دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

۲۷۱ مطلب با موضوع «اهل سنت» ثبت شده است

۲۵
خرداد

تَقیّه، اصطلاحی دینی به معنای ابراز داشتن عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص .

تقیه در لغت به معنای نگاه داشتن ، پرهیز کردن و پنهان نمودن است (ابن منظور؛ فیروزآبادی ، ذیل «وقی »).

در منابع اسلامی ، تقیه به معنای نگاهداری خود از صدمة دیگری است از راه ابراز موافقت با او در گفتار یا رفتارِ مخالف حق (انصاری ، ص 37) و به تعبیر شیخ مفید (1414، ص 137) پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان ، به منظور اجتناب از ضرر دینی یا دنیایی ، است.

(برای تعاریف دیگر رجوع کنید به شمس الائمه سرخسی ، ج 24، ص 45؛ ابن حَجَر عَسقلانی ، ج 12، ص 279؛ ابوزُهره ، ص 188).

در تقیه ، بر خلاف نفاق که موضوع آن تظاهر به حق و پنهان کردن شرک و باطل است ، شخص مؤمن به دلیل ترس از زیان مالی یا جانی برای خود یا دیگری ، از اظهار حقیقت خودداری می کند.

(فاضل مقداد، ص 377؛ امین ، ص 185).

از جمله اغراض عقلایی که می تواند تقیه را موجه سازد، مصون ماندن تقیه کننده از تعرض ظالمان و رهایی از خطرهایی مانند حبس ، تبعید، قتل ، مصادرة اموال و محرومیت از حقوق قانونی است .

دیگر فواید مهم تقیه عبارت اند از پیشگیری گروه تقیه کننده از هدر رفتن قوای خود به منظور بهره برداری بیشتر از فرصتهای مناسب ، حفظ وحدت امت اسلامی و جلوگیری از ایجاد تفرقه و اختلاف .

با توجه به همین آثار سودمند تقیه ، امیر مؤمنان علی علیه السلام تقیه را «رحمت الهی بر مؤمنان » خوانده اند ( رجوع کنید به حرّ عاملی ، ج 1، ص 107ـ 108؛ سبحانی ، ج 2، ص 3ـ 336).

  • عبدی
۲۵
خرداد

مخالفین شیعه قائل به مساله  " عدالت صحابه " هستند و بر این مبنا تمامی صحابه را عادل شمرده و هر گونه نقد و نقاش در مورد آنان را نهی می کنند و حتی بر همین مبنا تمامی آن ها را توثیق می کنند.

این ادعا در حالی صورت میگیرد که نه تنها هیچ پشتوانه قرآنی و روایی ندارد بلکه روایات متعدد و معتبر در منابع مخالفین در رد این ادعای اهل تسنن وجود دارد.

(با وجود تعریف های متفاوت از صحابه در نزد علمای اهل سنت) در راستای این مساله، در این مطلب به نقل روایتی با سند صحیح (بنا بر شروط بخاری و مسلم) از قول ابن عباس می پردازیم که رد محکمی است بر اسطوره  " عدالت صحابه " :

حَدَّثنا أَبُو موسى، قَال: حَدَّثنا یَحْیَى بن حماد، قَال: حَدَّثنا أَبُو عَوَانة، عَن سُلَیْمَانَ عَنْ عَدِیّ بْنِ ثَابِتٍ، عَن سَعِید بْنِ جُبَیر، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، رَضِی اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: یَقُولُ أَحَدُهُمْ: أَبِی صَحِبَ النَّبِیّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیه وَسَلَّم، وَکان مَعَ أَبِی ولَنَعْلٌ خَلَقٌ خَیْرٌ مِنْ أَبِیهِ.

مسند البزار،ج11،ص277،ح5068 ط مکتبة العلوم والحکم - المدینة المنورة

ابن عباس می گوید : یک از آن ها می گوید پدرم صحابی پیامبر (ص) بوده است و پیامبر با پدرم بوده است در حالی که کفش کهنه از پدرش بهتر است.

این روایت در منابع زیر نیز نقل شده است :

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد،ج2،ص186 ط دار المأمون للتراث ( نور الدین الهیثمی : رجاله رجال الصحیح حسین سلیم اسد : إسناده صحیح)

مختصر زوائد مسند البزار،ج1،ص109 ط مؤسسة الکتب الثقافیة (ابن حجر العسقلانی : صحیح الإسناد)

همانطور که ملاحظه می کنید ، " نور الدین هیثمی " و " این حجر عسقلانی " و " حسین سلیم اسد " این روایت را تصحیح کرده اند.

