دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

۴۹۰ مطلب با موضوع «تشیع و اعتقادات» ثبت شده است

۱۴
تیر

قبل از پاسخ به سؤال، نکته مهم این است که تطبیق آیات نورانی قرآن بر وجود مقدس امام زمان

( و حکومت جهانی آن حضرت تنها از راه روایات رسول گرامی اسلام و ائمه معصومین) امکان پذیر است.
و از جمله آیات قرآن که به مسأله مهدویت و امام زمان تفسیر شده است این آیات شریفه است.


1. سوره قصص آیه 5 :"و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ...."
2. سوره نمل آیه 62 : "امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء...."
3. سوره نور آیه 55 : "وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستظفنهم"
4. سوره انبیاء آیه 11 : "و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الارض ..."
5. سوره اسراء آیه 81 : "وقل جاء الحق زهق الباطل إن الباطل کان رهوقا..."
6. سوره اسراء آیه 33 : "و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً..."
7. سوره حجر آیات 36تا 38 : "قال رب فانظرنی الی یوم یبعثون ..."
8. سوره بقره 1تا 3 : "الم : ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب ..." که امام صادق ( فرمودند : "مراد از غیب،‌حجت غایب است."
9. سوره حدید آیه 71 : "اعلموا أن الله یحیی الارض بعد موتها..."
10. سوره بقره آیه 155 : "و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع..."
11. سوره بقره آیه 148 : "فاستبقوا الخیرات ..."
12. سوره آل عمران آیه 83 : "وله اسلم من فی السموات ..."
13. سوره ابراهیم آیه 5 : "و ذکرهم بایام الله"
. سوره آل عمران آیه 200 : "یا ایها الذین آمنوا اصبروا و ..."
15. سوره نساء آیه 47 : "یا ایها الذین اوتوا الکتاب ..."
16. سوره نساء آیه 59 : "یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و ..."
17. سوره نساء آیه 69 : "و من یصلح الله و الرسول فاولئک ..."
18. سوره انعام آیه 158 : "هل ینظرون الا ان تاتیهم ..."
19. سوره اعراف آیه 53 : "ه ل ینظرون الا تأویله یوم ..."
20. سوره یونس آیه 20 : "و یقولون لو لا انزل علیه آیه ..."
21. سوره طه آیه 135 : "فستعلمون من اصحاب الصراط..."
22. سوره انبیاء آیات 11 تا 15 : "و کم من قریه ..."
23. سوره توبه آیه 33 : "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و ..."
24. سوره تکویر آیه 15 ـ 16 : "فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس ..."
25. سوره حدید آیه 26 : "اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها ..."
26. سوره مائده آیه 14 : "و من الذین قالو انا نصاری ..."
27. سوره ذاریات آیات 22 ـ 23 : "و فی السماء رزقکم و ماتوعدون ..."
28. سوره نساء آیه 77 : "الم تر الی الذین ..."
29. سوره تبارک آیه 30 : "قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غوراً ..."
30. سوره صف آیه 9 : "هو الذی ارسل رسوله بالهدی ..." "1"


نکته : آیات مربوط به امام عصر ارواحنا فداء بیشتر از آنچه هست که بیان کردیم و برای مطالعه بیشتر به کتب معرفی شده مراجعه کنید.


1. امام مهدی( از دیدگاه قرآن و عترت، علمه مجلسی، ترجمه علی دوانی
* مجله مبلغان شماره 22 شعبان 1422، ص34 ـ 30

منابع دیگر جهت مطالعه بیشتر :
1. سیمای مهدی( در قرآن، سید هاشم حسینی بحرانی، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی
2. مهدی در قرآن، رضا فیروز

