دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

حضرت فاطمه علیهاالسلام و ولایت کبرا

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۰۴ ب.ظ

چکیده

ولایت کبراى حضرت زهرا علیهاالسلام در امتداد ولایت مطلق خداوند قرار دارد، به گونه‏اى که ایشان به اذن الهى، حق دخل و تصرف در امور عالم را دارد و مى‏تواند نفوس انسان‏هاى مستعد را شناخته، به سرمنزل مقصود رهنمون سازد. آیاتى در باب اثبات عصمت و طهارت و علم وهبى و لدنّى ایشان بخصوصه یا در جمله اهل بیت علیهم‏السلام نازل گردیده و روایاتى نیز به طور عام یا خاص درباره حضرت زهرا علیهاالسلام صادر شده‏اند که از این میان، چهل منقبت درباره آن حضرت استخراج گردیده که همگى بیانگر آنند که ایشان در عالم آفرینش رکن مى‏باشد.

نکته مسلّم آن است که این روایات مبتنى بر آیات بوده و با سندهاى محکم و متقن در میان منابع و مراجع فقهى و روایى ما بیان شده‏اند و حجّیت خود را حفظ کرده ‏اند.

مقدّمه

عده ‏اى بر این باورند که حضرت فاطمه علیهاالسلام از آن‏رو که دخت گرامى رسول والامقام صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله مى‏باشد، داراى منقبت و فضایلى خاص است، اما آنچه باید بدان توجه نمود این است که حضرت فاطمه علیهاالسلام صاحب ولایت کبراست؛ یعنى همان‏گونه که باید به ولایت رسول گرامى، امیرمؤمنان على و حسنین علیهم‏السلام ایمان و اعتقاد قطعى داشت، باید به ولایت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز اذعان و اعتراف نمود.

پیش از ورود به بحث اصلى، لازم است مطالبى در زمینه ولایت بیان شوند تا اثبات چنین امرى از طریق آیات و روایات قابل بررسى و تحقیق باشد.

«ولایت» در لغت و اصطلاح

«ولایت» به معناى قرب، محبوبیت، تصرّف، ربوبیت و نیابت، داراى مراتبى است که برخى از مراتب آن اوسع و اتمّ از دیگر مراتبند. باطن ذات ولایت، کنز مخفى است و به حسب ظهور، داراى شدت و ضعف و کمال و نقص مى‏باشد.

«ولایت» در اصطلاح اهل معرفت، حقیقت کلّیه‏اى است که شأنى از شئون ذاتى حق مى‏باشد و علم ظهور حقایق خلقى است. مبدأ ولایت، حضرت احدیت است و انتهاى آن عالم ملک و شهادت.

اقسام ولایت

ولایت به اعتبار مفهوم، به دو بخش «مطلق» و «مقیّد» تقسیم مى‏شود.(2) اما به اعتبار مصداق، ولایت به «عامّه» و «خاصه» تقسیم مى‏گردد. ولایت از آن اعتبار که صفتى از صفات الهى است، «مطلق»، و به اعتبار استناد به انبیا و اولیا علیهم‏السلام «مقیّد» مى‏شود؛ در واقع، مقیّد، مرتبه نازله مطلق است.

از آن‏رو که ولایت شامل جمیع اهل ایمان مى‏شود، آن را «ولایت عامّه» گویند. «ولایت خاصه» نیز به اهل سلوک و شهود اختصاص دارد که به اعتبار فناى آن‏ها در حق و بقا به وجود مطلق، به این مقام مى‏رسند.(3)

چون دایره ولایت به حسب حیطه و شمول، بزرگ‏تر از نبوّت است و نبوّت جهت ظاهرى ولایت و ولایت جهت باطنى نبوّت است، از این‏رو، انبیا در حیطه مقام ولایت واقع شده‏اند. انبیا به اعتبار جهت ولایت، فانى در حق و متصل به علم ربّ مطلق مى‏باشند و به مصالح و مفاسد اجتماعى آگاهى پیدا مى‏کنند.(4)

ابتداى ولایت، انتهاى سفر اول سالک الى اللّه مى‏باشد و وجودش حقانى مى‏گردد.(5)

