حدیث، آری یا خیر؟
حدیث در لغت به معنای خبر است و در اصطلاح علم حدیث، خبری است که به معصومین (ع) نسبت میدهند و مترادف روایت است. اما سنت از واقعیات معصومین (ع) خبر میدهد.
موضوع این اخبار در اینجا همان فعل، قول و تقریر است که یعنی اعمال معصوم، سخنان معصوم و سکوت معصوم در برابر عمل یا سخنی که نشان دهنده موافقت با آن است چراکه معصوم حتماً ناهی از منکر است.
مشخص است که از باب «اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» که در آیه 59 سوره نساء آمده است ملزم به پیروی از معصومین (ع) هستیم.
مصداق معصومین (ع) نیز کاملاً مشخص است چراکه اگر تنها دو حدیث متواتر و موافق تمام فرقههای اسلامی داشته باشیم آن دو حدیث ثِقلَین و غدیر هستند.
ضمن اینکه شیعیان زیدیه از آنجا که اصولاً الهی بودن انتخاب امام را منکرند و جریان غدیر خم را فقط وصیت و نظر شخصی پیامبر میدانند در صورتی که آیه سه سوره نجم میفرماید «وما ینطق عن الهوی» پس اینان اصلاً امامت را درک نکردند و همچنین شیعیان اسماعیلیه نیز دور هفتگانهای دارند که ضرایب هفت از ائمهشان یک شریعت جدید میآورد و اینان اصلاً همانند بهائیان از اسلام خارجند.
بنابراین تنها مذهب درست، تشیع امامیه یا شیعه دوازده امامی است و مصداق معصومین (ع) با حساب کردن شخص پیامبر (ص) و دختر گرامیشان (س)، 14 نفر میشود.
به موضوع بحث برمیگردیم که اگر حدیث، از واقعیات معصومین (ع) خبر دهد مشخص است که ملزم به پیروی از آنیم اما نکته اینجاست که همه احادیث، اینطور نیستند!
چراکه بعضی از احادیث یا همان روایات، جعلی و گمراهکننده و برخی در حد ظن یا گمان هستند و طبق آیه 28 سوره نجم، پیروی از ظن و گمان نیز در دین باطل است.
پس لازم است حدیث را از سنت تفکیک کرد و بدین منظور اگر حدیثی مخالف نص یا ظاهر مستقر قرآن یا علوم مطلق نبود از چهار طریق میتوان سنت بودن آن را کشف کرد.
اول اینکه آن حدیث، سندش قطعی باشد که در این صورت حتماً سنت است و این قطعی بودن سند، خبر واحد را دربر نمیگیرد چراکه خبر واحد سلسله راویانش در هر طبقه کافی و مفید علم نیست و از این بابت فقط اخبار متواتر و مستفیض (طبق آیه 13 سوره نور) علمآور است.
دومین طریق یافتن سنت اینست که خود آن حدیث، اعجازگونه باشد که درمورد این دست از احادیث گویند؛ آفتاب آمد، دلیل آفتاب.
همانند خطبههای بدون نقطه و بدون الف از حضرت علی (ع) که در نهج البلاغه آمده است یا احادیثی که پیشگوییهای واقع شده دارند.
سومین راه شناخت حدیث قطعی نیز اینست که موافق نص یا ظاهر مستقر قرآن باشد.
چهارمین طریق اینست که آن حدیث توسط منصوب یا وکیل یا نائب یکی از معصومین (ع) مورد تأیید قرار گیرد که در عصر حاضر از آنجا که علمای امامیه، نائبان عام امام زمان (عج) هستند بنابراین فتوای اکثریت آنان اگر خلاف قرآن و سنتی که تا کنون گفته شد نباشد مقبول است و آن نیز سنت قطعیه است.
در واقع اجماع و شهرت وسیله کشف سنت هستند و خود دلیلی مستقل در کنار سنت (تا چه رسد به قرآن) نیستند.
در مورد عقل هم اولاً باید حس و اشراق را نیز افزود چون علوم غیروحیانی علاوه بر عقل از طریق حواس و همچنین اشراق نیز قابل دریافتند دوماً این علوم حسی (تجربی)، عقلی و اشراقی (شهودی) در صورتی که قطعی باشند تنها میتوانند وسیله شناخت قرآن و سنت شوند و در غیر اینصورت چون ظن میشوند نباید از آنان استفاده کرد.
ضمناً لازم است برای استفاده از علوم حسی، عقلی و اشراقی، اطلاعات کافی در مورد اصول آن علوم داشته باشیم تا بتوانیم قطعی یا غیرقطعی بودنش را مشخص کنیم.
- ۹۴/۰۳/۲۰