  • عبدی
۱۴
تیر

آنچه در وهلة اول در مورد این سؤال به ذهن میرسد این است که موضوع چاه در روایات و اینکه احیاناً چاه‌هایی بنام مقدّس حضرت مهدی (عج) وجود داشته باشد تا چه اندازه صحیح است و مبنای آن چیست؟ از حضرت صادق ـ علیه‌السّلام ـ منقول است که: هرگاه تو را حاجتی بسوی خدای تعالی باشد یا از امری خائف و ترسان باشی در کاغذی بنویس ... حاجت ذکر می‌شود ـ پس رقعه را بپیچ و در بندقه‌ای از گل و در میان آب جاری یا چاهی بینداز که حقتعالی بزودی فرج کرامت فرماید.[1] و همچنین مرویست که هرکه را حاجتی باشد آنچه مذکور می‌شود بنویسد در رقعه و در یکی از قبور ائمه علیهم اسلام بیندازد یا ببندد و مهر کند و خاک پاکی را گل سازد و آنرا در میان آن گذارد و در نهری یا چاهی عمیق یا برکه آبی اندازد که بحضرت صاحب الّزمان صلوات الله و سلامه علیه می‌رسد و او بنفسه متولّی بر آوردن حاجت می‌شود.[2] پس بنابراین آنچه بذهن می‌رسد این است که چاه اختصاصی و خاّص بنام مبارک حضرت ولی عصر (عج) وجود نداشته باشد چون در دو روایت گذشته بصورت مطلق فرموده شده که: نهر یا چاه عمیق یا غدیر آب. پس سند این قضیه (چاه) همین روایات می‌تواند باشد که با توجه به بررسی که در کتب مربوط به حضرت حجت(ع) به عمل آمد اختصاصاً چیزی بنام چاه امام زمان(عج) دیده نشد و بعید است که در روایت چاه خاصّی بنام حضرت نامیده شده باشد و چاه‌های امروزی هم بر اساس همان روایات مذکور می‌تواند برای عریضة حاجات مورد استفاده قرار گیرد.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. منتهی آلامال شیخ عباس قمی.
2. النجم الثاقب محدث نوری.
3. مفاتیج الجنان شیخ عباس قمی.[1] . قمی، عباس، مفاتیح الجنان، ص 1081 به نقل از تحفه الزائر.
[2] . قمی، عباس، منتهی آلامال ـ باب چهار دهم در تاریخ امام دوازدهم ـ علیه‌السّلام ـ ص 869 به نقل از تحفة الزائر.

  • عبدی
۱۴
تیر

سؤالم این بود: چرا شما باید از امامان اربعه خودتان تقلید کنید؟

سؤالی ساده بود ولی جوابش پیچیده بود. مگر ابوحنیفه که قبل از امامان شما اهل سنت است، تقریبا صد سال با زمان رسول الله فاصله ندارد؟

شما میگویید باید از اینها تقلید کرد چون عالم بودند!

اگر عالم بودند و تقلید کردن شما سنت است، چرا قبل از این تقلید نمیکردند؟ یا اینکه چرا از صحابه تقلید نمیکنید؟ مگر آنها عالم و فاضل نبوده اند؟ البته صحابه با تعریف شیعه!

این سوال عقلانی را تا به حال از خودتان پرسیده اید؟ آیا پرسیده اید چرا کسانی که قبل از امامان اربعه شما بوده اند، تقلید نمیکردند و بعد از این امامان تقلید کردن باب شد؟

تا به حال از خودتان پرسیده اید خود این امامان اربعه از چه کسی تقلید میکرده اند؟ اینها که پیامبر نبوده اند و وحی منزل!

  • عبدی
۱۴
تیر

در سال 1383 هجری قمری هر یکی از دانشمندان ایرانی مقیم نیویورک (آمریکا) پرسش های گوناگونی در زمینه های مختلف اسلامی از استاد علامه حضرت آقای طباطبائی نموده بود که معظم له پاسخ همه آنها را نوشته و یک جا به آن دانشمندان ایرانی فرستادند.

مایه مسرّت است که در این کتاب مجموعه آن پرسش ها و پاسخ ها که نسخه ای از آنها در اختیار ما قرار داشت، در معرض استفاده علاقه مندان به پژوهش های علمی و بررسی های اسلامی قرار گیرد.

1. آیا زن و مرد در قانون اسلام مساوی هستند؟

2. آیا زن می تواند در سیاست و کارهای مملکتی دخالت کند و با مرد مساوی باشد؟

در آغاز پیدایش اسلام جامعه بشری در خصوص زن یکی از دو عقیده را داشتند: دسته ای با زن معامله حیوان اهلی می کردند. زن پیش آنان عضو جامعه نبود، ولی می شد که از نگهداریش استفاده هایی مانند استیلا و خدمت به نفع جامعه کرد.

