دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

نتیجه تصویری

چانه زدن برای قیمت فروش تن در نیمه شب های تهران دخترک در سرما می لرزد.تن پوش نازکی به تن دارد.شاید برای نمایش بهتر اندامش.

شاید هم به یک دلیل روشن: فقر! سعی می کند لبخند بزند و جلوی لرزش دستانش را بگیرد اما سرخی چشمانش را نمی تواند حتی در تاریکی شب پنهان کند.

روایتی دردناک از فقر و فحشای زنان در خیابان ها تهران شهر پرهیاهو و پر زرق و برقی که چشم ها را خیره می کند، شب های خیره کننده ای ندارد.سرما و فصل سرد هم که می رسد، صدای پای فقر بیشتر گوش شهر را کر می کند.

سکوت شبهای سرد تهران را گاهی صدای بوق های پی در پی یک ماشین مدل بالا می شکند،اما نیمه شب است و چه نیازی به بوق زدن؟

خوب که بنگری در گوشه ای از خیابان سایه ای نحیف از یک زن را می بینی ،زنی که برای قیمت فروش تنش در نیمه شب چانه می زند.زنی که به ظاهر لبخند به لب دارد و گاهی بلند می خندد اما مشخص نیست پشت آن چهره رنگ آمیزی شده هم لبخندی هست یا خیر؟

کسی چه می داند شاید این لبخندها واقعیست ،شاید هم از سر دردمندی و استیصال است . اما چشمان بی تفاوت و عاری از شور زندگی که گاهی نمناک می شوند را چطور می توان توجیه کرد؟

نتیجه تصویری

اپیزد اول: دخترک در سرما می لرزد.

تن پوش نازکی به تن دارد.شاید برای نمایش بهتر اندامش.شاید هم به یک دلیل روشن: فقر! سعی می کند لبخند بزند و جلوی لرزش دستانش را بگیرد اما سرخی چشمانش را نمی تواند حتی در تاریکی شب پنهان کند.

نزدیک نیمه شب، زیر پل سید خندان شاید جای خوبی برای یک دختر جوان خانواده دار نباشد اما برای دخترکی که به دنبال جای خواب می گردد و کسب درآمد، زیاد هم بد نیست.

یک سانتافه می ایستد. با الفاظ زشت که حتی از دور هم شنیده می شود با دخترک چانه می زد.

دخترک فحشی نثارش می کند و از خودرو فاصله می گیرد. این ماجرا با چند خودروی مدل بالا و مدل پایین دیگر تکرار می شود تا بالاخره ماکسیما پیروز می شود و دخترک را با خود می برد.

اپیزد دوم:

از مصرف مواد خمار و بی حال است. سیگار به دست کنار خیابان ایستاده و حتی از تصادف هم ترسی ندارد چرا که صدای بوق ماشین ها هم وادارش نمی کند از جایش تکان بخورد.

206 ای در حال سبقت گرفتن و ویراژ دادن است. خطر برخورد آنقدر زیاد است که یک لحظه دلم برای زن می سوزد و با شدت دستش را می کشم.

روی جدول کنار خیابان پهن زمین می شود. بلندش می کنم دستم را کنار می زند و می گوید: از جانم چه می خواهی؟

می گویم: داشتی تصادف می کردی! می گوید: خوب که چه؟ نهایت می مردم !

یا نهایتا یک ماه در بیمارستان بستری می شدم و شبها جای خواب داشتم! و بعد می خندد.

بی محابا می خندد و سیگاری آتش می کند و من اندوهناک ترکش می کنم.

اپیزد سوم:

پسرش را در آغوش گرفته و گوشه خیابان با حسرت به کودکی شاد می نگرد که دست در دست پدر مشغول بستی خوردن است.

نگاهش آنقدر حسرت بار است که دردش را حس می کنم و از بقالی کنار خیابان برای فرزندش بستنی می خرم.

بستنی را می گیرد، زیر لب ممنونی می گوید. کنارش روی جدول می نشینم. نگاهم می کند انگار می خواهد بداند از جنس دردهایش هستم یا نه.

زن بودنم و غم چشمانم را که می بیند درد و دل را آغار می کند.

می گوید: حسرت نگاهم برای بستنی نبود. برای بی پدری فرزندم بود.

می گوید: پسرم شناسنامه ندارد. عقد موقت پدرش بودم بدون هیچ سند و مدرکی. از روستایمان در ساوه من را به تهران آورد در یک اتاق 6 متری!

گلایه ای نداشتم تا این که محمدم را باردار شدم. خبر را که شنید رفت و دیگر برنگشت. آواره خیابان ها شدم. در خرابه های اطراف تهران می خوابم. فال می فروشم. هر بلایی که بگویی سرم آمده است.

"خدا از سرت نگذره مرد..."

نتیجه تصویری

فحشا در ایران نیز مانند همه کشورهای جهان رواج دارد . عوامل روی آوردن زنان به فحشا را اما می توان فقر ،اعتیاد ،ازدواج اجباری، بیکاری، زیاده خواهی و تنوع طلبی مردان، وجود فضای یاس و ناامیدی بین جوانان و عدم وجود امکانات برای ازدواج و تشکیل خانواده ، ازدواج مجدد مردان و طلاق برشمرد.

