دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

چشم به راه مهدى

يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۴ ق.ظ
آغازین سخن

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اماما، عاشق توییم و دوستدار دوستاران تو و خاک پاى منتظران تو، اما فسوسا که خود، خانه دل را براى انتظار تو مهیا نساخته ایم .

اماما، با مژگان نروبیده ایم گرد راه را، با اشک ، نشسته ایم غبار دل را.

اماما، نروبیده ایم غبار گناه از دل ، اما عاشقیم ، نمى دانیم این عشق سوزان ، در کجاى جانمان جاى گرفته که بى تابمان کرده .

اماما، شرمنده ایم که خانه دل را براى حکمرانى تو، پاک نساخته ایم .

اماما، از کاروان عاشقان تو، عقب مانده ایم . مرکب راهوار نداریم که به این کاروان شورانگیز، دست یابیم .

اماما، راه ، پیچاپیچ است و پر از گردنه هاى هراس انگیز، ما، بى پا افزار و توشه ، سرگردان .

اماما، خمینى آمد و گزید و برد و ما پس مانده ها و وازده ها، ترسیم که هیچگاه به آن آستان جلال راه نیابیم و غبار شویم و در هوا معلق و سرگردان ، نه آرامشى ، نه قرارى ، نه پناهى و نه منزلى .

اماما، بیم آن را داریم در عمق شب ، گم شویم و گرفتار رهزنان .

برای ادامه مطالعه کلیک کنید

  • عبدی