فال گرفتم . ته فنجانم ... نمی دانم ... این تو بودی که از دلم می رفت ... یا دیگری بود که به قلب تو می آمد.
فقط می دانم آن لکه کمرنگی که از همه دور مانده بود ...
" من " بودم ...!!!