دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

نور

چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۳۵ ق.ظ

سکوت شب من، عاشقانه ترین ترنم جاودان بودن است.
 شب من، عارفانه ترین تجلی حضور صحنه های با خود بودن است.


 فردای بی صدای من، خسته ام آرام بیا
 از میان دلهای شاد، من تو را گزیده ام
 فقط تو آرام بیا...!


 از پشت پلکهای آخرین ستاره شب
 از پشت دیوار بلند مهتاب
 از پشت شیشه الماس چشمها
 تو را به خدا به کدامین سو نظاره کنم؟


 من هنوز رد پای نرفته ام در راه رفته تو
 من هنوز آواره کوی بی انتهای این جاده ام
 چرا؟


 به کدامین گناه بزرگ، کوچکم می شمارید؟
 هنوز در باور شب ماتم زده ام
 بیا،برای اولین و آخرین بار فقط تو بگو

 بگو کدامین جرم جز محبت مرا خار کرد؟
 بگو شاید این اولین باشد برای آخرینت!


 دیشب برای اولین بار
 نه ! دیشب برای هزارو یکمین بار بود که ستاره شدم


 گریه کردم، گریه کردم برای دلم تنها و بی صدا


 حس کردم که دیگر آزادم
 چون ستاره بی هیچ غروبم
 حس کردم که چقدر از تو و دنیای تو آزاد و رها و دورم!!!

  • عبدی