  • عبدی
۰۲
تیر

اعتقاد به امامت دوازده امام، از معتقدات بنیانی شیعه امامیه است. قدمت این مسئله به عصر رسالت می‏رسد و سنگ بنای آن توسط شخص رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نهاده شده است و گواه آن احادیث متعددی است که در این باره از آن حضرت رسیده است.
مؤلفان صحاح اهل سنت، در این منابع، حدیثی از پیامبر اسلام‏ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل کرده ‏اند که بر اساس آن، حضرت تعداد خلفای پس از خود را دوازده تن معرفی کرده و برای آنان اوصافی برشمرده است. هم این تعداد، و هم اوصاف یاد شده، با دوازده امامِ مورد اعتقاد شیعه تطبیق می‏کند.

دانشمندان اهل سنت، سند حدیث مورد بحث را توثیق کرده ‏اند، امّا در تطبیق و تعیین مصداق خارجی آن، توجیهات و تفسیرهای گوناگونی کرده و دچار اشتباه شده‏ اند. در این نوشتار متن و سند و پیشینه این حدیث را بررسی می‏کنیم.
اعتقاد به وجود دوازده امام به عنوان جانشینان پیامبر و رهبران امت اسلامی، مسئله‏ ای است که قدمت آن به عصر رسالت می‏رسد، و سنگ بنای این تفکر توسط شخص رسول خدا صلی‌ الله‌علیه‌ و‌آله نهاده شده است.
بنابر این مسئله یاد شده حداقل از حیث نظر، مسئله‏ای است اسلامی نه مذهبی، و آنچه را که شیعه در مورد حصر عدد امامان به دوازده تن معتقد است، مسئله‏ ای است متعلق به همه مذاهب اسلامی.
صاحبان صحاح اهل سنت در منابع خود حدیثی از رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌آله نقل کرده‏ اند، که بر اساس آن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله  تعداد خلفای پس از خود را دوازده تن ذکر نموده و برای آنان اوصافی برشمرده‏ اند.

  • عبدی
۰۲
تیر

خلاصه: یکى از مصادر علم اهل بیت (ع) ، پیامبر گرامى اسلام (ص) است . علم رسول خدا که علمى لدنى و از ناحیه خداوند بوده توسط آن حضرت در اختیار على (ع) و از طریق على (ع) به سایر ائمه (ع) منتقل گردیده است .

علامه عسکرى دراین ‏باره مى ‏نویسد:
اصل و ریشه حقایق و احکام اسلام در قرآن کریم است، و شرح و بیان و تفصیل آن بر عهده پیامبر اکرم و سایر مبلغین دست اول اسلام (ع) قرار داده شده است . پیامبر گرامى اسلام (ص) حدیث خویش یعنى آنچه به ایشان وحى شده و بشر تا روز قیامت بدان احتیاج دارد، همه و همه را به پسر عم خویش على (ع) املاء فرموده و آن حضرت این تعالیم را تدوین مى‏نمود.

انتقال تعالیم پیامبر (ص) به حضرت على (ع) در مجالس گوناگونى صورت مى‏گرفت که ذیلاً به شرح آنها مى‏پردازیم:

  • عبدی
۰۱
تیر

ابتدا توجه به این نکته لازم است که گاه گمان مى شوند که تنها مدرک اسلامى بودن یک مساله مطرح شدن آن به صورت صریح در قرآن کریم است و هر آنچه با قطع نظراز این که عقل و سنت نیز هر یک دلیل و مدرک معتبرى در کنار قرآن است واسلام را مى توان و بلکه باید از مجموع هر سه منبع (قرآن، سنت و عقل) شناخت به توضیح این مساله مى پردازیم که قرآن کریم که روشن گر راه هدایت است برخى از امور را خود به طور مستقیم و بدون واسطه بیان کرده است مانند کلیات بسیارى از احکام و برخى از امور را به طور غیر مستقیم و باواسطه پیامبران بیان کرده است ولى خودش به این واسطه تصریح کرده است.

