دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها


این سوالی است که درماندگان در پاسخ به حلال بودن این موضوع از جانب خداوند پاسخی برایش ندارند.

وسیله هر کسی که از پاسخ عاجز شده و در ردّ ادلّه و نص فرو مانده ، آن است که مانند شناگرِ در حال غرق ، دست و پا می زند و منطق و برهان و استدلال را فراموش می کند.

 در اینجا نیز ( چنین انسانی ) به کسانی که متعه را جایز می دانند خطاب می کند و می گوید: آیا شما دوست دارید که زنانتان متعه شوند ؟!

 پس این نهایت چیزی است که عاجز و ناتوان به آن استدلال می کند و گویا آن را جواب کوبنده ای که بالاتر از آن جوابی وجود ندارد می شمارد ، گویی پیروزی بزرگی نصیبش شده و دشمن را با این شیوه سخن ، از پاسخ دادن عاجز کرده است! و خصم نیز نمی تواند جواب او را بدهد.

 بعضی از مخالفین جواز متعه ، در گفتگوهای خود به این حربه روی آورده اند ؛ مانند عبداللَّه بن معمر ( عمر ) لیثی و ابو حنیفه و متن گفتگوی آنها چنین است:


  1 - گفتگو میان امام باقر (ع) و لیثی :

 آبی گوید: روایت شده که عبداللَّه بن معمر لیثی به امام باقر (ع) عرض کرد:
 به من گفته اند که شما به ( حلّیت ) متعه فتوا می دهید ؟

 حضرت فرمود: خداوند آن را در کتابش حلال شمرده و پیامبر (ص) نیز آن را سنت خویش قرار داده و اصحاب او نیز به آن عمل کرده اند.

 عبداللَّه گفت: ولی عمر آن را نهی کرده است.

 امام باقر (ع) فرمود: پس تو به اعتقاد صاحبت عمل کن! و من نیز به فرمایش رسول خدا (ص) عمل می کنم.

 عبداللَّه گفت: آیا خوشحال می شوی اگر دختران شما مورد متعه واقع شوند ؟

 امام فرمود: چرا نام دختران را به میان می آوری ای احمق ؟

 آن کسی که در کتابش متعه را حلال شمرده و برای بندگانش مباح قرار داده ، از تو و آن کس که بی جهت از متعه نهی می کنید غیرت مندتر است و دیگر اینکه آیا می پسندی و خوشحال می شوی که دخترانت به ازدواج حائک ( بافنده و جولا ) در آیند ؟

 گفت: نه.

 فرمود: چرا حلال خدا را حرام می شماری ؟

 گفت: نه حرام نمی شمارم. ولی آن مرد هم شأن من نیست.

 حضرت فرمود: خداوند نیز انجام آن را پسندیده و به آن ترغیب و تشویق نموده و به انجام دهنده آن حوری بهشتی تزویج می کند.

 آیا تو از آنچه خداوند رغبت دارد دوری می جویی ؟ و از آنچه هم شأن حوری بهشتی است کبر و تجاوز می کنی ؟

 عبداللَّه خندید و گفت: سینه های شما ریشه درخت های علم است که میوه های آن برای شما و برگهای آن برای مردم است.

نثر الدرر ، ج 1 ، ص 344 ؛ الهیئة المصریة العامة للکتاب ، کشف الغمة ، ص 362 ؛ بحارالانوار ، ج 46 ، ص 356

 گفتنی است ، کلینی آن را روایت کرده و مجلسی نیز سند آن را نیکو دانسته و در آن بعد از جمله او که گفت: آیا خوشحال می شوی که . . . آمده است:

 امام باقر (ع) هنگامی که سخن از زنان و دختران به میان آورد ، از او روی گرداند.

کافی ، ج 5 ، ص 445 ، ح 4 ، تهذیب الاخبار ، ج 7 ، ص 250 ، ح 6 ، وسائل الشیعه ، ج 21 ، ص 6 ، باب 1 ، ح 4 ؛ بحار الانوار ، ج 100 ، ص 217 ؛ مستدرک
الوسائل ، ج 14 ، ص 449 ، باب 1 ، ح 11 ؛ مرآة العقول ، ج 20 ، ص 229

  2 - گفتگو میان ابو حنیفه و مؤمن طاق :

 مرحوم کلینی می گوید: علی بن ابراهیم گفته است: ابو حنیفه از ابوجعفر محمد بن نعمان صاحب طاق پرسید:

 ای ابو جعفر ، در مورد متعه چه می گویی ؟ آیا آن را حلال می دانی ؟

 گفت: آری.

