سنت قطعیه چیست؟
چهارده معصوم
خدای متعال در آیه اطاعت یعنی آیه 59 سوره نساء میفرماید:
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا﴾
﴿هان ای کسانیکه ایمان آوردید! خدا را اطاعت کنید، و پیامبر و اولیای امر (رسالت) را ـ که از خودتان میباشند ـ (نیز) اطاعت کنید. پس اگر در امری (دینی) اختلاف کردید، اگر به خدا و روز پایانی ایمان دارید، آن را به (کتاب) خدا و (سنت) پیامبرش عرضه بدارید، این بهتر و بازتابش نیکوتر است.﴾
بدین جهت ملزم هستیم در هر چیزی که اختلاف داریم آن را اول به خدا و بعد به پیامبر خدا عرضه کنیم. منظور از خدا، کتاب خدا یا همان قرآن است اما آنچه از پیامبر (ص) برای ما به جا مانده است اولاً مجموعه عظیمی از روایات درست و غلط منسوب به ایشان است و دوماً سیزده معصوم محمدی (ع) بعد از ایشان هستند که با تأیید قطعی خدای متعال در آیه 32 سوره فاطر که در اینجا در مورد آن بحث شده است و تأیید قطعی پیامبر در احادیث متواتر ثِقلَین و غدیر، صاحب ولایت یا سرپرستی هستند و سنت قطعی آن حضرت را این سیزده معصوم محمدی (ع) یکی پس از دیگری سینه به سینه نشر دادهاند اما از آنجا که آخرین آنان یعنی امام زمان (عج) در حال حاضر برای ما قابل رؤیت نیستند تا به ایشان رجوع کرده و موارد اختلافی را از ایشان جویا شویم برای ما تنها روایاتی میماند که عموماً ظنی الصدور هستند یعنی تنها برای ما گمان ایجاد میکنند و مطمئن نیستیم که واقعاً آن خبر، سنت معصومین (ع) باشد.
خدای متعال در آیه 28 سوره نجم نیز میفرماید:
﴿وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ ۖ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا﴾
﴿ایشان را به این (کار) هیچ (بینش و) دانشی نیست. جز گمان را پیروی نمیکنند، و گمان از حقیقت هیچ سود و بهرهای ندهد.﴾
در اینجا ظن یا گمان مقابل علم قرار گرفته است که از حقیقت بینیاز نمیکند.
همچنین خدای متعال در آیه 36 سوره اسراء میفرماید:
﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾
﴿و آنچه را که برایت بدان علمی نیست پیروی مکن، همانا گوش و چشم و قلب فروزان، همگی اینها مورد پرسش و بازخواست بودهاند.﴾
در اینجا نیز پیروی از غیر علم در حوزه شرع نهی شده است.
با جمع این آیه و آیه 28 سوره نجم مشخص میشود که پیروی از هر خبری که در حد ظن یا گمان است در حوزه شرع نهی شده است. بنابراین با اینکه طبق آیه اطاعت لازم است در زمان غیبت پس از قرآن به روایات نیز رجوع کنیم اما فقط آن دسته از روایات را باید بپذیریم که مطمئن هستیم از معصومین (ع) صادر شدهاند.
همانطور که گفته شده است حدیث یا روایت با سنت متفاوت است. حدیث اعم از سنت است و سنت اخص از حدیث است یعنی هر حدیثی سنت نیست اما هر سنتی حدیث است. به عبارت دیگر حدیث مجموعه بزرگی از اخبار است که سنت زیر مجموعه آن است. حدیث آن خبری است که به معصومین (ع) در مورد فعل، قول یا تقریر آن بزرگواران نسبت میدهند اما سنت بیانگر فعل، قول یا تقریر واقعی معصومین (ع) است به عبارت ساده سنت همان حدیث پاک شده و الک شده است که جعلیات و ظنیاتش را حذف کرده باشیم. در مورد صدور آنچه سنت بیانگر آن است قطع داریم فلذا کاملترش اینست که آن را سنت قطعیه بنامیم اما برای رعایت اختصار به آن سنت میگوییم.
