این سوالی است که درماندگان در پاسخ به حلال بودن این موضوع از جانب خداوند پاسخی برایش ندارند.
وسیله هر کسی که از پاسخ عاجز شده و در ردّ ادلّه و نص فرو مانده ، آن است که مانند شناگرِ در حال غرق ، دست و پا می زند و منطق و برهان و استدلال را فراموش می کند.
در اینجا نیز ( چنین انسانی ) به کسانی که متعه را جایز می دانند خطاب می کند و می گوید: آیا شما دوست دارید که زنانتان متعه شوند ؟!
پس این نهایت چیزی است که عاجز و ناتوان به آن استدلال می کند و گویا آن را جواب کوبنده ای که بالاتر از آن جوابی وجود ندارد می شمارد ، گویی پیروزی بزرگی نصیبش شده و دشمن را با این شیوه سخن ، از پاسخ دادن عاجز کرده است! و خصم نیز نمی تواند جواب او را بدهد.
بعضی از مخالفین جواز متعه ، در گفتگوهای خود به این حربه روی آورده اند ؛ مانند عبداللَّه بن معمر ( عمر ) لیثی و ابو حنیفه و متن گفتگوی آنها چنین است: