کویر عشق
نبض مرا بگیر، نبضم نمیزند
انگار مردهام، انگار رفتهام
در برزخی که تو
آرام خفتهای
با چشمهای باز، خوابیدهای ولی
این بار چشم تو، بیمار و خسته نیست
چشمان باز تو، لبخند میزند
اما سکوت تو، حرفی نمیزند
بیدار شو بخند، بیدار شو ببین
اشک مرا بشوی، نبض مرا بگیر
نبضم نمیزند، انگار مردهام
شاید سکوت تو تنها مقصر است
در این کویر عشق، ما جانمان یکی است
وای این سکوت تلخ، پایان زندگی است
حرفی نمیزنی، نبضت نمیزند
انگار مردهای، بیتاب میشوم
فریاد میزنم
وای از سکوت تو.. وای از سکوت تو
سمانه گل محمدی
امشب تمام گذشته ام را ورق زدم
پر از لحظه های سیاه
، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن .... چیزی نیافتم
دلم به درد می آید وقتی سرنوشت را به نظاره می نشینم
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است .
من از قصه زندگی ام نمی ترسم
تنها از خاطرات گذشته تعذیه کردن می ترسم
دلم هوس لحظه معراج روح را کرده است
دلم می خواهد تمام بغض هایم را جمع کنم
و با تمام وجود و تمام اشک هایم بگویم
.
.
..........................................
خدایـــــــــــــــا......
میشـــود
بـــارانـــ ببــــــارد؟
این بغـــــــــض
ب تنهایـــــــــی
پاییـــــــــن نمی رود......
..........................................
اونــی کـه واقـعـا دوسـِت داشـتـه بـاشـه ..
شـایـد اذیـتـت کـنـه..
ولـی هـیـچ وقــت عـذابـت نـمـیـده..
شـایـد چـنـد روزی هـم حـالـتـو نـپـرسـه ..
ولـی هـمـه حـواسـش پـیـشِ تــوئـه..
شـایـد بـاهـات قــهـر کـنـه ..
ولـی هـیـچ وقـت راحــت ازت دل نـمـی کـــَنــــــــــه !!!
چرا نگاه میکنی؟ تنها ندیدی؟ بمن نخند!
منم روزگاری بهم میگفتند عزیز دلم!
.................................................
آنقدر مرا سرد کرد
از خودش...از عشق...که حالا به جای دل بستن یخ بسته ام
آهای!!!
روی احساسم پا نگذارید...لیز میخورید
.................................................
یادش بخیر.من بودم و تو . او بود و دیگری...
این روزها تویی و او . من مانده ام و خدا...
.................................................
یه وقتایی باید بی رحم بود.. نه با دوستت نه با دشمنت
فقط با خودت... چقدر بزرگت می کنه
اون سیلی که به صورت خودت می زنی ...!
- ۹۸/۰۵/۲۹