دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

۴۰۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۸
ارديبهشت


یکی از مسائلی که بین شیعه و سنی همیشه در اختلاف بوده است خطاب کردن اشخاص با القاب مختلف می باشد.

یکی از این القاب امیرالمومنین می باشد.

اهل سنت این لقب را برای همه خلفا از قبیل عمربن خطاب و… می دانند.

اما شیعه آنرا فقط مخصوص علی بن ابیطالب می داند

الف: عمر بن خطاب امیرالمومنین

طبق نقل شیعه و سنی اولین کسی که خویش را امیرالمومنین معرفی کرد جناب عمر بن خطاب بود.

مجمع الزوائد – الهیثمی – ج ۵ – ص ۱۹۹- دار الکتب العلمیة

فى مناقب عمر  أول من سمى أمیر المؤمنین .

ترجمه: یکی از مناقب عمر بن خطاب این می باشد که او اولین کسی است که (امیرالمومنین) نام گرفت

کتاب الأوائل – ابن أبی عاصم – ص ۷- دار الخلفاء للکتاب الإسلامی

الأذکار النوویة – یحیى بن شرف النووی – ص ۳۶۱- دار الفکر

تاریخ مدینة دمشق – ابن عساکر – ج ۴۴ – ص ۹- دار الفکر

أسد الغابة – ابن الأثیر – ج ۴ – ص ۷۸- دار الکتاب العربی

تعجیل المنفعة – ابن حجر – ص ۲۱۷- دار الکتاب العربی

إسعاف المبطأ برجال الموطأ – جلال الدین السیوطی – ص ۸۰- دار الهجرة

إمتاع الأسماع – المقریزی – ج ۱ – ص ۷۸- دار الکتب العلمیة

البته شاید بگویید به به اولین نفر عمر بن خطاب بوده است و ثابت هم شد.

اما اجازه هست ببینیم این لقب را چه کسی به جناب عمر داده است؟

عمر بن خطاب این لقب را خودش به خودش اعطا کرد

البته دلیل جناب عمر بن خطاب هم جالب بوده است.

زمانی که مردم برای بیعت با او به نزدش امدند. چنین گفتند. ( خلیفه خلیفه رسول) عمر بن خطاب گفت اگر چنین شود کلام طولانی شود.شما مومنین هستید و من امیرتان پس از این به بعد مرا (امیرالمومنین) بخوانید.

تاریخ مدینة دمشق – ابن عساکر – ج ۳۰ – ص ۲۹۷- دار الفکر

 فلما کان عمر بن الخطاب أرادوا أن یقولوا خلیفة خلیفة رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) قال عمر هذا یطول قالوا لا ولکنا أمرناک علینا فأنت أمیرنا قال نعم أنتم المؤمنون وأنا أمیرکم فکتب أمیر المؤمنین

ب: علی امیرالمومنین

در روایات اهل سنت پیامبر تنها یک نفر را به عنوان امیرالمومنین معرفی کرده است. آن شخص هم کسی نیست جز علی بن ابیطالب.

اما روایت مورد نظر:

۱-     انس بن مالک

شرح نهج البلاغة – ابن أبی الحدید – ج ۹ – ص ۱۶۹- مؤسسة إسماعیلیان

الخبر التاسع : ” یا أنس ، أسکب لی وضوءا ” ، ثم قام فصلى رکعتین ، ثم قال : ” أول من یدخل علیک من هذا الباب إمام المتقین ، وسید المسلمین ، ویعسوب الدین ، وخاتم الوصیین وقائد الغر المحجلین ” . قال أنس : فقلت : اللهم اجعله رجلا من الأنصار ، وکتبت دعوتی ، فجاء على ، فقال : صلى الله علیه وسلم : ” من جاء یا أنس ” ؟ فقلت : على ، فقام إلیه مستبشرا

خلاصه ترجمه: پیامبر به انس بن مالک فرمود:  اولین کسی که داخل شود از این باب اما متقین و سید مسلمین و ……………همانا امد علی بن ابیطالب

تاریخ مدینة دمشق – ابن عساکر – ج ۴۲ – ص ۳۸۶- دار الفکر

المناقب – الموفق الخوارزمی – ص ۸۵- مؤسسة النشر الإسلامی

مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (ع) – محمد بن طلحة الشافعی – ص ۱۲۶ – ۱۲۷