مقام «ولایت مطلقه» مقام حصول جمیع کمالات وجودى و صفات کمالى و مجمع مظاهر و مراتب است. این وجود جمعى کامل تمام محمّدى فانى در حق و باقى به اوست(6) و محیط بر جمیع مراتب وجودى مى‏باشد. بر همین اساس، ائمّه اطهار علیهم ‏السلام معارف حقیقى و احکام الهى را از مأخذى که خاتم رسل اخذ مى‏نموده است، دریافت مى‏نمایند. این مأخذ براى پیامبر (ص) بالاصاله و براى ائمّه اطهار علیهم ‏السلام به تبع وجود خاتم است. به همین دلیل، اجماع شیعه بر آن است که علم ائمّه اطهار علیهم ‏السلام لدنّى و وهبى است.(7)

ولایت کبراى حضرت زهرا علیهاالسلام در آیات و روایات

پس از بیان این مقدّمه، باید اذعان کرد که حضرت فاطمه علیهاالسلام گوهرى قدسى در تعیّن و صورت انسى است و آن حضرت انسیه حورا و عصمت کبراى الهى است.(8) این مهم در آیات و روایات به خوبى مشهود است.

الف. آیات

1. «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا» (احزاب: 33)؛ خداوند چنین اراده فرموده است که ناپاکى را فقط از شما اهل بیت بِبَرد و شما را پاک و منزّه گرداند.

2. «فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ» (آل عمران: 61)؛ بگو (اى پیامبر): بیایید، بخوانیم ما فرزندانمان و شما فرزندانتان را، و ما زنانمان و شما زنانتان را، و ما خودمان و شما خودتان را، سپس به مباهله برخیزیم تا دروغگویان را به لعن خدا گرفتار سازیم.

3. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْه» (بقره: 37)؛ پس آدم از خداوند کلماتى فراگرفت و آن کلمات را وسیله توبه خویش قرار داد.

4. «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُن» (بقره: 124)؛ هنگامى که ابراهیم را پروردگارش با کلماتى امتحان نمود، پس آن کلمات را تمام کرد.

5. «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى» (شورى: 23)؛ بگو اى پیامبر، من بر آن (انجام رسالتم) پاداشى از شما نمى‏خواهم، مگر مودّت با خویشان نزدیکم.

6. «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیًما وَأَسِیرا إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورا» (دهر: 8ـ9)؛ آنان‏که در راه دوستى خدا طعام خود را به فقیر و یتیم و اسیر مى‏دهند؛ (مى‏گویند:) ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مى‏دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسى نمى‏طلبیم.

7. «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (احزاب: 72)؛ ما امانت را به آسمان‏ها و زمین و کوه‏ها عرضه کردیم، آن‏ها نپذیرفتند و ترسیدند که آن را حمل کنند، در حالى که انسان این امانت را پذیرفت؛ که او بسیار ستم‏کار و نادان است.

هر یک از این هفت آیه به نوعى، بیانگر ولایت حضرت صدیقه علیهاالسلام مى‏باشند.

درباره آیه اول، که به آیه «تطهیر» معروف است، روایات متواترى در شأن نزول آن نقل مى‏کنند که این آیه در خانه امّ سلمه نازل شد، زمانى که اهل‏بیت (پنج تن) علیهم ‏السلام در زیر عبا قرار گرفته بودند و امّ سلمه نیز از آمدن در زیر عبا نهى شد. غیر از جماعتى از صحابه، قریب 300 تن دیگر نیز این روایت را به همین شکل نقل کرده ‏اند که نام آن‏ها در کتاب الغدیر آمده است.

این آیه بیانگر عصمت اهل بیت علیهم‏ السلام و از جمله حضرت زهرا علیهاالسلام مى‏باشد عصمت از جمله شئون منصب ولایت است و غیر از معصومان علیهم ‏السلام کسى را سراغ نداریم که ولایت کبرا داشته باشد.(9)

