دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

محمد بن اسماعیل بخاری، دشمن اهل بیت و ناصبی بود .

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۰۴ ق.ظ

در این پست، همراه با تصاویری از کتب اهل سنت، به همگان اثبات خواهیم نمود که آقای محمد بن اسماعیل بخاری، صاحبِ کتاب صحیح بخاری، با اهل بیت دشمنی داشت!!!

و همچنین ثابت خواهیم نمود که احادیثش را بر پایه بدعت گذاری، جمع آوری کرده است!!!

قبل از شروع بحث، لازم است بدانید که صحیح بخاری، برترین و مهمترین منبع روایی و حدیثی اهل سنت است؛ که تألیف آن مدت شانزده سال به طول انجامید.

اهل سنت این کتاب را یکی از صحاح سته به شمار می‌آورند. که می گویند صحیحترین کتاب ها بعد از قرآن است!!!

 اهل سنت احترام ویژه ای نسبت به این کتاب قائلند. به طوریکه در طول سال، مجالسی را تشکیل می دهند و در آن مجالس، این کتاب را ختم می کنند! (یعنی از اول تا آخر کتاب را می خوانند).

 همچنین برجسته ترین عالم اهل سنت، خودِ صاحبِ همین کتاب، یعنی محمد بن اسماعیل بخاری است.

حال چگونه ادعای خود را اثبات نماییم؟!!!

پس خواهران و برداران شیعه و سنی!! در ابتدا نظر شما را به مطلب زیر جلب می نمایم. (خواهشاً مرحله به مرحله با من هم قدم باشید!)

.

قسمت اول

ذهبی یکی از برجسته ترین علمای اهل سنت در کتاب خود یعنی سیر اعلام النبلاء ، جلد چهارم، صفحه 214 آورده است:

عِمْرَانُ بنُ حِطَّانَ بنِ ظَبْیَانَ السَّدُوْسِیُّ البَصْرِیُّ مِنْ أَعْیَانِ العُلَمَاءِ، لَکِنَّهُ مِنْ رُؤُوْسِ الخَوَارِجِ.

یعنی: عمران به حطان بن ظبیان السدوسی البصری، یکی از علمای برجسته است. اما او از پیشوایان و رئوس خوارج بود.

سیر اعلام النبلاء ، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبی ، متوفای 748 هـ ، ج4 ، ص 214، مؤسسة الرساله بیروت، الطبعه الحادیة العشر ، 1417 هـ / 1996 م .

اینهم تصویری از صفحه کتاب:

لینک تصویری کتاب در اینترنت:

http://www.archive.org/stream/siar_noblaa/04#page/n213/mode/2up

.

این هم لینک متن کتاب:

http://islamport.com/w/trj/Web/2129/2123.htm

خوب تا اینجا واضح شد که «عمران بن حطان» از علمای برجسته و از خوارج بود! لازم به ذکر است که این شخصیت از شعرای بزرگ نیز می باشد.

 و اما  باز هم ذهبی در همان کتابِ یاد شده در صفحه بعدی یعنی در صفحه 215، یکی از اشعار «عمران بن حطان» را نقل کرده است:

وَمِنْ شِعْرِهِ فِی مَصْرَعِ عَلِیٍّ بنَ أبی طالِب:

یَا ضَـرْبَةً مِـنْ تَــقِیٍّ مَا أَرَادَ بِـهَا        إِلاَّ لِیَبْلُغَ مِنْ ذِی العَرْشِ رِضْوَانَا

إِنِّـی لأَذْکُـرُهُ حِـــیْـناً فَأَحْـسِبُهُ        أَوْفَى البَــــرِیَّةِ عِــنْدَ اللهِ مِـیْزَانَا

یعنی: از اشعار عمران بن حطان درباره قتل علی بن ابی طالب به صورت زیر است:

ترجمه بیت اول: چه ضربتی آورد (ابن ملجم مرادی بر فرق علی) که ضربتش از نهایت تقوا بود. که با این ضربت صاحب عرش (خداوند) از دست او راضی گردید.