  • عبدی
۲۵
خرداد

ابوحنیفه از جمله کسانی است که جایگاه خاصی در نزد اهل سنت داشته و او را " امام اعظم " خوانده اند ولی با این وجود بسیاری از علمای اهل سنت با الفاظ شدیدی از او یاد کرده و بسیاری از اقوال و عقاید او را تا حد تکفیر و تضلیل و تفسیق رد نموده اند.

در این مطلب نظر غزالی در مورد ابوحنیفه را برای شما نقل می کنیم :

وأما أبو حنیفة فلم یکن مجتهدا لأنه کان لا یعرف اللغة وعلیه یدل قوله ولو رماه بأبو قبیس وکان لا یعرف الأحادیث ولهذا ضری بقبول الأحادیث الضعیفة ورد الصحیح منها ولم یکن فقیه النفس بل کان یتکایس لا فی محله على مناقضة مآخذ الأصول .....

المنخول من تعلیقات الأصول،ص471 ط دار الفکر

اما ابوحنیفه او مجتهد نبود چون زبان عربی را نمی دانست و قول او که گفته " ولو رماه بابو قبیس " بر این دلالت می کند و احادیث را نمی شناخت و برای همین احادیث ضعیف را قبول می کرد و احادیث صحیح را رد می کرد بلکه کاری می کرد که اصول در تناقض با یکدیگر قرار می گرفتند .....

این هم از وضعیت علمی " امام اعظم " از دید غزالی !

جایگاه غزالی در نزد اهل سنت :

الغَزَّالِیُّ أَبُو حَامِدٍ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ مُحَمَّدٍ : الشَّیْخُ، الإِمَامُ، البَحْر، حجَّةُ الإِسْلاَم، أُعجوبَة الزَّمَان .....

سیر اعلام النبلاء،ج19،ص322 ط موسسة الرسالة

حجّة الإسلام، إمام الفقهاء الشافعیة، وربّانیّ الأمة، جمع بین علم الظاهر والباطن، وفاق أهل زمانه بتلخیص العبارة، وحسن التمثیل والاستعارة، وزاد على من کان قبله فی تنمیق التصنیف، وأعجز من جاء بعده فی حسن التألیف، ومن نظر فی تصانیفه علم. أنه کان منقطع القرین، متفنّنا فی کثیر من العلوم، لا یشقّ غباره، ولا یدرک مضماره .....

الدر الثمین فی أسماء المصنفین،ص84 ط دار الغرب الاسلامی، تونس

  • عبدی
۲۵
خرداد

ابوبکر باقلانی یکی از علمای بزرگ اهل سنت است که در قولی عجیب و مخالف قرآن قائل به این است که آوردن مانند قرآن امری است ممکن و شدنی !

ابتدا ترجمه  باقلانی و جایگاه او در نزد اهل سنت را با یکدیگر می خوانیم و سپس به بیان این قول مخالف قرآن باقلانی می پردازیم :

ابْنُ البَاقِلاَّنِیّ أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بنُ الطَّیِّبِ البَصْرِیُّ : الإِمَامُ، العَلاَّمَةُ، أَوْحَدُ المُتَکَلِّمِیْن، مُقَدَّم الأُصُوْلِیین، القَاضِی، أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بنُ الطَّیِّب بنِ مُحَمَّدِ بنِ جَعْفَرِ بنِ قَاسِم البَصْرِیُّ، ثُمَّ البَغْدَادِیُّ، ابْنُ البَاقِلاَّنِیّ ..... وَکَانَ ثِقَةً إِمَاماً بَارِعاً...


سیر اعلام النبلاء،ج17،ص190 ط موسسة الرسالة


القاضی أبو بکر الباقلانی : هو محمد بن الطیب بن محمد بن جعفر وکنیته أبو بکر، کان من أکبر علماء الکلام ...


هدایة القاری إلى تجوید کلام الباری،ج2،ص708 ط مکتبة طیبة


اما با یکدیگر قول عجیب و مخالف قرآن باقلانی را بخوانیم :

۲۵
خرداد

یکی از مسائل مسلم در اعتقادات شیعیان امامیه - انار الله برهانهم - آثار و برکات معصومین و استمرار آن پس از شهادتشان می باشد که ادله ی بسیاری مبنی بر آن نیز موجود است اما مخالفین شیعه به خصوص وهابیون و نواصب بر این امر اشکال می کنند و تاب و توان دیدن این فضائل اهل بیت را هم ندارند.

مساله وقتی جالب می شود که همین افراد فضائل و برکات معصومین پس از شهادتشان را انکار می کنند اما معتقدند ابن تیمیه پس از مرگش به سوالات و مشکلات علمی پاسخ می دهد و منکر این مساله را نیز جاهل می دانند !