ینابیع المودة لذوی القربى – القندوزی – ج ۲ – ص ۴۸۸- دار الأسوة

۲-     ام المومنین ام سلمه

قال : یا أم سلمة اشهدی واسمعی هذا علی أمیر المؤمنین وسید المسلمین وعیبة علمی ، وبابی الذی اوتى منه ، أخی فی الدنیا ، وخدنی فی الآخرة ، ومعی فی السنام الاعلى

ترجمه: پیامبر به ام سمه چنین فرمودند: ای ام سلمه بشنو که این علی امیرمومنان و آقای مسلمین هست و دربی است که با او به من میرسی و برادرم هست در دنیا……………….

المناقب – الموفق الخوارزمی – ص ۱۴۲- مؤسسة النشر الإسلامی

حال چند سوال؟

الف: آیا عمر بن خطاب این روایات را نشنیده بود که تنها کسی که امیرالمومنین هست علی بن ابیطالب می باشد؟

ب: اگر اینگونه که برادران اهل سنت می گویند که هر کسی که زمامدار امور مسلمین باشد امیرالمومنین هست. پس باید به ملک عبدالله پادشاه عربستان بگویند (امیرالمومنین) ملک عبدالله شخصی است که در محفلی با جناب بوش میگساری کرده است.

باید به محمد رضا پهلوی می گفتند (امیرالمومنین)

باید به ملک عبدالله بگویند (امیرالمومنین) زیرا امور مسلمین و مومنین زیر نظرش هست.

{ولی امیرالمومنین جیره خوار آمریکا هم چیز جالبی هست واسه خودش}

البته می توانند توجیه کنند و بگویند منظور از زمامداری که عالم به احکام اسلام باشد.

خب یک سوال؟

اگر جناب عمر بن خطاب عالم به دستورات دین بود. چرا امر به رجم زن دیوانه میکرد؟

چرا امر به رجم زنی میکرد که بعد از ۶ماه فرزندش به دنیا آمد؟

و صدها چرای دیگر..

حال شما بگویید:

شیعه طبق نص کلام رسول به اشخاص لقب میدهد. یا برادران اهل سنت؟

۲۸
ارديبهشت


با مشاهده تاریخ مورد قبول اهل سنت ،‌ به مطالبی عجیب برمی خوریم ؛ یکی از این مطالب که امروز درپی بیان آن هستیم ، آرزوهای خلفای راشدین ، عمر بن خطاب و ابوبکر بن ابی قحافه است.

توجه : قصد ما توهین به کسی نیست و ما این مطالب را از کتب اهل سنت آورده ایم ، اگر هم اعتراضی است بر علمای بزرگ اهل سنت است که اینها را نقل کرده اند .

در صحیح بخاری ، در باب "مناقب عمربن خطاب" چنین آمده است :

هنگامی که عمر ضربه خورد ، از شدت درد ، ناله می کرد ، به ابن عباس گفت :

بخدا قسم اگر هرجا از زمین که بر آن آفتاب تابیده است طلا می شد و مال من بود ،‌ همه ی آنها را فدیه می کردم تا شاید از عذاب الهی ، قبل از دیدارش رهایی یابم.

صحیح بخاری ، ج2 ، ص201

این سخن عمر را با آیاتی که در انتهای همین مطلب آمده است ، مقایسه کنید.

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

دانلود کتاب

حجم: 335 kb

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت


یک روز ابوبکر و عمر به همراه تعدادی از صحابه عادل!!!در سال هشتم (سال فتح مکه و بعد از تحریم و نزول آیه حرمت شراب) در منزل ابوطلحه زید بن سهل جمع شدند و مشروب خوردند و مجلس عیشی تشکیل دادند. ابوبکر پس از خوردن شراب و مست شدن بر کشته های مشرکین جنگ بدر افسوس خورد و با اشعار کفر آمیز زیر برایشان نوحه نمود !!! :

احیی ام بکر بالسلام............وهل لک بعد قومک من سلام

یحدثنا الرسول بان سحتا............و کیف حیاه اصل او هشام

و ود بنو المغیره لو فدوه...................بالف من رجال او سوام

کانی بالطوی طوی بدر................من الشیزی یکلل بالسنام

کانی بالطوی طوی بدر ................من الفتیان و الحلل الکرام

عمر نیز در آن مجلس مشروب خورد و مست کرد و همانند همکارش کفریات زیر را بر کشته های جنگ بدر نوحه سرایی نمود:

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

بخاری در صحیح خود روایاتی منصوب به پیامبر (ص) را آورده که فرمودند:

در امّت من گروهی می آیند که پوشیدن حریر و خورد شراب و آلات موسیقی را حلال می دانند.