باید توجه داشت که خدای متعال در آیه 27 سوره کهف میفرماید:
﴿وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا﴾
﴿و آنچه را که از کتاب پروردگارت سویت وحی شده است (برایشان) بخوان و پیروی کن. کلمات آن [: خدا و قرآن] را هیچگاه تبدیلکنندهای نیست. جز او [: خدا و کتابش] هرگز پایگاه و پناهگاهی (وحیانی) نتوانی یافت.﴾
طبق این آیه چون پیامبر نیز پایگاهی وحیانی جز قرآن ندارد بنابراین سنت نیز چیزی مستقل از قرآن نیست بلکه در حقیقت استفسار پیامبر (ص) از قرآن است که توسط ایشان و ائمه (ع) سینه به سینه منتقل شده است و هرجا بدان نیاز بوده است آشکار شده است. در هر صورت مسئله حائز اهمیت اینست که چگونه میتوان سنت قطعیه را از مجموعه روایات استخراج نمود چراکه مسلماً خواهان نائل شدن به واقعیت معصومین (ع) هستیم نه دروغ جاعلین یا خطای بقال و حمال! همچنین همانطور که مشخص شد خدای متعال ما را از ظنیات نهی فرموده است که این مسئله با عقل نیز همخوانی مسلم دارد زیرا کسی که دنیایش یعنی تمام آنچه دارد را میخواهد برای آخرتش معامله کند، باید احمق باشد که آن را با یک مطلب ظنی و گمانی معامله کند! همچنین آن خدایی که قادر نباشد دینش را به طور قطعی برای بندهاش حفظ کند، آن خدا دیگر خدا نیست بلکه همان بت بیارزش و ناتوان زمان جاهلیت است. بنابراین لازم است که احکام الهی که سنت قطعیه نیز در حاشیه قرآن بخشی از آن است، قطعی باشد.
اما روش فهمیدن قطعی الصدور بودن یک روایت چیست؟
از آنجایی که قرآن تبیاناً لکل شی و بیان للناس است باید برای این مسأله اساسی، راه حلی همه فهم مشخص کرده باشد. البته قرآن بسیار بر تعقل نیز تأکید دارد فلذا باید از عقل مطلق درون دینی نیز در حل این مسئله کمک گرفت. بنابراین باید به طریق زیر سنت قطعیه را از روایات استخراج نمود.
ابتدا باید متن روایت بررسی شود که یکی از سه حالت زیر ممکن خواهد بود.
1) متن روایت با نص یا ظاهر مستقر قرآن یا علم مطلق موافق است.
2) متن روایت با نص یا ظاهر مستقر قرآن یا علم مطلق مخالف است.
3) متن روایت با نص یا ظاهر مستقر قرآن یا علم مطلق نه موافق است و نه مخالف است.
در حالت اول؛ روایت قابل قبول است و آن روایت، سنت قطعیه است. ضمناً ظاهر مستقر یعنی معنای ظاهری از لفظی که در جای دیگری از قرآن دچار خدشه نشود. همچنین علم مطلق هر سه نوع علوم عقلی، حسی (تجربی) و شهودی (اشراقی) را دربرمیگیرد که به صحتش اطمینان مطلق داشته باشیم.
در حالت دوم؛ روایت غیرقابل قبول است.
در حالت سوم؛ اول باید ببینیم که متن روایت اعجازگونه هست یا خیر. اگر اعجازگونه است مثلاً پیشگویی اتفاق افتاده دارد یا جنبههای خارقالعاده دیگری دارد آن نیز قبول است.
اما اگر این نیز نبود باید سند را بررسی کنیم که در بررسی سندی از آنجا که خدای متعال در آیه 13 سوره نور میفرماید:
﴿لَوْلَا جَاءُوا عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ ۚ فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ﴾
﴿چرا چهار گواه مرد (عادل) بر آن (بهتان) نیاوردند؟ پس چون (این) گواهان را نیاوردند، اینان نزد خدا، (هم)اینان دروغگویند.﴾
پس اگر چهار مرد عادل خبری بیاورند آن خبر علمآور است بنابراین اخبار متواتر و مستفیض که اینگونهاند در این مرحله به عنوان سنت قطعیه پذیرفته میشوند.
اما اگر روایت ما جزء اینها نیز نبود بلکه خبر واحد بود باید ببینیم سلسله روات آن چه کسانی هستند. اگر از سلسله روات در نقل آن روایت مطمئن بودیم نیز پذیرفته است.
یعنی اگر راوی از منصوبان مورد تأیید یکی از معصومین (ع)، وکیل مورد تأیید یکی از معصومین (ع) یا نائب یکی از معصومین (ع) باشد آن روایت پذیرفته است.
همچنین از آنجا که علمای امامیه که زمانی به آنان روات حدیث یا محدثین میگفتند و امروزه به آنان فقیه جامع الشرایط یا مرجع تقلید میگویند در واقع نائبان عام امام زمان (عج) هستند بنابراین اگر اکثر این بزرگواران نیز به روایتی ولو خبر واحد باشد فتوا دهند آن فتوا نیز در این مرحله به واسطه آن نیابت، سنت قطعیه مکشوفه خواهد بود.
اما اگر روایتی در هیچ یک از مراحل ذکر شده تأیید نشد آن روایت را به عنوان یکی از ظنیات کنار گذاشته و به آن توجهی نمیکنیم.
- ۹۴/۰۳/۲۰