ابن قیم جوزیه در این مورد می نویسد :

وَقد حَدَّثَنى غیر وَاحِد مِمَّن کَانَ غیر مائل إِلَیّ شیخ الْإِسْلَام ابْن تَیْمِیة أَنه رَآهُ بعد مَوته وَسَأَلَهُ عَن شَیْء کَانَ یشکل عَلَیْهِ من مسَائِل الْفَرَائِض وَغَیرهَا فَأَجَابَهُ بِالصَّوَابِ. وَبِالْجُمْلَةِ فَهَذَا أَمر لَا یُنکره إِلَّا من هُوَ أَجْهَل النَّاس بالأرواح وأحکامها وشأنها وَبِاللَّهِ التَّوْفِیق.

الروح،ج1،ص96 ط دار عالم الفوائد

و بسیاری از افرادی که تمایلی به این تیمیه نداشته اند به من گفته اند که ابن تیمیه را پس از مرگش دیده اند و از او در مورد مشکلاتشان در فرائض دینی و غیر از آن پرسیده اند و او پاسخ درست را داده است.در کل این امری است که به جز کسی که جاهل ترین مردم به امور روح و احکام آن و شان آن است آن را انکار نمی کند و بالله التوفیق.

این جا سوال ما این است که چه طور وقتی شیعیان می گویند معصومین و صالحین و اولیاء الله پس از مرگشان نیز آثار برکتشان باقی است و به افراد زنده سود می رسانند، این شرک و غلو است اما وقتی چنین مساله ای در مورد ابن تیمیه مطرح شود عین حقیقت است و منکر آن جاهل ؟؟؟!!!

  • عبدی
۲۵
خرداد

یکی از مطالبی که با دقت در کتب تفسیری مخالفین شیعه به آن پی می بریم، وجود اقوال و تفاسیر برخاسته از اسرائیلیات است که در برخی موارد به تفسیر مسلم برخی از علمای مخالفین نیز تبدیل می شود.

در این مطلب قصد داریم تا قول یکی از علمای اهل سنت در تفسیر یکی از آیات قرآن را برای شما بیان کنیم که این قول توهینی زشت نسبت به حضرت مریم و جبرئیل را در بر دارد.


ابتدا به این دو آیه از سوره  مریم دقت کنید :

فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا (17) قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا (18)

سوره  مریم،آیه ی 17و 18

و در برابر آنان پرده‏ اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوش ‏اندام بر او نمایان شد (17) [مریم] گفت اگر پرهیزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مى‏برم (18)

  • عبدی
۲۵
خرداد

یکی از تخصص های وهابیون و نواصب و اتباع بنی امیه که بارها آن را مشاهده کرده ایم،شیعه سازی و رافضی سازی علمای اهل سنت است !

افراد مختلفی در طول تاریخ مشاهده شده که از علمای اهل سنت بوده اند اما اتباع بنی امیه به این دلیل که آنان فضائل اهل بیت و مخصوصا فضائل امیرالمومنین (ع) را نشر می داده اند و بیان می کرده اند،آن ها را خبیث و رافضی و شیعه لقب داده اند! یکی از این افراد،کنجی شافعی،عالم سنی شافعی مذهب است که علت اصلی شیعه نامیده شدنش از سمت نواصب و اتباع بنی امیه،جمع آوری و نشر فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام تحت کتابی به نام " کفایة الطاب " بوده است.

حال به شرح حال این عالم اهل سنت می پردازیم :

محمد بن یوسف بن محمد، أبو عبد الله بن الفخر الکنجی: محدث. من الشافعیة نسبته الى (کنجة) بین أصبهان وخوزستان. نزل بدمشق. ومال الى التشیع، وصنف (کفایة الطالب فی مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب - ط) و (البیان فی أخبار صاحب الزمان – ط).

الاعلام للزرکلی،ج7،ص150 ط دار العلم للملایین

محمد بن یوسف بن محمد، ابو عبد الله بن الفخر الکنجی : محدث ، از شافعی مذهب ها و اهل " کنجه " بین اصفهان و خوزستان بود.به دمشق رفت و در آن جا به تشیع میل پیدا کرد و کتاب " کفایة الطالب فی مناقب امیرالمومنین علی بن ابی طالب " و کتاب "البیان فی اخبار صاحب الزمان " را تالیف کرد.

