آرزوهای عجیب ابوبکر و عمر !
با مشاهده تاریخ مورد قبول اهل سنت ، به مطالبی عجیب برمی خوریم ؛ یکی از این مطالب که امروز درپی بیان آن هستیم ، آرزوهای خلفای راشدین ، عمر بن خطاب و ابوبکر بن ابی قحافه است.
توجه : قصد ما توهین به کسی نیست و ما این مطالب را از کتب اهل سنت آورده ایم ، اگر هم اعتراضی است بر علمای بزرگ اهل سنت است که اینها را نقل کرده اند .
در صحیح بخاری ، در باب "مناقب عمربن خطاب" چنین آمده است :
هنگامی که عمر ضربه خورد ، از شدت درد ، ناله می کرد ، به ابن عباس گفت :
بخدا قسم اگر هرجا از زمین که بر آن آفتاب تابیده است طلا می شد و مال من بود ، همه ی آنها را فدیه می کردم تا شاید از عذاب الهی ، قبل از دیدارش رهایی یابم.
صحیح بخاری ، ج2 ، ص201
این سخن عمر را با آیاتی که در انتهای همین مطلب آمده است ، مقایسه کنید.
عمر بن خطاب گفت :
ای کاش گوسفندی در خانواده ام بودم که هرگاه بخواهند مرا فربه کنند تا پس از فربه شدن و زیارت دوستانشان مرا می کشتند و قسمتی از گوشتم را کباب کرده و قسمتی را خشک می کردند و سپس مرا می خوردند و چون مدفوع خارج می شدم و بشر نبودم .
جامع الاحادیث ، سیوطی ، ج۱۳ ، ص۳۱۲
منهاج السنه ، ابن تیمیه ، ج3 ، ص131
حلیةالاولیاء ، ابونعیم ، ج1 ، ص52
کنزالعمال ، ج۱۲ ، ص۲۷۷
و ابن سعد چنین نقل می کند :
عمر بن خطاب گفت :
لیتنی لم اک شیئا قط لیتنی کنت نسیا منسیا. قال: ثم اخذ کالتبنه او کالعود عن ثوبه. فقال:لیتنی کنت مثل هذا
ای کاش من چیزی نبودم. ای کاش فراموش شده بودم. آنگاه خورده آشغالی که همانند کاه یا چوب بود از لباسش برگرفت و گفت ای کاش من مثل این بودم.
طبقات ابن سعد ، ج3 ، ص262
و تاریخ ، مانند چنین سخنانی را برای ابوبکر نیز به ثبت رسانده است ؛ نوشته اند :
هنگامی که ابوبکر به پرنده ای برفراز درختی می نگریست ، چنین گفت :
طوبی لک یا طائر تاکل الثمر و تقع علی الشجر و ما من حساب و لاعقاب علیک لوددت انی شجره علی جانب الطریق مر علی جمل فاکلنی و اخرجنی فی بعره و لم اکن من البشر
خوشا به حال تو ای پرنده ! میوه می خوری و بردرخت می نشینی و نه حساب و کتابی داری و نه عقاب و عذاب الهی ! ای کاش من هم درکنار راه بر درختی بودم و شتری بر من می گذشت و مرا می خورد و سپس همراه سرگین آن خارج می شدم و هرگز بشر نبودم.
المصنف ، ج۷ ، ص۹۱
الریاض النظره ، ج1 ، ص134
تاریخ الخلفاء سیوطی ص 142 اواخر شرح حال عمر
منهاج السنه ، ابن تیمیه ، ج3 ، ص120
کنز العمال ، ج12 ، ص528 با اسناد متعدد و مضامین مختلف به نقل ابن ابی شبیه و حاکم هناد سری.
و به روایت دیگری گفت :
طوبی لک یا عصفور تاکل من الثمار و تطیر فی الاشجار لا حساب علیک و لا عذاب و الله لوددت انی کبش یسمننی اهلی فاذا کنت اعظم ما کنت و اسمنه یذبحونی فیجعلونی بعضی شواء و بعضی قدیدا ثم اکلونی ثم القونی عذره فی الحش و انی لم اکن خلقت بشرا
خوشا به حالت ای گنجشک! از میوه های درختان میخوری و بر فرازشان پرواز می کنی نه حسابی برتو باشد و نه عذابی به خدا سوگند دوست داشتم قوچی بودم و آن قدر کسانم مرا پرورش می دادند که چاق ترین قوچ می شدم آنگاه مرا ذبح میکردند پس مقداری از گوشتم را بر روی آتش سرخ میکردند و مقدار دیگرش را می پختند سپس مرا می خوردند و آنگاه به صورت مدفوع خارج می شدم و من به صورت بشر خلق نشده بودم.
کنز العمال ، ج12 ، ص528
۱. آیا چنین سخنانی ، آنهم از خلیفه و رهبر مسلمین ، عقلانی است ؟
۲. آیا عقل سلیم چنین سخنانی را می پذیرد ؟
حال به آیاتی از قرآن توجه کنید و سخنان ابوبکر و عمر را با آن بسنجید :
سوره یونس :
أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾ الَّذِینَ آمَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾ لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَةِ لاَ تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۶۴﴾
آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مىشوند
همانان که ایمان آورده و پرهیزگارى ورزیده اند
در زندگى دنیا و در آخرت مژده براى آنان است وعدههاى خدا را تبدیلى نیست این همان کامیابى بزرگ است
سوره زمر :
وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ ﴿۴۷﴾ وَبَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا کَسَبُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون ﴿۴۸﴾
و اگر آنچه در زمین است یکسره براى کسانى که ظلم کرده اند باشد و نظیرش [نیز] با آن باشد
قطعا [همه] آن را براى رهایى خودشان از سختى عذاب روز قیامت خواهند داد
و آنچه تصور[ش را] نمىکردند از جانب خدا بر ایشان آشکار مىگردد
و [نتیجه] گناهانى که مرتکب شدهاند برایشان ظاهر مىشود
و آنچه را که بدان ریشخند مىکردند آنها را فرا مىگیرد
- ۹۴/۰۲/۲۸