ترجمه بیت دوم: وقتی من (ابن ملجم مرادی) را به یاد می آورم، (به خاطر ضربتی که بر فرق علی آورد) او را از وفادارترین خلایق نزد خداوند به حساب می آورم.

سیر اعلام النبلاء ، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبی ، متوفای 748 هـ ، ج4 ، ص 21۵، مؤسسة الرساله بیروت، الطبعه الحادیة العشر ، 1417 هـ / 1996 م .

اینهم تصویری از صفحه کتاب:

لینک تصویری کتاب در اینترنت:

http://www.archive.org/stream/siar_noblaa/04#page/n213/mode/2up

این هم لینک متن کتاب:

http://islamport.com/w/trj/Web/2129/2124.htm

خوب خواهران و بردارن، خوب توجه کنید که این آقای «عمران بن حطان» با این شعرش، چگونه «ابن ملجم مرادی ملعون» را به خاطر به شهادت رساندن حضرت علی (ع) مدح و ستایش می کند. تا جاییکه او را به خاطر کاری که کرد، او را با تقواترین و وفادارترین خلایق به شمار می آورد.

در اصل، این ادبیات شعری و عقیدتی و مذهبی بنی امیه است که در آن هرکس علی (ع) ، را به قتل برساند، او از متقین خواهد بود و اگر پیرو علی (ع) باشد، آنگاه دیگر نه تقوا و نه دینی خواهد داشت.

دقیقاً این همان دینی است که بنی امیه برای اهل سنت بنا ساخت. که آقایان و علمای اهل سنت از آن دفاع می کنند. و اگر چنین نبود، آنگاه می آمدند و از همچین افرادی تبرئه می جستند!

لکن ما این چنین نمی بینیم. و همواره از عمران بن حطان و دیگر افراد خوارج و بنی امیه به خوبی یاد می کنند تا جایی که بلافاصله بعد آوردن نام آنها ، جمله «رضی الله عنه» و یا «رضی الله عنهم» را به کار می برند. واقعاً من نمی دانم کی و چه موقع خداوند از دست آنها راضی بود!!!

آقایان اهل سنت چه پاسخی در این باره دارید؟!

اما ادامه بحث ما: شاید از خود بپرسید که داستان «عمران بن حطان» چه ارتباطی به «بخاری» دارد؟!!

نه ای برادران و خواهران محترم، اگر مبحث ما فقط به «عمران بن حطان» مرتبط بود، ما هیچ گونه مشکلی نداشتیم. اما مشکل ما اینجاست که اهل سنت می گویند که آقای بخاری با تقواترین و صادق ترین مردم بود!!

مشکل ما اینجاست که اهل سنت می گویند که آقای بخاری، کتابش صحیح ترین کتاب ها بعد از کتاب خداوند متعال است!!!

حال، اگر کتاب صحیح بخاری ، صحیح ترینِ کتب، بعد از قرآن باشد، آیا جایز است که آقای بخاری در آن روایتی را نقل کند که در سند آن، شخصیتی همچون «عمران بن حطان» موجود باشد؟!

عمران بن حطانی که از پیشوایان خوارج بود؛ کسی که قاتل حضرت علی (ع) را مدح کرده است؛ آقایان اهل سنت، مگر نه این است که حضرت علی (ع) در نزد شما، خلیفه چهارم و یا اینکه در عقایدتان او را جزو عشره مبشره (ده یار بهشتی) می دانید؟؟

چرا بخاری این چنین کرده است؟!

دوست و دشمن را در یک کتاب جمع آوری کرده است؟ آیا میشه باور کرد که بخاری از شخصیتی مثل «عمران بن حطان» بیزاری جسته است؟

نه والله هرگز چنین نیست. اگر این طور بود، باید حتی نام او را همراه با لعنت ذکر می کرد، همانطور که نام ابولولوء (قاتل عمر بن الخطاب) را با لعنت ذکر می کنید.

.