قرآن کریم تبیین هدایت خود را بر عهده پیامبر مى گذارد ((و انزلناالیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و این قرآن را به سوى تو فرو فرستادیم تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى))، (نحل، آیه 44 )

و نیز فرمود ((ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا آنچه را رسول خدا براى شما آورد بگیرید و آنچه را نهى کرد خوددارى کنید))، (حشر، آیه 7).

  • عبدی
۰۱
تیر

«وقتی پیامبر اسلام می‌گوید: فاطمه یکی از چهار زن بزرگ جهان است . . .
وقتی که در برابر همه رنجها و پریشانی‌ها و همه غمهای زندگی فاطمه، پیغمبر به او تسلی می‌دهد که « نمی‏خواهی بانوی همه زنان جهان باشی؟»
اینها تعارف نیست که یک مرد به دخترش می‌گوید!
پیغمبر چنین تعارفهایی را ندارد!...
وقتی می‌گوید تو می توانی بانوی همه زنان جهان باشی، به معنای این نیست که تعارف کرده باشد و هم به معنای آن نیست که برای پیروان خود یک بت ساخته باشد که فقط او را بپرستند و یک معبود که ستایشش کنند و یک ممدوح که فقط مدحش را بگویند و یا یک قربانی که فقط عزاداری کنند؛ بلکه به عنوان یک سرمشق او را بشناسند و از روی زندگی‌اش درس بیاموزند و عمل کنند.
این به معنای «سیده‌ زنان عالم» است.
  • عبدی
۰۱
تیر

آداب جسد، روح و دیدارش با جسدش بعد از مرگ،

فوائد زیارت اهل قبور،

زیارت ارواح مؤ منان و کفار با خانواده شان ...

آداب جسد...
باید توجه کرد که بدن میت داراى احترام است . از این جهت بدن را نباید در مزبله انداخت یا در بیابان رها کرد، به خصوص بدن مؤ من را که احترام آن لازم است ؛ زیرا احترام به روح است .
قبر میت باید به اندازه بدن او باشد، میت را باید در میان قبر راحت بخوابانند، آن را به اندازه کافى گود کنند، در جایى که مى خواهد کسى از دنیا برود، کارى نکنند، که از نزول ملائکه جلوگیرى شود، آدم جنب داخل نشود، قرآن قرائت کنند، پاى محتضر را به سمت قبله دراز نمایند، دعاى ((عدلیه )) و سوره ((یس )) و ((وصافات )) بخوانند چیز سنگین روى سینه او نگذارند و بهتر است افرادى که وارد مى شوند با وضو باشند؛ زیرا محل جان دادن میت محل نزول فرشتگان و ارواح مقدس معصومین علیه السلام است .
کسى که از دنیا مى رود باید مؤ منین براى تشیع جنازه او اجتماع کنند، او را به سه آب ، (سدر و کافور و آب خالص ) سه بار غسل دهند و در سه یا پنج پارچه کفن نمایند.
بعد او را وارد قبرستان کنند و تا هنگام ورود در قبر تدریجا نزدیک قبر نمایند، اگر مرد است بدن را پایین قبر و اگر زن است از پهلو داخل کنند، در میان قبر صورت او را برهنه نموده و روى خاک گذارند.

(کنایه از این که خداوندا بهترین جاهاى بدن خود را که موجب شرف و آبروى من بود اینک در مقابل مقام عظمت و جلال تو به روى خاک مى نهم .)
باید براى او تلقین بخوانند و جرید تین (دو چوبى که زیر بغل میت مى گذارند) در زیر بغل هایش بگذارند، در چهار گوشه قبر او تربت حضرت سید شهدا علیه السلام را بریزند.
این ادب و اعمال که انجام مى گیرد گرچه با بدن و جنازه اى است که در قبر افتاده است ولى روحش خوشحال مى شود. این کارها احترام به روح مؤ من است چون عمرى این بدن آلت دست روح بوده و روح را براى رسیدن به کمال ، یارى کرده است . از این جهت بدن میت مورد احترام قرار مى گیرد، و مى گویند: شب اول قبر از آن سئوال مى کنند و بدن را در قبر، عذاب یا اکرام مى نمایند.