اما در شرایطی که مسولان و جامعه شناسان کشور نگران روابط پنهانی دختران و پسران جوان هستند و مشغول بررسی تخلفات اردوهای مختلط دانشجویی که این روزها بحثش در مجلس داغ شده است، هستند دختران و زنانی که از سر ناچاری و بی پناهی آواره خیابان ها می شوند و صدای فریادشان به گوش کسی نمی رسد.

از سوی دیگر، گزارش هایی نیز از آمار کاهش سن برقراری رابطه جنسی ،حتی میان دانش آموزان کم سن دبیرستانی انتشار یافته که بسیار نگران کننده است. آخرین آمار های موجود از بهزیستی نشان می دهد که سن فحشا در ایران ۱۶ سالگی است، اما هنوز برای این مسئله نه تعریف درستی ارائه شده است و نه راه حل اجتماعی شایسته ای که از گسترش آن جلوگیری کند و همواره این مساله به عنوان یک تابوی اجتماعی پنهان شده است و آمارهای درستی از آن در دسترس نیست.

در آخرین اظهار نظر از زبان مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی در سال ۸۶ با تاکید بر اینکه سن فحشا در ایران پایین است سن دختران فراری ۹ سال و بحرانی اعلام شده است.

بنا به نقل از این مقام مسئول :" بر اساس آمار به دست آمده از دختران فراری در شهر تهران، میانگین سن دختران فراری ۹تا ۱۷سال است."

از سوی دیگر، دکتر قرایی رییس انجمن جامعه شناسی ایران اواسط سال ۹۰د اعلام کرد که در حال حاضر سن روسپی گری در ایران حدود ۸-۱۰ سال کاهش یافته و از سن ۲۰ تا ۳۰ سال به ۱۲ تا ۱۸ سال رسیده است.

وی البته این کاهش سن را مربوط به افزایش بعضی آسیب های اجنماعی نظیر افزایش طلاق ،تنوع طلبی مرد ها ،عدم امکان ازدواج ،اعتیاد ،بیکاری و …. دانست .

به این ترتیب است که مسائل مربوط به فقر و فحشای زنان به صورت تابودرآمده است. تابویی که باعث شده آمار و ارقامی در این خصوص در دسترس نباشد.

در هر حال اما نکته اینجاست که تابوها پرچین‌های نامرئی و ناشناخته‌ای هستند که مسائل اجتماعی را مرزگذاری کرده‌اند و به بسیاری از آنها اجازه مطرح شدن نمی‌دهند و به بعضی دیگر تا حدودی اجازه مطرح شدن می دهند،

اما تجربه ثابت کرده است تا زمانی که افکار عمومی نتواند به وضوح درباره مسائل اجتماعی حرف بزند و آمار درستی برای کارشناسان وجود نداشته باشد، نمی‌توان انتظار داشت که آن مساله به یک دغدغه جمعی تبدیل شده و برای آن راه حلی ارائه شود.

با نبود آسیب شناسی های درست نیز بی تردید مشکل همچنان به قوت خود باقی خواهد بود و از زنان قربانی خواهد گرفت.

نتیجه تصویری

در میان مردم و مسئولان جامعه‌ی ما، دو رویکرد کلی نسبت به زنان تن‌فروش وجود دارد:

رویکرد نخست، تن‌فروشی را صرفا گناهی اخلاقی دانسته و به زنان تن‌فروش هم‌چون افرادی بی‌بند و بار و مجرم می‌نگرد. در این دیدگاه، به عوامل و زمینه‌های سوق‌دهنده به تن‌فروشی توجهی نمی‌شود و راهکاری که برای مقابله با این معضل در نظر گرفته می‌شود، قهری و تنبیهی است. استفاده از نیروهای انتظامی و راهکارهای قضائی برای جمع‌آوری و دستگیری این زنان، به زندان افکندن و دیگر مجازات‌های سنگین، از اقداماتی هستند که بر اساس این رویکرد صورت می‌گیرند.

رویکرد دوم، به عوض آن که بخواهد به حذف زنان تن‌فروش و پاک کردن جامعه از وجود آن‌ها بیندیشد، سعی دارد با نگاهی همدلانه‌تر به وضعیت آنها بنگرد و از منظری محبت-محور در پی اصلاح و بهبود وضعیت باشد. در این رویکرد، زمینه‌های وقوع تن‌فروشی شناخته می‌شوند و سعی می‌شود تا با تغییر عوامل زمینه‌ساز، هم بازگشت زنان تن‌فروش به جامعه میسر گردد و هم از ایجاد و رشد این پدیده، پیشگیری به عمل آید.

 طبیعتاً سهم اخلاقی‌ای که هر یک از ما انسان‌ها در انتخاب‌های زندگی‌مان داریم را نباید نادیده گرفت و یک تن‌فروش را صرفاً قربانی منفعلِ شرایط زیستی منحرف‌کننده و دردناک نباید پنداشت؛ اما این نیز واقعیتی مسلم است که "انتخاب‌درست"، به پیش‌زمینه‌هایی همچون عقل رشد‌یافته، آگاهی، امنیت روانی و حضور افراد یا امکانات حمایتگر اجتماعی وابسته است؛ اموری که در میان این زنان و نیز والدین، خانواده، معاشرین و امکانات اجتماعی طبقه‌ای که ایشان از آن برخاسته‌اند، به شدت نایاب است.

منبع:شفاف 

  • عبدی