صحیح بخاری 5/2123،ح5268


شوکانی در ((نیل الأوطار))نوشته است:

جواز غنا و گوش دادن به آن از گروهی از صحابه و تابعان روایت شده است و از جمله صحابه، عمر است.

نیل الأوطار 8:226(8:115)


و آن گونه که در (نیل الأوطار) آمده است،مبّرد و بیهقی در (المعرفة) در باره عمر نقل کرده اند:

عمر هر گاه داخل خانه می شد یک یا دو بیت ترنّم می کرد.

و ابن منظور در لسان العرب نوشته است:

عمر،غنای اعراب را اجازه داده بود.

لسان العرب 19:374(10/135)

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

کمک...!

به دادم برسید !

یک نفر کمک کند.

بیچاره شدم  ای وای.

آرزوهایم تشنج گرفته اند .

رویاهایم یکی یکی می میرند .

امید به زندگی ام در کماست .

اهدافم همیشه سرماخورده اند .

مسموم از خوردن ناامیدی ام .

آلزایمر گرفته است اراده ام .

به نفْس اعتمادی نیست در من .

رگِ انگیزه نمی زند دیگر .

موفقیت هایم دچار مرگ مغزی اند .

امروز دیدم،

علائم حیات در خود نمی بینم !

دستم به دامنتان

کاری کنید.

دارم می روم از دست

اینجا آیا کسی ، پزشکی خوانده است؟؟!!

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

چرا تو را بالابر خوانده اند؟

که هم بالا می روی و هم پایین.

 آیا کسی پایین رفتن تو را ندید؟

من نیز مثل تو ،

بالا می رفتم از کوهی به سختی.

روزی لغزید پایم ،

رو به پایین غلت خوردم.

پرت شدم بر ته دره

غرورم خراش برداشت.

برخاستم آنروز اما

دیگر کسی دست مرا نگرفت.

سقوط من ماند در خاطره ها ،

و به پایین رفتن من

فقط انگشت ها خندیدند.

همه از پایین رفتن من می گفتند

و کسی نگفت با من ،

آنروز که دست من به نوک قله رسید

آیا کسی بالا رفتن مرا ندید؟؟

حال تو بگو با من ،

تو را چرا بالابر خوانده اند؟

آیا کسی

پایین رفتن تو را ندید؟؟

۲۸
ارديبهشت

چند وقتیست در فکر یک تجارت تازه ام

با گورکن معامله می کنم

تمام زندگیم

با

یک جای راحت!!!

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

خـدایا کفــر میگـویـم،
 بران از خویشــتـن این بندۀ عـا صـی ز هـسـتـی را
تو یا دیگـر نمی بیـنـی و یا می بینـی و زین بیشـتر خواهـی پریـشــــــا نـم
نمیدانــــم چــه میخواهــی تو از جـــا نـم
خدایا کفـر میگـویـم،
 بـران ایـن بنـدۀ را از بارگــاه خود
ولی مـن فـــاش میگــویـم ،
 تو در دل عقــده ها داری

و الاٌ از چـه محــتـاجـی که من گـویـم ثـنـا ی تو،
بسایـم ســـــر به پـــــا ی تــــــو
تو هستـی حاکـم بود و نبـود مـن،  
بـود در تحـت فرمـانـت و جـود مـــــــــن
یکایک تـار و پـود مــن

چـه میـخواهــی نمیـدانـم ؟

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

تک و توک پیدا می شود این روزها

کسی فنجان تنهایی ات را پر کند.

چای یا قهوه،

چه فرق می کند

مهم پر شدنست.

و از نوادر روزگار ما

همین پر شدن تنهاییست.

  • عبدی
۲۸
ارديبهشت

شیطان همه جوره هوامونو داره

 

خدایا تو چطور؟؟؟

  • عبدی