 گفت: پس چرا زنانت را از اینکه متعه شوند و ( برایت ) درآمد کسب کنند ، باز می داری؟

 ابو جعفر پاسخ داد: چنین نیست که در هر چیزی شوق و رغبتی باشد ، هر چند در شمار حلالها است. مردم اندازه ها و مراتبی دارند و اندازه های خود را نگه می دارند ، ولی ای ابو حنیفه ، در مورد نبیذ ( شراب ) چه می گویی ، آیا حلال است ؟

گفت: آری.

 گفت: پس چرا زنانت را در مغازه های شراب فروشی قرار نمی دهی تا برایت درآمد کسب کنند ؟

 ابو حنیفه گفت: یکی در برابر یکی ، ولی پاسخ تو محکم تر بود.

 آنگاه گفت: ای ابو جعفر. آیه ای که در « سَأَلَ سائِلٌ » ( سوره معارج آیه292) است ، به حرمت متعه حکم می کند و روایت از پیامبر (ص) نیز به نسخ آیه وارد شده است.

 ابو جعفر پاسخ داد: سوره « سَأَلَ سائِلٌ » مکی است و آیه متعه مدنی است. و روایت تو نیز شاذّ و نادر است.

 در این هنگام ابو حنیفه گفت: آیه میراث نیز به نسخ متعه دلالت می کند.

 ابو جعفر گفت: این نکاح ( متعه ) بدون ارث است.

 ابو حنیفه گفت: چنین چیزی چگونه ممکن است ؟ ( که ازدواج بدون ارث واقع شود ؟ )

 ابو جعفر پاسخ داد: اگر مردی از مسلمانان با زنی از اهل کتاب ازدواج کند و آنگاه آن مرد بمیرد ، در مورد آن زن چه می گویی ؟

 گفت: آن زن اهل کتاب از مرد مسلمان ارث نمی برد.

 گفت: پس ازدواج بدون میراث هم وجود دارد.

 آنگاه از هم جدا شدند... .

  الکافی ج 5 ص 450 أبواب المتعة



خداوند سوره نور ایه 32 گفته شده است که :

انانکه وسیله نکاح نیابند باید عفت نفس پیشه کنند تا خداوند انها را به لطف خود بی نیاز گرداند.

پس دوستان عزیز اگر دیدید که شاید در صورت عدم صیغه پس از عفت نفس و صبر و تحملی که خداوند ما را به ان سفارش کرده است شاید عمل زنا را انجام دهید ، صیغه در ان صورت مشکل ندارد.

حال سوالی که پیش میاید این است که مگر صیغه چه مشکلی دارد ؟

جواب : صیغه همانگونه که گفتم هیچ اشکالی از نظر نص صریح قران ندارد ؛ اما :فرض کنیم ، فرض کنیم که شخصی بخواهد خواهر شما را صیغه کند ، و برای این کار رضایت پدرتان را هم به هر وسیله کسب کرده باشد(شرط اجباری صیغه) ؛ حال ایا شما به عنوان برادر ان دختر که میخواهد صیغه شود ، ایا به این کار راضی میشوید ؟؟

مسلما که غیرت هیچ برادری اجازه همچین کاری را نمیدهد.

هرچند خداوند گفته است صیغه کنید ولی در سوره نور ایه 32 پیش شرط ان را هم گذاشته است.(غیرت خداوند مطمئنا چنین چیزی را رد نکرده ، اما مراحلی را هم جهت انجام ندادن این امر قرار داده شده است)

پس میتوان گفت صیغه تقریبا همانند تقیه میباشد ، یعنی اگر انجام شود هیچ مانع و اشکالی ندارد ؛ اما اگر انجام نشود به نظر من ثواب و اجرش بیشتر است.

و نکته دیگری که وجود دارد این است که حضرت علی میفرماید اگر صیغه منع (به وسیله عمر)نشده بود کمتر شخص با عزتی دچار عمل شنیع زنا میگردید.

(منظور با صیغه ، زنا کاملا برچیده نمیشد)

خداوند همه ما را از کسانی قرار دهد که به خاطر امیال شخصی و اغراض نفسی حلال خدا را حرام نمی نمایند و حرام خدا را حلال نمی نمایند .

  • عبدی

متعه

نظرات  (۱)

از وبلاگم دیدن کنید