آیه دوم به آیه «مباهله» معروف است. در ماجراى مباهله، حضرت زهرا علیهاالسلام نیز شرکت داشتند؛ چرا که «ابنائنا» در آیه، حسنین علیهم االسلام هستند و منظور از «انفسنا» پیامبر و حضرت على علیهم االسلام مى‏باشند و از حضرت زهرا علیهاالسلام ، که بانوى معصوم مى‏باشد، با لفظ «نسائنا» تعبیر شده است. چون امر مباهله یک امر عادى نیست و تنها از افراد شایسته و مقدّس برمى‏آید، حضرت زهرا علیهاالسلام یکى از شخصیت‏هایى است که مشمول آیه مى‏باشد و این از مسلّمات است.(10)

درباره آیه سوم، روایاتى نقل شده‏ اند که نشان مى‏دهند همان‏گونه که رسول اکرم و حضرت على و امام حسن و امام حسین علیهم‏ السلام سبب خلقتند، حضرت زهرا علیهاالسلام نیز یکى از اسباب آفرینش جهان است، و معقول نیست کسى علت خلقت باشد و ولایت نداشته باشد. در این روایات، کلماتى را که حضرت آدم علیه‏السلام از حق تعالى فرا گرفت و به وسیله آن‏ها، توبه‏اش مورد قبول واقع شد، نام‏هاى مبارک اهل بیت علیهم ‏السلام مى‏باشند. در بخشى دیگر از روایات، خداوند در پاسخ حضرت آدم علیه‏السلام که عرض کرد: آیا نزد تو مخلوقى محبوب‏تر از من هست؟ خداوند فرمود: بلى، مخلوقاتى از تو محبوب‏تر دارم که اگر آن‏ها نبودند، تو را نیز نمى‏ آفریدم، و سپس نام اهل بیت و فرزندان ایشان علیهم ‏السلام برده مى‏شود.(11)

درباره آیه چهارم، همانند آیه سوم منظور از «کلمات» طبق روایتى که مفضّل بن عمر ـ از بزرگان صحابه امام صادق علیه‏السلام ـ نقل مى‏کند، «اهل بیت علیهم ‏السلام » مى‏باشند و منظور از «اَتَمَهُنَّ» نُه امام دیگر از اولاد امام حسین علیهم ‏السلام مى‏باشند. امام صادق علیه‏السلام همچنین طبق روایتى مى‏فرماید: «نحن الکلماتُ»؛ ما آن کلماتى هستیم که خداوند در قرآن به آن‏ها اشاره مى‏فرماید.(12)

حال چگونه ممکن است که اشخاصى در منطق وحى «کلمات الهى» نامیده شوند و انبیا به آنان متوسّل گردند، ولى خودشان عارى از ولایت باشند؟!

حضرت زهرا علیهاالسلام از این کلمات مى‏باشد. درباره آیه پنجم نیز روایات بسیارى میان شیعه و سنّى مطرحند که منظور از «مودّت قربى» محبت اهل بیت علیهم‏السلام مى‏باشد. این مودّت هم‏سنگ و هم‏وزن اجر رسالت محمّدى است. به دنبال نازل شدن این آیه، حافظ ابوعبداللّه ملاّ روایتى را در سیره‏اش نقل مى‏کند: رسول خدا (ص) فرمود:

«خداى تعالى مزد رسالتم را، که بر عهده شماست، مودّت خویشان و نزدیکانم قرار داده است و من در روز قیامت، نسبت به این مودّت از شما بازخواست خواهم کرد.»(13)

با توجه به این روایت، آنچه در روز قیامت همه در مقابل آن مسئولیم ولایت چهارده معصوم علیهم ‏السلام است که از جمله آن‏ها ولایت حضرت زهرا علیهاالسلام مى‏باشد.

درباره شأن نزول سوره «اهل اتى»، از مسلّمات شیعه و سنّى است که حضرت زهرا علیهاالسلام یکى از اشخاصى است که این سوره در شأن آن‏ها نازل شده.(14)

در آیه ششم، فضایل اهل بیت علیهم ‏السلام را بیان نموده که حضرت صدیقه علیهاالسلام نیز یکى از آنان است. چنین فضایلى تنها از آن کسانى هستند که ولایت آن‏ها از جانب خداوند تأیید شده باشد.

