دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

کسی که بگوید (حسبنا کتاب الله) ، کافر است .

دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۴۸ ب.ظ

یکی از وقایع تلخ تاریخ روز رزیه الخمیس و یا حدیث قرطاس هست که در این روز عمر بن خطاب فریاد می زند حسبنا کتاب الله، ما در این تاپیک قصد داریم نگاه و عقیده علمای اهل سنت را نسبت به کسی که بگوید حسبنا کتاب الله را مورد واکاوی قرار دهیم و ببینیم عقیده انها نسب به افرادی که منادی این سخن هستند چیست 

اولین کسی که فریاد حسبنا کتاب الله را زد عمر بن خطاب بود::::::::::: 

حدثنا : إبراهیم بن موسى ، حدثنا : هشام ، عن معمر وحدثنی : عبد الله بن محمد ، حدثنا : عبد الرزاق ، أخبرنا : معمر ، عن الزهری ، عن عبید الله بن عبد الله عن بن عباس (ر) قال : لما حضر رسول الله (ص) وفی البیت رجال فیهم عمر بن الخطاب قال النبی (ص) : هلم أکتب لکم کتاباًً لا تضلوا بعده ، فقال عمر :أن النبی (ص) قد غلب علیه الوجع وعندکم القرآن حسبنا کتاب الله 

.. . از عبد الله از بن عباس (ر) گفت: وقتی که رسول خدا به محضر وفات رسیدند و در منزلش مردانی بودند که عمر بن الخطاب بن آنها بود و رسول خدا (ص) گفت: می خواهم کتابی را برای شما بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید،

عمر گفت: همانا رسول خدا مرض(درد) بر او غلبه کرده و کتاب خدا را دارید و کتاب خدا کافی است 

صحیح مسلم فی آخر کتاب الوصیة ج5 ص75 
صحیح البخاری: باب قول المریض قوموا عنی: ج ٧ص ٩، و باب آراهیة الخلاف: ج ٨ ص ١ 
صحیح البخاری: آتاب العلم، باب آتابة العلم: ج ١ ص ٣ 
مسند أحمد بن حنبل ج4ص356 حدیث 2992 بسند صحیح ط دار المعارف بمصر 

.


دومین نفری که فریاد حسبنا کتاب الله را زد ابوبکر بود:::::::: 

آقای ذهبی می‌گوید: 

إن الصدیق جمع الناس بعد وفاة نبیهم، فقال: إنکم تحدثون عن رسول الله صلى الله علیه و سلم أحادیث تختلفون فیها و الناس بعدکم أشد اختلافا، 
فلا تحدثوا عن رسول الله شیئا، فمن سألکم فقولوا: بیننا و بینکم کتاب الله، فاستحلوا حلاله و حرموا حرامه.



أبو بکر بعد از وفات پیامبر (ص) مردم را جمع کرد و گفت: شما احادیثی را از پیامبر (صلی الله علیه و سلم) نقل می‌کنید و با هم اختلاف می‌کنید و مردم بعد از شما هم بیشتر از شما، با یکدیگر اختلاف خواهند داشت.
پس از این به بعد هیچ حدیثی را از پیامبر (ص) نقل نکنید و هر کس از شما سؤالی از سنت پیامبر (ص) پرسید، بگویید: میان ما و شما، کتاب خدا هست و حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید.



تذکرة الحفاظ للذهبی، ج1، ص2 

.



دیدگاه علما در مورد گوینده این سخن:::::::::: 


زندیق 
ابومحمد حسن بن علی بربهاری ، عالم شهیر اهل تسنن در « شرح السنه » چنین میگوید : 

وإذا سمعت الرجل تأتیه بالأثر فلا یریده، ویرید القرآن، فلا [تشک] أنه رجل قد احتوى على الزندقة، فقم من عنده 

و اگر شنیدی که روایتی به کسی رسید و او آن را قبول نکرد و (صرفاً) قرآن را خواست پس شک نکن که او زندیق است و از پیش او برو. 