  • عبدی
۲۵
خرداد

صحیح بخاری چاپ دار ابن کثیر ص826 و 827


وَقَالَ بَیْنَا هُوَ ذَاتَ یَوْمٍ وَسَارَةُ إِذْ أَتَى عَلَى جَبَّارٍ مِنْ الْجَبَابِرَةِ فَقِیلَ لَهُ إِنَّ هَا هُنَا رَجُلًا مَعَهُ امْرَأَةٌ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ فَسَأَلَهُ عَنْهَا فَقَالَ مَنْ هَذِهِ قَالَ أُخْتِی فَأَتَى سَارَةَ قَالَ یَا سَارَةُ لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مُؤْمِنٌ غَیْرِی وَغَیْرَکِ وَإِنَّ هَذَا سَأَلَنِی فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّکِ أُخْتِی فَلَا تُکَذِّبِینِی ...
ابراهیم روزى با ساره به شهر یکى از ستمگران وارد شدند. به آن ستمگر گفته شد

در این جا مردى است که یکى از زیباترین زنان همراه اوست. وى به دنبال حضرت ابراهیم فرستاد تا دراین باره از او سؤال کند. وى پرسید این زن کیست؟ حضرت ابراهیم فرمود: خواهر من است. سپس نزد ساره آمد و به او فرمود: اى ساره، در روى زمین هیچ مؤمنى غیر از من و تو نیست و این مرد از من درباره تو پرسید و من به او گفتم که تو خواهر من هستى; پس تو مرا تکذیب نکن.

  • عبدی
۲۴
خرداد

حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِید، حَدَّثَنَا جَرِیرٌ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ قَیْس، قَالَ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: کُنَّا نَغْزُو مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَلَیْسَ لَنَا شَىْءٌ فَقُلْنَا أَلاَ نَسْتَخْصِی فَنَهَانَا عَنْ ذَلِکَ ثُمَّ رَخَّصَ لَنَا أَنْ نَنْکِحَ الْمَرْأَةَ بِالثَّوْبِ، ثُمَّ قَرَأَ عَلَیْنَا (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ) .

عبد الله (بن مسعود) گفت: ما همراه رسول خدا در جنگی بودیم چیزی (همسری) همراه ما نبود، گفتیم: آیا خودمان را أخته کنیم؟ پیامبر از این کار نهی کرد و به ما اجازه داد که زنی را با دادن یک لباس نکاح کنیم و سپس برای ما این آیه را خواند: « اى کسانى که ایمان آورده اید! چیزهاى پاکیزه را که خداوند براى شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حدّ، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمى دارد.

  • عبدی
۲۴
خرداد

در صحیح بخاری آمده است که :

عایشه میگوید : پیامبر صدای قاری را که در شب در مسجد در حال قرائت قرآن بود را شنید .(در این هنگام) فرمود : رحمت خدا بر او باد . فلان و فلان آیه را به من متذکر شد که از فلان و فلان سوره سقوط کرده بود(ومن فراموش کرده بودم).

نظر شما چیست؟؟؟

آیا پیامبر فراموشی داشتند؟؟؟

قضاوت با شما !

۲۳
خرداد

Image result for ‫صحیحین‬‎

اهل سنت دو کتاب به نام صحیح بخاری و صحیح مسلم دارند که بعد از قران، معتبرترین کتابهای آنها هستند که شامل احادیثی از تعداد زیادی راوی و به نقل از پیامبر اکرم می باشد.

از نظر علمای گذشته و حال حاضر اهل سنت، در مورد این دو کتاب نباید هیچگونه تحقیق و بررسی صورت پذیرد چون صحیح ترین کتاب هستند و جای هیچ شک و شبهه ای برای انها ندارد.

حالا برای روشن شدن موضوع چند نمونه از این احادیث را در این پست با هم مرور می کنیم تا ببینیم تا چه اندازه با عقل و منطق و به عبارت دقیق تر با توحید و شریعت منطبق هستند.

 قضاوت با شما

1.طـبق صحیح بـخـاری با چـشـم سـر مـیتوان خداوند را دیـد

"عن جریر قال کنا جلوسا عندالنبی فنظر لی االقمر لیله.لیله البدر فقال:انکم سترون ربکم کما ترون هذا القمر .لا تضامون فی رویته .فان استعطعتم ان لا تغلبوا علی صلاه قبل طلوع الشمس وقبل غروبها فافعلوا ثم قرء وسبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس وقبل الغروب "

«جریر میگوید یک شب "شب چهاردهم"در حضور رسول خدا بودیم آن حضرت نگاهی به قرص ماه کرد آن گاه فرمود:  همان گونه که قرص این ماه را میبینید خدا را نیز خواهید دید ودر دیدار خداوند هیچ فشار و ناراحتی بر شما وارد نخواهدگشت . هرچه میتوانید در مورد نماز صبح وعصر کوشش کنید و موانع را برطرف سازید