  • عبدی
۰۱
تیر

http://sonnat.net/upload/article/28A9ADAA.9218.40C9/BSV1681I_pic.png?rnd=

 ایا صحیح است که اهل سنت میگوید ما به صحابه توهین نمیکنیم در حالیکه ابوبکر به صحابه و دختر پیامبر توهین کرده است؟

ابن ابی الحدید (سنی) معتزلی در ص80 جلد چهارم شرح نهج البلاغه از ابوبکر احمد بن عبد العزیز جوهری در شرح منبر رفتن ابی بکر واحتجاج علی و فاطمه نوشته است:

چون احتجاج فاطمه و علی در مردم موثر واقع شد وابوبکر نتوانست جواب آنها را بدهد بعد از رفتن علی و فاطمه ابی بکر رفت بالای منبر و گفت:

ایها الناس این چه هیاهویی است که بر پا کرده اید و گوش به حرف  علی و فاطمه می دهید?

(چون حضرت زهرا شاهدش را به مسجد آورد که امیر المومنین بود و خداوند طبق آیه تطهیر  آنها را از هر رجسی دور کرده است)

رو به مردم کرد وگفت: " انما هو ثعاله شهیده ذنبه" (جز این نیست که او روباهی است که شاهد او دم او می باشد او ما جراجو و بر کننده فتنه می باشد و . . .

معتزلی ضمن این نام می گوید: (زنی بود زانیه در جاهلیت که دوست می داشت که زنا دهد)

 البته این مطلب فوق العاده کوتاهی بود پیرامون قسمتی از قضیه فدک در جواب به تمامی برادران اهل تسنن که می گویند شما به صحابه توهین می کنید در صورتیکه خلیفه شما که در کتب معتبر شماست توهین به صدیقه زهرا وامیر المومنین نموده اند این یکی از هزاران توهینی بود که خلفای شما به اهلبیت ما کرده اند

۳۰
خرداد
  • عبدی
۲۷
خرداد

عبد عاصی : رساله وجودیه در معرفت ربوبیّه اثر جذاب جناب محیی الدین ابن عربی (ره) است که متن آن را در چند بخش به محضر مبارک دوستان تقدیم می کنیم .

موضوع این رساله " اصل وحدت وجود و فنای فی الله " به معنای حقیقی آن است .
خوب است تا دوستداران معارف الهیه ، هر پاراگراف را با دقت مطالعه فرمایند و در کنار لذت بردن از متن ، به معلومات مفید و نورانی خود بیفزایند .

باشد که اصل توحید را مزه مزه نماییم ...

بسم الله الرحمن الرحیم
و به ثقتی و علیه اعتمادی
حمد شایسته خداوند است و همو کافی است و سلام بر بندگان برگزیده اش.
در معنی قول نبی صلی الله علیه و آله :

« من عرف نفسه فقد عرف ربّه »

سپاس خداوندی را که قبل از وحدانیّت او قبلی نبود مگر که آن قبل هم او بود و بعد از فردانیتش بعدی نبود

مگر این که آن بعد او بود و بود و نه بعدی با او بود و نه قبلی و نه بالایی و نه تحتی و نه نزدیکی و نه دوری

و نه چگونگی و نه کجایی و نه حینی و نه أوانی و نه وقتی و نه زمانی و نه کون و مکانی

و او الان همانست که بود.

  • عبدی
۲۷
خرداد

در قرآن عناوینی که مورد لعن قرار گرفته‌است ، بر سه گونه است :
گروه اول : عناوینی که مخصوص کفار و سایر ادیان است .
گروه دوم : آیاتی که مخصوص عنوان منافقین است ، یا در مورد منافقین شناخته شده نازل شده است .
گروه سوم : آیاتی که شامل سایر مسلمانان «کسانی که اهل سنت آنان را منافق نمی‌دانند» و از جمله گروهی از صحابه نیز می‌شود

در ابتدا هر سه گروه را به صورت فهرست وار بیان می‌کنیم :
گروه اول :
1- کسانی که به جبت و طاغوت ایمان آورده و می‌گفتند کفار از مسلمانان هدایت شده‌ ترند
2- گروهی از نصارا که به مباهله با رسول خدا (صلى الله علیه وآله) پرداختند
3- اهل کتابی که به دستورات پیامبران ایمان نیاورده کافر شدند
4- کسانی که خداوند بر آنان غضب گرفت و آنان را مسخ کرد
5- فرعون ، لشکرش و بزرگان قومش از جمله هامان
6- یهودی که می‌گفتند دست خدا بسته است !
7بنی اسرائیلی که پیمان الهی را شکستند