شرح السنة ، ص 119 رقم 135 ، المؤلف: أبو محمد الحسن بن علی بن خلف البربهاری (المتوفى: 329هـ)، المحقق: عبدالرحمن بن احمد الجمیزی ، الناشر: دار 
المنهاج للنشرو التوزیع - الریاض ، الطبعة : الاولی 1426 هـ


.......................


اهل بدعت 

ابوالقاسم اسماعیل تیمی اصفهانی نیز در « الحجة فی بیان المحجة » میگوید : 

وإذا رأیت الرجل یخاصم فی دین الله ویجادل فی کتاب الله فإذا قیل له : قال رسول الله ، قال : حسبنا کتاب الله ؛ فاعلم أنه صاحب بدعة 

پس اگر دیدی کسی در مورد دین خدا به مخاصمه برخاسته و در مورد کتاب الله مجادله میکند و وقتی به او گفته میشود :

قال رسول الله ( یعنی رسول الله چنین و چنان فرموده ) پس میگوید : کتاب الله برای ما کفایت میکند . بدان که او صاحب بدعت است . 

الحجة فی بیان المحجة وشرح عقیدة أهل السنة ، ج 2 ص 539 - 540 ، اسم المؤلف:  أبو القاسم اسماعیل ابن محمد بن الفضل التیمی الأصبهانی الوفاة: 535هـ ، 
دار النشر : دار الرایة - السعودیة / الریاض - 1419هـ - 1999م ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : محمد بن ربیع بن هادی عمیر المدخلی 

...............................


خارجی 

ذهبی متعصب نیز در ابتدای « تذکره الحفاظ » چنین افاضه میکند : 

ومن مراسیل بن أبی ملیکة أن الصدیق جمع الناس بعد وفاة نبیهم فقال إنکم تحدثون عن رسول الله صلی الله علیه وسلم أحادیث تختلفون فیها والناس بعدکم أشد 
اختلافا فلا تحدثوا عن رسول الله شیئا فمن سألکم فقولوا بیننا وبینکم کتاب الله فاستحلوا حلاله وحرموا حرامه فهذا المرسل یدلک أن مراد الصدیق التثبت فی الأخبار والتحری لا سد باب الروایة ألا تراه لما نزل به أمر الجدة ولم یجده فی الکتاب کیف سأل عنه فی السنة فلما أخبره الثقة ما اکتفى حتى استظهر بثقة آخر ولم یقل حسبنا کتاب الله کما تقوله الخوارج 


از مراسیل ابن ابی ملیکه چنین است که صدیق ( ابوبکر ) بعد از وفات رسول الله ص ، مردم را جمع کرد و گفت : شما از رسول الله ص احادیثی نقل میکنید که در آنها اختلاف دارید و لذا مردم بعد از شما نیز به اختلاف زیادی خواهند افتاد .

پس از رسول الله ص چیزی نقل نکنید و هر کس از شما سوالی کرد بگویید بین ما و شما قرآن است .

حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید. این روایت مرسله دلالت بر آن دارد که منظور صدیق ( ابوبکر ) از این سخن ،تثبت و تحقیق و تحری و رسیدن به واقعیت بوده و نه بستن باب نقل روایت . آیا نمی بینی که وقتی در مورد جده از او سوال شد و او جواب آن را در قرآن کریم نیافت چگونه در مورد جوابش از  سنت رسول الله ص سوال نمود و وقتی یک فرد مورد اعتماد به او جواب داد او به سخن او اکتفا نکرد تا اینکه فرد ثقه دیگری همان جواب را به او داد و لذا ابوبکر این سخن خوارج را که میگویند : حسبنا کتاب الله ، را نگفت. 

تذکرة الحفاظ ، ج 1 ص 2 - 3 ، اسم المؤلف:  أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی الوفاة: 748 ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى 

------------------


کافر 

ابن حزم اندلسی در « الاِحکام فی اصول الاَحکام » نیز چنین میگوید : 

ولو أن امرأ قال لا نأخذ إلا ما وجدنا فی القرآن لکان کافرا بإجماع الأمة 

اگر کسی بگوید که ما جز آنچه که در قرآن می یابیم اخذ نمی کنیم ، چنین شخصی به اجماع امت کافر است . 