و سپس این آیه را خواند:

پیش از طلوع افتاب و قبل از غروب نام خدارا تسبیح کن "سوره ق آیه 39"

«صحیح بخاری جلد 1 باب فضل صلاه العصر»

۰۶
خرداد

مفتی وهابی: هرکس با ولیعهد عربستان و جانشین وی بیعت نکند، به مرگ زمان جاهلیت از دنیا می رود

شیخ تندرو سلفی سعودی تاکید کرد هرکس با ولیعهد عربستان و جانشین وی بیعت نکند،به مرگ زمان جاهلیت از دنیا رفته است.


به گزارش پانوراما میدل ایست در گزارشی نوشت: فعالان در عرصه پایگاه های ارتباط اجتماعی مطلب توئیتری منسوب به محمد العریفی شیخ سلفی سعودی را درباره بیعت با محمد بن نایف ولیعهد و محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان را منتشر کردند که در آن گفته است هرکس با این دو نفر بیعت نکند به مرگ زمان جاهلیت از دنیا می رود.


این مطالب در حالی در توئیتر دست به دست می شود که یکی از کاربران توئیتر با نام مستعار متطرف(تندرو) در این رابطه خطاب به سایر کاربران نوشته است:

«ای خوارج! شنیدید هرکس با نمایندگان (نوکران) آمریکا بیعت نکند به مرگ زمان جاهلیت از دنیا رفته است.»
این در حالی است که العریفی در تاریخ 29 آوریل گذشته در صفحه خود در توئیتر نوشت:

«سرآغاز دوران جدید بر امت مبارک باد!، خداوندا خادم حرمین شریفین را حفظ کن و انتصاب دو شاهزاده محمد بن نایف و محمد بن سلمان به سمت ولیعهد و جانشین ولیعهد را مبارک گردان، آنها را توفیق بده و یاریشان کن.»

  • عبدی
۳۰
ارديبهشت

حجم: 7 mb

دانلود

  • عبدی
۳۰
ارديبهشت


قدامة بن مظعون که هم صحابی است و هم از اصحاب بدر، شراب خورد و او را نزد خلیفه دوم آوردند.
خلیفه دوم گفت: چرا شراب خوردی؟
 گفت: من به استناد آیه قرآن شراب خوردم.
خلیفه دوم گفت: به کدام آیه؟


 گفت:
لیس على الذین آمنوا وعملوا الصالحات جناح فیما طعموا (سوره مائده/ آیه93)
کسانی که مؤمن هستند و عمل صالح انجام می دهند، هر چه می خواهند، بخورند.


در حقیقت قدامه، اجتهاد کرده و از این آیه فهمیده است که شراب خوردن اشکالی ندارد.


خلیفه دوم گفت: خیلی بیجا کردی که از این آیه، شراب خوردن را استدلال کردی.
دستور داد او را بخوابانید و شلاق بزنید. او را خواباندند و شلاقش زدند.


(الاصابة لإبن حجر عسقلانی، ج5، ص323 - فتوح البلان لبلاذری، ج1، ص 100 - تاریخ طبری، ج3، ص202 - البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج7، ص120)

آقایان می گویند که اگر کسی اجتهاد کند و خطا کند، یک پاداش دارد، پس خلیفه دوم باید پاداشی به او می داد.

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت


با مشاهده تاریخ مورد قبول اهل سنت ،‌ به مطالبی عجیب برمی خوریم ؛ یکی از این مطالب که امروز درپی بیان آن هستیم ، آرزوهای خلفای راشدین ، عمر بن خطاب و ابوبکر بن ابی قحافه است.

توجه : قصد ما توهین به کسی نیست و ما این مطالب را از کتب اهل سنت آورده ایم ، اگر هم اعتراضی است بر علمای بزرگ اهل سنت است که اینها را نقل کرده اند .

در صحیح بخاری ، در باب "مناقب عمربن خطاب" چنین آمده است :

هنگامی که عمر ضربه خورد ، از شدت درد ، ناله می کرد ، به ابن عباس گفت :

بخدا قسم اگر هرجا از زمین که بر آن آفتاب تابیده است طلا می شد و مال من بود ،‌ همه ی آنها را فدیه می کردم تا شاید از عذاب الهی ، قبل از دیدارش رهایی یابم.

صحیح بخاری ، ج2 ، ص201

این سخن عمر را با آیاتی که در انتهای همین مطلب آمده است ، مقایسه کنید.

  • عبدی