گاهی معشوق
بر خلاف قوانین فیزیک عمل می کند
هرچه به او نزدیک تر می شوی
دورتر به نظر می رسد
هرچه فاصله اش بیشتر می شود
بزرگ تر به نظر می رسد
چشم می بندی ، می بینیش
چشم باز می کنی ، نیست
هرگاه دیدی چنین است
صمیمانه به خودت تسلیت بگو
به فقر ِ احساس ِ ”انسانیّت” دچار شدیم !
نسلی که دردش را، کیبوردها ...
پیامک ها ...
و تلفن های ِ پی در پی می فهمند .
امکان هجرت تو . . .
تراوش می کند، از خطوط مبهم نگاهت .
من پیشتر . . .
دیده بودم جرقه محال ماندنت را .
در سایش دستانمان به رفتنت ایمان دارم ،
چون ماهی آزاد به جریان آب .
نبودنت . . .
مرا در سطح بزرگ اشکهایم پر از عطش میکند .
چقدر سنگین شده اند شانه هایم .
آخر بعد از تو. . .
ترازوی تنهایی ام شده اند .