یاد 2
چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ق.ظ
امکان هجرت تو . . .
تراوش می کند، از خطوط مبهم نگاهت .
من پیشتر . . .
دیده بودم جرقه محال ماندنت را .
در سایش دستانمان به رفتنت ایمان دارم ،
چون ماهی آزاد به جریان آب .
نبودنت . . .
مرا در سطح بزرگ اشکهایم پر از عطش میکند .
چقدر سنگین شده اند شانه هایم .
آخر بعد از تو. . .
ترازوی تنهایی ام شده اند .
- ۹۴/۰۱/۲۶