نمی شود . . . باور کنید نمی شود .
وقتی هر روز صبح . . . بجای موج شوق چشمهایش . . . که دستهایت را گرفته باشد . . . تنها ته مانده بغض دیشبت هست که هنوز در گلویت هضم نشده و باز . . .
- امان از این اشک های بی اختیار - گفتم که نمی شود .