دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

چرا در قرآن به پیامبران نسبت گناه داده شده است؟

پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۰۱ ق.ظ

برای کسانی که با قرآن کریم و سخنان معصومان ـ علیهم السلام ـ اندک آشنایی دارند، این اشکال مطرح است که اگر پیامبران، معصوم بوده‎اند:
اولاً: چرا در قرآن به آنان نسبت گناه داده شده است؟
ثانیاً: چرا پیامبران و امامان معصوم، گاهی خود را گناهکار خوانده و از خدا طلب آمرزش کرده‎اند؟

برای پاسخ به این اشکال، باید توجه داشت که گناه، مصادیق و مراتب گوناگونی دارد که با تفکیک آن‎ها از یکدیگر بسیاری از اشتباهات و اشکال‎هایی که دربارة عصمت پیامبران و اولیای خدا مطرح شده است، حل خواهد شد. این موارد عبارتند از:
1. مخالفت با اوامر و نواهی «مولوی» که در محدودة واجب و حرام ـ مانند دروغگویی، دزدی، ترک نماز و روزة واجب و در یک کلمه ترک واجبات، ارتکاب محرمات ـ شکل می‎گیرد. و رایج‎ترین معنای گناه همین مورد است، و دلایل عقلی و نقلی، بر عصمت پیامبران و دیگر معصومان از این گناه دلالت دارد و در هیچ منبع و مأخذی، چنین گناهی به آنان نسبت داده نشده است.  


2. انجام کاری از شخصی که دارای مقام علمی و معنوی فوق العاده‎ای است، با توجه به مقام ویژة او بهتر است که این گونه کارها از وی صادر نشود، هر چند آن کار در مقایسه با نوع مکلفان، عملی ناشایسته به شمار نمی‎رود. این‎گونه گناه را «ترک اولی» می‎گویند. 
 

3. اعمال عبادی بندگان، هر چند به طور شایسته انجام شود، باز نسبت به مقام بزرگ خداوند و لطف‎ها و نعمت‎های بی‎شمار او ناچیز و ناقص است و اساساً قابل مقایسه نیست. به همین دلیل، آنان که با عظمت خداوند آشنایی بیشتری دارند، عبادت خود را با نهایت شرمساری به پیشگاه او عرضه می‎کنند و پیوسته به تقصیر خویش اعتراف می‎کنند.

بنده همان به که ز تقصیر خویش        عذر به درگاه خدای آورد
ور نه سزاوار خداوندیش                    کس نتواند که به جای آورد 
 

بنابراین آن چه در مورد پیامبران و اولیای الهی متصور است دو قسم اخیر است، و این دو با مقام عصمت آنان منافات ندارند. یعنی گاهی از پیامبران الهی عملی سرزده است که با توجه به مقام فوق‎العادة آنان ترک آن بهتر بوده است (ترک اولی).  

نیز معرفت اولیای الهی و عشق آنان به عبادت خدا در حدی بوده که نمی‎خواستند حتی لحظه‎ای از خدا دور باشند. لیکن از سوی دیگر آن بزرگواران بشر بودند و جنبه بشریت آنان ایجاب می‎کرد که به وظایف مرتبط به آن نیز بپردازند، ولی آنان با توجه به مقام معنوی فوق‎العاده‎ای که داشتند، اشتغال به آن را با عظمت خداوند ناسازگار دیده و این لحظات را لحظات غفلت و گناه می‎شمردند و لذا با اعتراف به گناه، کوتاهی در بندگی (نه انجام حرام یا ترک واجب) عذر تقصیر خویش را به درگاه حضرت حق بیان می‎نمودند.  


در دعای عرفه منسوب به سید الشهدا ـ علیه السلام ـ می‎خوانیم:
«یَا مَنْ ألْبَسَ أولِیَاءَهُ مَلَابِسَ هَیْبَةِ، فَقَامُوا بَیْنَ یَدَیْهِ مُستَغْفِرِینَ». 


«ای کسی که جامه‎های هیبت و عظمتت را به دوستانت پوشاندی، و به همین دلیل اولیای تو برای آمرزش خواهی در پیشگاهت به پا خاستند».

  • عبدی