اما درباره آیه هفتم، که خداوند امانتى را به آسمان‏ها و زمین و کوه‏ها عرضه کرد و آن‏ها زیر بار پذیرش آن نرفتند، امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:

منظور از «امانت»، «ولایت» است که اهل‏بیت علیهم‏السلام بار آن را بر دوش خود حمل مى‏کنند.(15)

مفضّل بن عمر طبق روایتى از امام صادق علیه‏السلام درباره این آیه، نقل مى‏فرماید که اگر این چهارده تن نبودند، آدم و همسرش آفریده نمى‏شدند، و اینان خزانه‏داران علم الهى و امینان اسرار حق مى‏باشند. حضرت فاطمه علیهاالسلام یکى از گنجوران دانش و امانت‏داران اسرار خدایى است.

ب. روایات

اما احادیثى که در منقبت حضرت زهرا علیهاالسلام وارد شده‏اند به دو بخش تقسیم مى‏شوند: بخش اول، روایاتى که در ذیل آیات بیان شده‏اند و بخش دوم روایاتى که در شأن حضرت آمده‏اند و با آیه ویژه‏اى مرتبط نیستند. روایات بخش دوم نیز به دو دسته تقسیم مى‏شوند: یک دسته روایات اشتراکى‏اند که در منقبت اهل بیت علیهم‏السلام بیان شده‏اند که حضرت زهرا علیهاالسلام نیز در آن مناقب اشتراک دارند و دسته دوم احادیث اختصاصى‏اند که تنها به مدح و فضایل حضرت صدیقه علیهاالسلام مى‏پردازند.

قابل توجه آنکه روایات اشتراکى در پانزده موضوع رده‏ بندى شده و عبارتند از:

1. اهل بیت علیهم‏السلام ؛ علت آفرینش؛

2. معرفى شدن اهل بیت علیهم‏السلام به همه فرشتگان؛

3. منوّر بودن بهشت با تصویر اهل بیت علیهم‏السلام ؛

4. اهتدا و اقتدا و تمسّک به ایشان از جانب مردم؛

5. تولا و تبرّاى مردم نسبت به دوستان و دشمنان ایشان؛

6. اشتراک در مقام ولایت؛

7. رکن بودن حضرت فاطمه و پیامبر علیهماالسلام نسبت به حضرت على علیه‏السلام ؛

8. جواز (استثنایى) ورود و توقّف اهل بیت علیهم‏السلام در مسجد النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در جمیع حالات؛

9. اشتراک اهل بیت علیهم‏السلام در شنیدن سخن فرشتگان (محدَّثه بودن)؛

10. مژده بهشت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به شیعیان حضرت على علیه‏السلام و شیعیان حضرت زهرا علیهاالسلام (به صورت مشترک)؛

11. اشتراک در مبدأ خلقت بودن، در خوى و سرشت و در شئون دیگر آفرینش؛

12. اشتراک اهل بیت علیهم‏السلام در کیفیت خلقت یکسان ایجاب مى‏کند که در تمام شئون ولایت در ردیف یکدیگر باشند.

13. اشتراک اهل بیت علیهم‏السلام در مقامات و درجاتى که منحصر به پنج تن است و براى هیچ بشرى به آن درجات راهى نیست.

14. مقام رکوب (سواره بودن) اهل بیت علیهم‏السلام در روز قیامت، در بهشت و در هنگام سیر در مواقف آخرت.

اشتراک اهل بیت علیهم‏السلام در صلوات بر ایشان و کیفیت زیارت ایشان.

نتیجه پانزده موضوع مزبور چهل منقبت مى‏باشند که بسیارى از آن‏ها از شئون ولایت و از خصوصیات ولى‏اللّه هستند و حضرت زهرا علیهاالسلام در این مناقب با پیامبر و دیگر معصومان علیهم ‏السلام سهیم مى‏باشد و این حاکى از مقام والاى ولیّة‏اللهى آن حضرت است. این چهل منقبت عبارتند از:(16)

1. آفرینش حضرت زهرا علیهاالسلام پیش از خلقت دیگران: «خِلْقَتُها قَبلَ النّاسِ شأن اَبیها و بَعلِها و بنیها، و هُم انوارٌ یُسبّحونَ اللّهَ و یُقَدِسّونَه و یُهلّلونه و یکبّرونه

2. آفرینش حضرت زهرا علیهاالسلام از نور عظمت حضرت حق: «خَلْقُها مِن نورِ عظمة الله ـ تبارک و تعالى ـ و هى ثُلثُ النورِ المقسومِ بینها و بینَ ابیها و بَعلِها

3. سبب و علت آفرینش آسمان‏ها و زمین: «عِلّتُها فِى خِلقةِ السماءِ والارضِ والجنّةِ والنّارِ والعرشِ و الکُرسىِ والملائِکةِ والانسِ والجنِّ.»