مگر نه این است که در کتاب هایتان از قول پیامبر اسلام (ص) نقل می کنید: «مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ»

؛ یعنی: هر کس از عمل و رفتار قوم یا گروهی خشنود باشد، با آنها محشور خواهد شد...

«عمران بن حطان» همانطور که در اشعارش خواندیم، از عمل «ابن ملجم» (علیه العنه) که امام زمان خود را کشت، راضی و خشنود بود، و همین طور بخاری بدون اینکه از اینان بیزاری جوید ، از آنها حدیث نقل می کند!!!

یعنی «عمران بن حطان» در نزد بخاری از ثقات (یعنی جزو افراد مطمئن و قابل اعتماد) محسوب می شود. پس شما اهل سنت، لطفاً از عقاید خود باز گردید و یا اینکه اعتراف کنید که بخاری هم تابع خوارج بود!!!

.

حال، روایتی که بخاری نقل کرده است را برایتان باز گو می کنیم:

بخاری در صحیح خود، کتاب اللباس، بابِ «لبس الحریر و افتراشه» ، حدیث شماره 5۴۹۷ آورده است:

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْمُبَارَکِ عَنْ یَحْیَى بْنِ أَبِی کَثِیرٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حِطَّانَ قَالَ سَأَلْتُ عَائِشَةَ عَنْ الْحَرِیرِ...

صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری، ج ۵، کتاب اللباس، باب ««لبس الحریر و افتراشه» ، ح ۵۴۹۷ ، الناشر: دار ابن کثیر ، الیمامة - بیروت، الطبعة الثالثة ، 1407 - 1987 .

اینهم تصویری از صفحه کتاب:

این لینک تصویری کتاب در اینترنت: (در لینک زیر حدیث شماره ۵۸۳۵ هستش!)

http://www.archive.org/stream/sahihboukharisoultania/boukharisalafia#page/n1665/mode/2up

.

این هم لینک متن کتاب:

http://islamport.com/w/mtn/Web/3007/9973.htm

http://www.al-eman.com/hadeeth/viewchp.asp?BID=13&CID=165#s91

همان طور که می بینید در سند این روایت شخصیتی همچون «عمران بن حطان» موجود است.

علامه البانی، در کتاب مختصر صحیح بخاری ، جلد 4 ، صفحه 39، ضمن نقل همین حدیث در پاورقی آورده است: (با دقت خوانده شود)

عمران بن حطان من رؤساء الخوارج و شعرائهم، و هو الذی مدح ابن ملجم الشقی قاتل سیدنا علیّ بالأبیات المشهوره، قال بعضهم: انما اخرج له البخاری علی قاعدته فی تخریج احادیث المبتدع اذا کان صادق اللهجه متدینا.

یعنی: عمران بن حطان از پیشوایان خوارج و از شعرای آنها بود، او کسی است که ابن ملجم الشقی ، قاتل علی بن ابی طالب را با همان ابیات مشهورش مدح کرده است! بعضی از آنها می گویند: بخاری از او (یعنی عمران بن حطان) بر قاعده نقل احادیثش که بر پای بدعت گذاری است حدیث نقل کرده است! حتی اگر او صادق ترین و متدین ترین مردم باشد!

مختصر صحیح البخاری، محمد ناصر الدین الألبانی، ج 4، ص 39 ، مکتبة المعارف للنشر و التوزیع ـ الریاض ، الطبعه 1422 هـ .

این هم تصویری از صفحه کتاب:

 لینک تصویری کتاب در اینترنت:

http://www.archive.org/stream/islamic_books/msbukari4#page/n38/mode/2up

این هم لینک دانلود کتاب (جلد چهارم):

http://www.archive.org/download/Albany6/msbukari4.pdf

نکته قابل توجه این است که علامه البانی، «ابن ملجم» را شقی ترین مردم می داند! اما او نمی تواند کار بخاری را در زمینه نقل احادیث از اشخاصی همچون خوارج توجیه کند؛ لذا می گوید: «قال بعضهم» یعنی « بعضی از آنها می گویند»؛

حال، این بعضی ها کی هستند؟ خدا می داند!