الإحکام فی أصول الأحکام ، ج 2 ص 80 ، المؤلف: أبو محمد علی بن أحمد بن سعید بن حزم الأندلسی القرطبی الظاهری (المتوفى: 456هـ) ، المحقق: الشیخ أحمد محمد شاکر ، قدم له: الأستاذ الدکتور إحسان عباس ، الناشر: دار الآفاق الجدیدة، بیروت 

----------------------


احمق 

سیوطی در «مفتاح الجنه فی الاحتجاج بالسنه » چنین میگوید : 

وَأخرج سعید بن مَنْصُور عَن عمرَان بن حُصَیْن أَنهم کَانُوا یتذاکرون الحَدِیث فَقَالَ رجل دَعونَا من هَذَا وجیؤونا بِکِتَاب الله فَقَالَ عمر: "إِنَّک أَحمَق أتجد فِی کتاب الله الصَّلَاة مفسرة، أتجد فِی کتاب الله الصّیام مُفَسرًا، إِن الْقُرْآن أحکم ذَلِک وَالسّنة تفسره" 

سعید بن منصور روایت میکند از قول عمران بن حصین که ما در حال صحبت کردن در مورد احادیث بودیم که مردی آمد و گفت : این حرفها را رها کنید ! از کتاب خدا برای من (در مورد این حرفها ) دلیل بیاورید ! 
عمر بن خطاب گفت : تو آدم احمقی هستی ! آیا در کتاب خدا ، نماز خواندن و روزه گرفتن تفسیرش آمده ؟ کتاب خدا حکم را آورده و سنت نبوی آن را تفسیر میکند ! 

مفتاح الجنة فی الاحتجاج بالسنة ،  ص 59 ، المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفى: 911هـ) ، الناشر: الجامعة الإسلامیة، المدینة 
المنورة ، الطبعة: الثالثة، 1409هـ/1989م 

-----------------------------


گمراه 

البانی وهابی نیز در کتاب « منزلة السنة فی القرآن » بابی دارد به نام " ضلال المستغنین بالقرآن عن السنة " ( گمراهی کسانی که قرآن را از سنت رسول الله صلی الله علیه وآله مستغنی و بی نیاز میدانند ) . 

منزلة السنة فی الإسلام ، ص 12 ، المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی (المتوفى: 1420هـ) ، 
الناشر: الدار السلفیة - الکویت ، الطبعة: الرابعة - 1404 هـ - 1984 م 

---------------------


خبیث 

دکتر محمد محمد ابوشهبه در « فی رحاب السنه ، الکتب الصحاح السته » میگوید : 

فقد ظهرت فئة فی القدیم و الحدیث تدعوا الی هذه الدعوة الخبیثة و هی الاکتفاء بالقرآن عن الاحادیث و غرضهم هدم نصف الدین 

گروهی در زمانهای قبل و هم اکنون نیز بوجود آمده اند که به این ادعای خبیث – یعنی اکتفا به قرآن بدل از احادیث – دعوت میکنند و هدف آنها از بین بردن 
نصف دین است.
 


فی رحاب السنة - الکتب الصحاح الستة ،  ص 17 ، المؤلف: محمد بن محمد بن سویلم أبو شُهبة (المتوفى: 1403هـ) ، الناشر: مجمع البحوث الاسلامیة – الازهر - 
مصر ، الطبعة: الثامنة - 1415 هـ / 1995 م 

نتیجه : 

بر اساس سخنان علمای اهل تسنن و وهابیت ، کسی که مدعی باشد قرآن برای ما کافیست فردیست : زندیق ، اهل بدعت ، خارجی ،کافر ، احمق ، خبیث و گمراه ! نظر شما در مورد عمر بن خطاب و ابوبکر چیست ؟!
http://kheyme133.ir
  • عبدی