4. نام‏گذارى حضرت زهرا علیهاالسلام از سوى خداى متعال: «تَسمیتُها مِن عندِ رَبِّ العزّةِ

5. مشتق شدن نام فاطمه علیهاالسلام از اسماء خداى تبارک و تعالى: «اشتقاقُ اسمُها مِن اسماءِ اللّهِ ـ تبارک و تعالى.»

6. توسّل انبیا به حضرت فاطمه علیهاالسلام : «توسّلُ الانبیاءِ بِها و باسمائِها

7. نوشته شدن نام حضرت فاطمه علیهاالسلام بر ساق عرش و درهاى بهشت: «کِتابَةُ اسمِها على ساقِ العرشِ و ابوابِ الجنّةِ لدة ابیها و بَعلها و بَنیها.»(17)

8. تصویر حضرت زهرا علیهاالسلام در بهشت: «کَوْنُها شَبَحا عن یُمنَةِ العرشِ و صورةً فِى الجَنّه.»(18)

9. هدایت و پیشوایى حضرت فاطمه علیهاالسلام : «اشتراکها فِى الاهتداءِ و الاقتداءِ والتمَسُّکِ بِها رِدْفَ اَبیها و بَعْلها و بنیها

10. عصمت و طهارت: «اشتراکُها فِى العصمةِ و دُخولُها فی آیةِ التّطهیرِ.»(19)

11. امانت‏دارى ولایت الهى: «کونُها مِنَ الامانةِ المعروضةِ عَلىَ السمواتِ والارضِ والجبالِ

12. داراى مقام رکن نسبت به حضرت على علیه‏السلام : «اِشتراکُها مَعَ رسولِ اللّهِ فِى الرّکنیةِ لِعَلى بن ابى‏طالب

13. جواز ورود به مسجد النبى در هر زمان: «اِشتراکُها فی تَطْهیر مَسجِدِ رسولِ اللّهِ نظیرَ ابیها و بَعْلِها و بنیها

14. محدّثه بودن حضرت زهرا علیهاالسلام : «کَوْنُها محدثّةً کالائمةِ امیرالمؤمنین و اولاده.»(20)

15. مژده نجات و رستگارى به شیعیان حضرت زهرا علیهاالسلام : «اِشتِراکُها معَ امیرِالمؤمنینَ و اولادِه فِى التَّبشیر بِشیعَتِها و مُحبّیها.»(21)

16. سواره محشور شدن حضرت زهرا علیهاالسلام در روز قیامت: «رکوبُها یومَ القامةِ کاَبیها و بَعلِها و بَنیها.»

17. دست به دامان پیامبر بودن در قیامت؛

18. سخن گفتن حضرت زهرا علیهاالسلام با مادرش در رحم: «کانَتْ تُحدِّثُ اُمَّها و هى فى بَطنِها و تُصَبِّرُها.»(22)

19. بیان شهادتین در هنگام ولادت: «تُکلُّمها بالشّهادَتینِ حینَ الولادةِ.»(23)

20. عالِم به گذشته و آینده: «اِشتراکُها مَعَ ابَیها و بَعلِها و بَنیها فِى العلمِ بما کانَ و ما یَکونُ و ما لم یکُنْ اِلى یَومِ القیامةِ.»(24)

21. پاک و طاهر از مادر متولّد شدن: «ولادتُها طاهرةً مطهّرةً زکیّةً میمونةً تقیّةً.»(25)

22. رشد حضرت زهرا علیهاالسلام در هر ماه به اندازه یک سال: «نُمُوُّها فِى الیومِ والشهرِ مثل ما جاءَ فى نُموِّ الائمّة الاطهار.»(26)

23. نورافشانى وجود حضرت زهرا علیهاالسلام هنگام ولادت بر تمام خانه‏هاى مکه و شرق و غرب عالم: «دُخول نورِها حینَ وُلِدَتْ بیوتاتِ مکّةَ کولادةِ ابیها.»(27)