زیرا آیا علامه البانی، می تواند بخاری را در نقل حدیث، ساقط کند؟ می تواند کار او را توجیه کند؟ هرگز!

برای همین است که می گوید : «بعضی از آنها می گویند» که قاعده ی بخاری در نقل احادیث، بر پایه ی بدعت گزاری است! آری، بخاری طبق گفته ی علامه البانی در نقل احادیث، بدعت گزار است... این عین کلام علامه البانی است.

(اگر متوجه نشدید، بار دیگر، کلام علامه البانی و ترجمه ی کلامش که در فوق مذکور است را با دقت بخوانید!)

پس ای محققینی که به صحیح بخاری رجوع می کنید، خوب بدانید که قاعده نقل حدیث در این کتاب به چه صورت است؟! آری طبق گفته عالم اهل سنت، بر پایه ی بدعت گزاری استوار است.

.

آقایان اهل سنت:

از یک سو آقای بخاری طبق قاعده اش از مبتدعین نقل حدیث می کند، و از سوی دیگر شیعیان نیز در نزد شما بدعت گزارند! چرا شما این نوع بدعت ها که در کتبتان علنی تصریح شده اند، را جایز می دانید ولی وقتی به مذهب شیعیان می نگرید، کل این مذهب درخشان، را بدعت گزار می خوانید؟

از این طرز تفکر شما نتیجه می گیریم که در نزد شما دو نوع بدعت موجود است!

1- بدعت های جایز !

2- بدعت های ناجایز!

بدعت های جایز در کتب و منهج اعتقادی شماست که برای صحیح بخاری ثابت شد و بدعت های ناجایز بدعت هایی هستند که شیعیان را به آنها متهم می سازید.

همان طور که می دانید پیامبر اکرم (ص) فرمود: «کل بدعة ضلالة وکل ضلالة فی النار »

یعنی : « هر بدعت ضلالت و گمراهی است، و هر گمراهی و ضلالت در آتش جهنم است» .

گویا در نزد اهل سنت این گونه نیست، یعنی بعضی از بدعت ها انسان را به بهشت روانه می کند!!! همانطور که در صحیح بخاری مشاهده شد، و بدعت هایی دیگر وجود دارد که انسان را به جهنم سوق می دهند، همانطور که ما شیعیان را به آن متهم می سازند.

.

نتیجه گیری:

نتیجه 1: ثابت شد محمد بن اسماعیل بخاری بدعت گزار است.
نتیجه 2: ثابت شد محمد بن اسماعیل بخاری دشمن حضرت علی (ع) بود، زیرا از پیشوای خارجیان یعنی عمران بن حطانی که ابن ملجم (علیه العنه) را مدح کرده است، حدیث نقل می کند.
نتیجه ۳: بخاری تابع خوارج بود.
نتیجه ۴: اهل سنت از خوارج تبرئه نمی جویند و همیشه آنها را با خوبی و خوشی یاد می کنند، به طوریکه لفظ «رضی الله عنه و یا عنهم» را برای خوارج به کار می برند.
نتیجه ۵: کتاب بخاری طبق قاعده اش که بر پایه ی بدعت گزاری است، از درجه ی اعتبار ساقط است. (برگرفته از کلام علامه البانی)
نتیجه ۶: در نزد اهل سنت، هر بدعتی انسان را گمراه و به جهنم روانه نمی کند، بلکه بدعت هایی نیز وجود دارند که انسان را به بهشت سوق می دهند!!!

 

==================

در اینجا چند مطلبی را در مورد امام جعفر صادق (علیه السلام) از کتب اهل سنت نقل می کنیم:

.

احمد ذهبی، یکی از علمای معروف اهل سنت، در کتاب میزان الاعتدال ج 2 ، ص 143 آورده است:

جعفر بن محمد بن على بن الحسین الهاشمی، أبو عبد الله أحد الائمة الاعلام، بر صادق کبیر الشأن، لم یحتج به البخاری.

