و گمراهی و ضلالت های بعدی را برای او به دنبال دارد. تا این که سرانجام، آثار و مجازات این مراحل متعدد نافرمانی و گمراهی، موجب از بین رفتن قابلیت هدایت در انسان می شود.
علامه طباطبایی می گوید: یک مرحله از ضلالت و گمراهی در فرد کافر و گنهکار آن است که ابتدا فرد گنهکار را به گناه وادار می کند، و مرحله دیگر از ضلالت و گمراهی آن است که به دنبال گناهان و نافرمانی های او و به عنوان مجازات این کارهایش، او به آن مبتلا می شود؛ و این غیر از آن ضلالت ابتدایی او است. (4)
توجه: وقتی کسی از حد گذشت و زمینه هدایت را در خود از بین برد، قابلیت هدایت را در خود نابود کرده، لذا دیگر هدایت هم نمی شود و بیش از پیش به سوی ضلالت و گمراهی می رود، به گونه ای که دیگر حرف حق پیامبران را نمی شنود و آیات و نشانه های الهی را نمی بیند و ندایی از فطرتش به او نمی رسد.
نکته: هیچ چیزی در این عالم بدون اراده الهی انجام نمی شود، لذا از این جهت می توان امور را به خداوند نسبت داد، ولی این معنایش این نیست که ما در افعال خود و در حیطه خود اختیاری نداریم.
در امور اختیاری انسان، اراده الهی به آن چیزی که ما در نهایت اختیار خواهیم کرد تعلق گرفته است، لذا در عین این که اراده الهی وجود داشته ما هم به اختیار خود آن را انجام داده ایم.
بنابر این از این حیث (تعلق اراده الهی) می توان اضلال و گمراهی را به خداوند نسبت داد، کما این که از حیث سوء تدبیر و سوء اختیار خود ما، نیز می توان آن را به خود انسان منتسب نمود.
خلاصه:
1. مساله هدایت و ضلالت، مستند به خداوند سبحان است. او هر که را بخواهد هدایت و هر که را بخواهد گمراه مى ‏کند.
2. سنت الهی بر این تعلق گرفته که کسانى را هدایت می نماید که بسوى او بازگشت کنند: «یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ»؛ هدایت مى‏ کند به سوى خود هر که را که به سوى او بازگشت نماید.(5)
و کسانى را گمراه می کند که به آیات واضحه و روشن او کفر بورزند: «وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ»؛ کسانى را که از اهل کفر و مکر، خداوند گمراهشان کرده باشد دیگر هدایت شدنى نیستند.(6)
این بر اساس سنت الهی و نظام متقنى است که دائما جریان داشته و هرگز خلل نمى ‏پذیرد. (7)
3. همیشه اعمال و کردار انسان، نتائج و ثمرات و بازتاب خاصى دارد.
اگر انسان به دنبال عمل نیک باشد، نتیجه آن، روشن ‏بینى و توفیق و هدایت بیشتر به سوى خدا و انجام اعمال بهتر است:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً»؛ اگر پرهیزگارى پیشه کنید خداوند حس تشخیص حق از باطل را در شما زنده مى ‏کند و به شما روشن ‏بینى عطا مى ‏فرماید. (8)
و اگر انسان به دنبال زشتیها برود، تاریکى و تیرگى قلبش افزون مى ‏گردد، و به سوى گناه بیشترى سوق داده مى‏ شود، و گاه تا سر حد انکار خداوند مى ‏رسند:
«ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ»؛ عاقبت افرادى که اعمال بد انجام مى ‏دهند به این جا منتهى شد که آیات خدا را تکذیب کردند و مورد استهزاء قرار دادند. (9)
و در آیه دیگر: «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»؛ هنگامى که از حق برگشتند خداوند دل هاى آن ها را برگردانید.(10)
4. پس اگر خدا به کسانى توفیق هدایت مى ‏دهد و یا از کسانى توفیق را سلب مى ‏کند نتیجه مستقیم اعمال خود آنها است. (11)
5. بنابر این، ضلالت و گمراهی به خاطر سوء انتخاب و نافرمانی های خود افراد بوده که آن ها را به حدی از ضلالت و گمراهی رسانده که دیگر قلب آن ها پذیرای هدایت نیست و برای همیشه در گمراهی و ضلالت باقی خواهند ماند.
و چون آن ها در انتخاب این راه و این مسیر اختیار داشته اند و با وجود همه زمینه های هدایت، باز هم راه انحراف و نافرمانی را انتخاب کرده اند، گمراهی آن ها منتسب به خودشان است. «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ»؛ هر کس در گرو اعمال خویش است. (12)

____________

فاطر، 8.
روم، 30.
الکافی، ج‏1، ص 16.
ر.ک: ترجمه المیزان، ج ‏1، ص 141.
رعد، 27.
رعد، 33.
ترجمه المیزان، ج‏ 11، ص 483.
انفال، 29.
روم، 10.
صف، 5.
ر.ک: تفسیر نمونه، ج‏1، ص 151؛ ترجمه المیزان، ج‏11، ص 483.
مدثر، 38.

  • عبدی