24. بشارت فرشتگان به یکدیگر هنگام ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام : «تبشیرُ اهلِ السماءِ بَعضُهُم بعضا.»(28)

25. وجوب محبت حضرت فاطمه علیهاالسلام بر همگان: «فى وجوبِ حُبّها کحُبِّ بَعلها و بَنیها اَجرا للرِسالةِ الخاتِمة

26. حضور در قبّة الوسیله یا درجة الوسیله بهشت: «اشتراکُها مَع اَبیها و بعلها و بنیها فی درجةِ الوسیلةِ فِى الجنةِ

27. حضور در قبّه زیر عرش: «اشتراکُها مَع اَبیها و بَعلها و بَنیها یَومَ القیامةِ فى قُبّةٍ تحتَ العرشِ

28. نخستین کسى که وارد بهشت مى‏شود: «فِى الدخولِ الى الجنّةِ قبلَ الناسِ.»(29)

29. نام حضرت فاطمه علیهاالسلام یکى از کلماتى بود که حضرت آدم علیه‏السلام فرا گرفت: «فى اَنّها مِن الکلماتِ الّتى تَلقّیها آدمُ و ابتلى بِها ابراهیمَ ربُّه.»

30. حضور حضرت صدیقه علیهاالسلام در مباهله در میان «ابناءنا» و «انفسنا»: «دُخولُها فى آیةِ المباهلةِ بینَ ابنائنا و انفسنا

31. حضرت زهرا علیهاالسلام ؛ مشمول حکم تولاّ و تبرّا و حب و بغض و صلح و جنگ همراه با رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «وَحْدَتُها مَعَ رسولِ الله و علىٍ و بنیهِ فی حکمِ الحبِّ والبغضِ و الولاءِ والعِداءِ و فی حکمِ السلمِ و الحَربِ و فی حکمِ السّبِّ والاذى.»(30)

32. همتا بودن در صفات و ارزش‏هاى معنوى با حضرت على علیه‏السلام : «فى کفّوَیتها مَع علىٍّ فِى المَلَکات و النفسانیاتِ، ولَوْ لم یُخْلَق علىٌ لم یکن لها کفوٌ من آدم و من دونِهِ.»(31)

33. دشمنى با حضرت فاطمه علیهاالسلام ؛ موجب کفر: «کُفرُ مَنْ اَبْغَضَ فاطمةَ

34. حضرت فاطمه علیهاالسلام ؛ ملجأ و مرجع توسّل انبیا: «فى الامرِ بالتوسّلِ الیها کَاَبیها و بَعْلِها و بَنیها فى الحوائجِ و عندَ کلِّ مسألةٍ والاَمرِ بحُبّها و الصَّلاةِ عَلَیها و زیارتِها.»

35. حضرت صدیقه علیهاالسلام ؛ مورد شأن نزول سوره «هل اَتى»: «دُخولُها فى فَضْلِ سورةِ "هَلْ اَتى" مع بَعْلِها و بَنیها.»

36. آشنا بودن با حورالعین در هنگام ولادت: «عِرفانُها رُسُلَ رَبِّها الیها عندَ ولادتِها والتَّسلیمِ علیها بِاَسمائها.»

37. برگزیده خداوند تبارک و تعالى در میان جمیع زنان عالم: «اطلاعُ اللّهِ علىَ الارضِ و اختیارُها على نساءِ العالمینَ

38. بزرگ‏ترین شفیع شیعیان و دوست‏داران خود در روز قیامت: «کَونُها شفیعةً کُبرى یومَ القیامةِ لِشیعَتها و مُحبّها

39. شناساندن مقام حضرت زهرا علیهاالسلام به اهل محشر از سوى خداوند: «یُعَرِّفُ اللّهُ قَدَرها کَما یُعَرِّفُ قَدْرَ اَبیها و بَعلها و بَنیها یومَ القیامةِ.»