یعنی: جعفر بن محمد بن علی بن الحسین هاشمی، ابوعبدالله، یکی از پیشوایان مشهور است. (جعفر بن محمد) نیکوکار، دارای شخصیت عظیم و والامرتبه است. اما بخاری به ایشان استناد نمی کند. (یعنی از امام جعفر صادق حدیث نقل نمی کند).

کتاب میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج 2 ، ص 143 – 144 ، شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، المتوفی سنة 748 هـ ، الناشر دار الکتب العلمیة ــ بیروت، سنة النشر 1995 م .

متن کتاب در اینترنت:

http://islamport.com/w/trj/Web/1240/416.htm

.
آری بخاری از امام صادق (ع) با ‌آن همه شهرت به زهد و راستگوئی و دیانت، حتی یک حدیث هم در کتاب خود نقل نکرده است ولی از خوارج امثال عمران بن حطان که شعر در مدح ابن ملجم قاتل حضرت علی (ع) گفته است و نیز از دشمنان و جنگ کنندگان با آن امام، امثال عمرو عاص و عبدالله بن زبیر و معاویه و سمره بن جندب و از شخص گمنامی که فقط دو سه سال زمان پیغمبر را درک کرده بود، مانند ابوهریره که در برابر پولِ معاویه، آن همه حدیث در مدح معاویه و خاندانش و نکوهش علی و اهل بیت جعل کرد، بیشتر احادیث خود را از آنها نقل کرده است.

(بخاری و مسلم در صحیحین از ابو هریره که کمتر از دو سال با پیامبر معاشرت داشت، 2530 حدیث نقل می کنند، در حالی که از امام علی (ع) که تمام عمرش با رسول الله (ص) بود فقط 20 حدیث نقل کرده اند.)

آقایان اهل سنت مگر امام جعفر صادق (ع) ، فقیه نبود؟ مگر متدین نبود؟ مگر صادق نبود؟ مگر از پیشوایان مشهور نبود؟

.

باز در مورد امام جعفر صادق (ع) اضافه می کنم:

ابن حبان در کتاب الثقات ج 6 ، ص 131 آورده است:

جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن أبى طالب رضی الله عنهم کنیته أبو عبد الله یروى عن أبیه وکان من سادات أهل البیت فقها وعلما وفضلا...

یعنی: جعفر فرزند محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، که کنیه اش اباعبدالله است؛ از پدرش حدیث نقل می کند و ایشان از سادات اهل بیت که در فقه و علم متبحر و با فضیلت بود.

کتاب الثقات، ج 6، ص 131 ، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی ، الناشر : دار الفکر ، الطبعة الأولى ، 1395 – 1975 .

.

متن کتاب در اینترنت:

http://islamport.com/w/trj/Web/2941/2243.htm

 

جمال الدین المزی در کتاب معروف تهذیب الکمال ، ج ۵ ، ص ۷۸ آورده است:

جعفر بن محمد ثقه، لا یسأل عن مثله.

یعنی: جعفر بن محمد ثقه است، از مثل چنین کسی سؤال نمی شود.

کتاب تهذیب الکمال، یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی ، ج ۵ ، باب من اسمه جعفر ، ص ۷۸، النشار : مؤسسة الرساله ــ بیروت، الطبعه الاولی، ۱۴۰۰ هـ ، ۱۹۸۰ م .

متن کتاب در اینترنت:

http://islamport.com/w/trj/Web/2968/1951.htm

.

حال توجه کنید که ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه ، ج 7 ص 533 چه آورده است:

الائمة الأربعة لیس فیهم من اخذ عن جعفر شیئا من قواعد الفقه لکن رووا عنه أحادیث... و قد استراب البخاری فی بعض حدیثه !!!

ترجمه: از ائمه چهارگانه (منظور چهار امام اهل سنت یعنی : ابوحنیفه ، مالک بن أنس، محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل) احدی نبود که از قواعد فقه از جعفر بن محمد چیزی بیاموزد.