8- کفار و مشرکین (به صورت های مختلف)

9- امت‌های جهنمی
10- اصحاب سبت
11- قوم فرعون
12- شیطان
13- قوم عاد

گروه دوم :
1- کسانی که در دل‌هایشان بیماری است و کسانی که در مدینه شایعه پراکنی می‌کردند
2- کسانی که در صلح حدیبیه به خدا گمان بد بردند .
3- منافقین


گروه سوم :
1- کسانی که حقایق دینی را بعد از آنکه نازل شد ، از مردم پنهان کنند
2- پیمان‌شکنان و فساد کنندگان در زمین و قطع کنندگان رحم
3- بزرگانی از امت‌ها که در جهنم عذاب می‌شوند
4- کسی که زنان پاکدامن را به بی‌عفتی متهم کند
5- کسی که از روی عمد مسلمانی را بکشد
6- کسانی که خدا و رسولش را بیازارند
7- مردی که در لعن دروغ بگوید
8- شجره ملعونه
9- دروغگویان
10- ظالمان

  • عبدی
۲۷
خرداد

این متن ژرف و زیبا تحت عنوان خدا از نگاه ملاصدرا، بارها در اینترنت منتشر شده و با تلفیق دو مورد، در ماه خدا برایتان منتشر می کنم.
البته باید سند انتساب آن به ملاصدرا توسط اهل تحقیق عرضه شود:


خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک می شود و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده می شود و بقدر ایمان تو کارگشا می شود
و بقدر نخ پیرزنان دوزنده باریک می شود و بقدر دل امیدواران گرم میشود ...
پدر می شود یتیمان را، همسر می شود بی همسر ماندگان را ،
طفل می شود عقیمان را، امید می شود نا امیدان را ،
راه می شود گمگشتگان را ، نور می شود در تاریکی ماندگان را،
شمشیر می شود رزمندگان را ، عصا می شود پیران را،
عشق می شود محتاجان به عشق را ...
خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد ؛ به شرط پاکی دل ؛
به شرط طهارت روح ؛ به شرط پرهیز از معامله با ابلیس ...

  • عبدی
۲۷
خرداد

واژه تکبر برای خداوند یک بار در قرآن استعمال شده است:

«هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ»،

و خدایى است که معبودى جز او نیست، حاکم و مالک اصلى اوست، از هر عیب منزّه است، به کسى ستم نمى‏کند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندى شکست‏ ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مى‏کند، و شایسته عظمت است خداوند منزّه است از آنچه شریک براى او قرار مى‏دهند.(1)

تکبّر از باب تفعّل و به معنای تلبّس است، یعنی چیزی که شایسته و برازنده است، بزرگی خدا برازنده اوست، در واقع فقط او می توان نام خودش را بزرگ بنهد، بزرگی خدا از جمیع جهات اگر لحاظ شود تمامش بار مثبت خواهد بود، بزرگی در قدرت، بزرگی در رحمت، در عفو و گذشت و کرامت و غیره و غیره که تماما صفات جمال است، بر خلاف متکبری که بر انسانها اطلاق می شود.

انسان متکبر سراسر نکبت و خفت و خلاصه مجموعه ای از بدی هاست، زیرا شخص متکبر از روی جهالتش خود را بزرگ دانسته در حالی که اگر عقل خود را به کار می بست، بزرگی را فقط و فقط از آنِ خدا می دانست، و همین جهل او سرچشمه همه رذالتها و جنایتهاست، جنایت در حق خود و دیگران.

مولا علی علیه السلام در وصف خداوند چنین می فرماید:
«کَبِیرٌ لَا یُوصَفُ بِالْجَفَاء»،

بزرگی که جفا کار خوانده نمی شود.(2)

افراد زیادی ادعای بزرگی دارند و تنها راه اثبات بزرگی را ظلم و جنایت به زیر دست می دانند.

ـــــــــــــــــــــ
(1) حشر/23.
(2) بحار الانوار، ج 4 ،ص 53.

  • عبدی