40. افضلیت حضرت زهرا علیهاالسلام بر جمیع مخلوقات بنا بر روایات معتبر منصوص و مسلّم: «فى اَفْضَلّیتها عَلىَ الملائکةِ والجنِّ والانسِ.»(32)

نتیجه

نتیجه‏اى که از این بحث به دست مى‏آید آن است که اولاً، حضرت زهرا علیهاالسلام معصوم است و ثانیا، معصوم مطلق مى‏باشد. بنابراین، قول و فعل و تقریر او، سنّت اسلامى محسوب مى‏شود. ثالثا، سنّت ایشان حجت است. پس فرقى در حجّیت سنّت حضرت زهرا علیهاالسلام با سایر ائمّه اطهار علیهم‏السلام نیست. و این تنها در مقام داشتن ولایت قابل طرح و بررسى مى‏باشد؛ چرا که «سنّت» به این معناى وسیع، منبع فقه اسلامى بوده و معیار آن هم تنها عصمت است و در نتیجه، حضرت زهرا علیهاالسلام به خاطر عصمت و ولایت، یکى از منابع فقه اسلامى مى‏باشد.(33)

 

پى‏ نوشتها:

1 دکتراى عرفان اسلامى، مدرّس حوزه و دانشگاه.

2. محمدرضا قمشه‏اى، رساله خلافت کبرى، ترجمه و شرح على زمانى قمشه‏اى، اصفهان، کانون پژوهش، 1378، ص 190.

3. جلال‏الدین آشتیانى، شرح مقدمه قیصرى بر فصوص الحکم، امیرکبیر، 1370، ص 864ـ865.

4. همان، ص 871.

5. همان، ص 872.

6. همان، ص 890.

7. همان، ص 906.

8. حسن حسن‏زاده آملى، شرح فصّ حکمة عصمتیة فى کلمةٍ فاطمیة، ص 153.

9. سیّدمحمدحسن طباطبایى، المیزان، ترجمه سیدمحمّدباقر موسوى همدانى،محمّدى،1370،ج32،ص181.

10. عبدعلى بن جمعه عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 347.

11. این روایات را سیوطى در الدُّر المنثور، بدخشانى از حافظ کبیر، دارقطنى از ابن النجار، و ابن مغازلى در مناقبش با ذکر سند نقل کرده‏اند.

12. سیدمحمّدحسین طباطبایى، پیشین، ج 1، ص 275، به نقل از: محمّد بن یعقوب کلینى، الکافى، ترجمه و شرح سیدهاشم رسولى، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم‏السلام ، ج 2، ص 117.

13. ابراهیم امینى، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، ص 26.

14. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى‏طالب، قم، مطبعة العلمیه، ج 3، ص 373ـ375.

15. عبد على بن جمعه عروسى حویزى، پیشین، ذیل سوره احزاب، آیه 72.

16. به نقل از: عبدالحسین امینى، فاطمة‏الزهراء علیهاالسلام ، به کوشش حبیب چایچیان، امیرکبیر، 1363، ص 107ـ118.

17. احمد خطیب بغدادى، تاریخ بغداد، ج 1، ص 259 / ذبیح‏اللّه محلاّتى، ریاحین الشریعه، تهران، اسلامیه، ج 7 ص 171.

18. ذبیح‏اللّه محلاتى، پیشین، ج 1، ص 114.

19. همان، ج 1، ص 162.

20. ذبیح‏اللّه محلاّتى، ریاحین الشریعه، ج 1، ص 37.

21. همان، ج 1، ص 225.

22. محمد الحسون، اعلام النساء، اسوه، 1411 ق، ص 536.

23. همان، ص 536 / ذبیح‏اللّه محلاّتى، پیشین، ج 1، ص 64.

24. ذبیح‏اللّه محلاّتى، پیشین، ج 1، ص 185

25. همان، ج 1، ص 65.

26. همان، ج 1، ص 74.

27. همان، ج 1، ص 64.

28. همان، ج 1، ص 65.

29. علاءالدین على المتقى، کنز العمّال، ج 6، ص 219.

30. محمّد الحسون، پیشین، ص 543.

31. محمّد بن یعقوب کلینى، پیشین، ج 2، ص 360، «کتاب الحجة».

32. ذبیح‏اللّه محلاّتى، ریاحین الشریعه، ج 1، ص 48.

33. عبداللّه جوادى آملى، زن در آئینه جلال و جمال، نشر فرهنگى رجاء، 1370، ص 391.

  • عبدی