(ابن تیمیه در اینجا کتمان حقیقت می کند در حالی که ابوحنیفه از شاگردان امام جعفر صادق (ع) بود. ابن ابی الحدید در مقدمه کتابش (شرح نهج البلاغه) آورده است که ابو حنیفه از شاگردان (کوچک) امام صادق (ع) بود.)،

اما از او (یعنی امام جعفر صادق) احادیث نقل کرده اند. و قطعاً بخاری از نقل کردن احادیث او (یعنی امام جعفر صادق)، خوف و ترس داشت!

کتاب منهاج السنة النبویة ، ج 7 ، ص 533 ، أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، الناشر: مؤسسة قرطبة ، الطبعة الأولى ، 1406 .

متن کتاب در اینترنت:

http://islamport.com/w/tym/Web/3420/2522.htm

 

===============

در قسمت اول خواندیم که بخاری از افرادی همچون عمران بن حطان که از پیشوایان خوارج بود و کسی که شعر در مدح ابن ملجم، قاتل حضرت علی (ع) سروده است، حدیث نقل می کند و در قسمت دوم ثابت کردیم که بخاری از نقل کردن احادیث امام جعفر صادق (ع) خوف و ترس داشت!

و حال این مقاله که قسمت سوم و اخیر هستش را با دقت بخوانید که جنجالی تر از همه است! دوستان عزیز، این مطالب را در هیچ کتاب و در هیچ جای نت، نخواهید یافت؛ لذا بی انصافی خواهد بود اگر نظرتان را راجع به این مقالات نزارید.

به این روایت بخاری دقت کنید:

حدثنا عصام بن خالد حدثنا حریز بن عثمان : أنه سأل عبد الله بن بسر صاحب النبی (ص)...

کتاب صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری، ج 3، کتاب المناقب، باب 20ــ صفة النبی، ح 3353، الناشر : دار ابن کثیر ، الیمامة ــ بیروت ، الطبعة الثالثة ، 1407هـ ــ 1987م .

همانطور که در روایت فوق مشاهده می کنید، در سلسله حدیث، فردی به نام «حریز بن عثمان» دیده می شود! حال این «حریز بن عثمان» کیست؟ چه کاره است؟

اگه می خواهید درباره این شخصیت بدونید، خواهشاً مقاله را نیمه کاره رها نکنید وتا آخر آن را بخوانید و ببینید که بخاری از چه اشخاصی ، حدیث نقل می کند!

در مورد حریز بن عثمان چه می دانید؟!

یوسف المزی یکی از علمای نامی اهل سنت، در کتاب تهذیب الکمال، بعد از ذکر نام حریز بن عثمان، در پاورقی آورده است:

(حریز بن عثمان) کان یلعن علی بن أَبی طالب رضوان الله علیه بالغداة سبعین مرة وبالعشی سبعین مرة ، فقیل له فی ذلک ، فقال : هو القاطع رؤوس آبائی وأجدادی بالفؤوس.

یعنی: حریز بن عثمان، علی بن ابی طالب را در وقت ناهار 70 مرتبه و در وقت شام 70 مرتبه، لعن می کرده است! درباره این رفتار و عمل، از حریز بن عثمان پرسید شد؛ پس گفت: (علی بن ابی طالب) کسی است که پدران و اجدادم را در جنگ ها، کشته است. (برای همین است که او را لعن می کنم).

کتاب تهذیب الکمال، یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، ج 5 ، باب جعفر بن إیاس، ص 579، مؤسسة الرسالة ــ بیروت، الطبعة : الأولى ، 1400 هـ ــ 1980م .

عینِ همین مطلب در کتاب المجروحین به آدرس زیر موجود است:

کتاب المجروحین، أبو حاتم محمد بن حبان البستی، ج 1، باب الباء، ص 268، الناشر : دار الوعی ــ حلب.

منبع http://imam-ali-mola.blogfa.com

  • عبدی