جملک های غمگین و دلشکسته
دیدن عکست تمام سهم من است
از “تو ”
آن را هم جیره بندی کرده ام
تا مبادا
توقعش زیاد شود!
دل است دیگر . . .
ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!
.
.
.
این رابطه به تعادل نخواهد رسید
چون
تو را
کم دارد
من را
زیاد
.
.
.
حالا که فرقی نمی کند کنارت ایستاده باشم یا نه ،
بگذار همه چیز را از وسط قیچی کنم!
تا تو در نیمی باشی و من در نیمی دیگر …
راستی !
با دستی که روی شانه ات جا گذاشته ام چه می کنی؟!
مادرم میگوید: “دلتنگ نباش پیدایش می شود حتما”
اما دریغ که نمی داند
گم شده ی این قصه،من اَم!
.
.
.
هزار کاکُلی شاد
در چشمان توست،
هزار قناری خاموش
در گلوی من…
.
.
.
وقتی میآمدی دلم میخواست
بهار شده باشد
یا پاییز یا زمستان یا . . .
هرچی!
وقتی میآمدی
دلم میخواست
بیایی !
.
…
.
.
نوای عاشقانه ی پیچیده در کوه …
وزوز شادیه بی دلیل …
پتک یاد تو ، درد بیدریغ دلم…
دل تمام من و او ها خوش!
دل تو هم خوش!
دل من…
هیچی!
.
ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕـــﺮ …
ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕــــﺮ …
و ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ !
.
.
.
می ترسم از دستی که
به شانه ام بخورد
برگردم ببینم
تو
نیستی…!
.
.
.
دروغ هایت تکراریست
شبیه
شنبه هایی که به دلم
قول فراموشی ات را داده بودم
.
.
.
ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺎﺳﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﻭ ﻫﻤﭙﺎﯾﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻣﺎ
ﻣﻬﺮبانی را ﮔﺪﺍﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ…
.
عطر تو در هواست
میآیی٬
یا رفتهای؟
.
.
.
دلم میان این همه آدم … ،
فقط کمی… ،
سادگی می خواهد… ؛
کسی را می خواهد که نپرسد:
“حواست به من هست؟ ”
“فقط بیاید با اندک نگاهی … ، آرام بگوید :
“حواسم به تو بود…!
.
.
.
هرجا که می روم از تو حرف می زنند
می گویند:
عاشق زنی شده ای
با موهایی کوتاه و قدی متوسط
هنوز هم به خاطر دارم
موهای بلند
تمام وجودت را به شوق می آوَرد. .
خوب من. . !
چگونه دل باختی
که دیگر حواست به هیچ چیز نیست. . .
.
.
انصاف نیست …
دنیا آنقدر کوچک باشد
که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی
و آنقدر بزرگ باشد
که نتوانی آن کس را که دلت می خواهد
حتی یک بار ببینی !
.
.
.
آرام بــاش دلــم
او بــــی تو آرام استــــ!
.
.
.
چشمهایت, از ساعت بیرون زده اند
و قلبِ من از دهانم
این دقیقه هایِ فلج شده
تو را رویِ دستهایشان می برند
کسی برایت گریه نمی کند
و من روبرویِ خودم می نشینم
ناخن هایِ پایم را, سوهان می کشم
و فکر آنهایی هستم که از فردا
خوابت را… از شب هایِ این شهر خواهند چید
.
.
.
غفلت کردم ،
لحظه ای
دلم جایی گیر کرد و
تمام زندگی ام نخ کش شد …
.
.
.
میمِ مالکیتِ آخرِ اسمم
خاک خورده
و هیچکس نبود
که محضِ دلخوشی
یک بار
بگوید
تا تمامِ این قندهایِ تلنبار شده در دلم
آب شود
می ترسم همین روزها
مرضِ قند بگیرم
.
.
.
هر دومون جا موندیم . . .
اون در دل من . . .
من از دل اون . . .
.
.
ساده پا پَس میکشم
هرچند
هیچوقت پای من وسط نبود . . .
.
.
.
نه نگاهم را می خوانی
نه کلامم را می دانی
نه دردم را می فهمی
بااین همه “نه”
کنارت هستم و
دوستت دارم و
باز نمی فهمی…!
.
.
.
در قبرم هستم…
خوابیده ام به پهلوی راست،
گوش چسبانده ام به خاک،
منتظر شنیدن گام هایت…
فاتحه بهانه است…
فقط بیا…
.
.
.
به من تلنگُری بزن
شاید, از این خوابِ تکه پاره بِپَرَم
نیمهء خالی لیوانم تَرَک خورده
هنوز چایم را نخورده بودم
که…
پاییز بی خداحافظی رفت
و تقویم را, تلخ قورت دادم
نردبانی, به سمت چشمهایت بگذار
این “زمســـــتان”
سردتر از همیشه خواهد بود
.
.
.
آمدی
با لبخندی شیرین و رفتی
با لبخندی تلخ…!
و من
میان این دو لبخند
سرگردانم
هنوز…!
.
.
کمی عوض شدم؛
دیریست از خداحافظی ها غمگین نمی شوم؛
به کسی تکیه نمی کنم؛
از کسی انتظار محبت ندارم؛
خودم بوسه میزنم بر دستانم؛
سر به زانوهایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم …
چقدر بزرگ شدم یک شبه !
.
.
.
من فرزندی به دنیا نخواهم آورد…
بگذار منقرض شود
این نسل غمگین
نسل تنها
نسل بیکس
نسل نفس بریده
نسل حسرت خورده
بگذار مـنـقـرض شود !
.
.
.
تَرَک خورده ام
مثلِ بیابانی زیر پونزِ نقشه
حالِ مرا از آینه ها بپرس
آنجا که جوانی ام را
از هیچ “جراحی” نخریدم
و شبیه خودم ماندم
این فصل هایِ “لعنتی”
از من دور می شوند
و به “تو” نزدیک
یک جایِ کار می لنگد!
سوت نزن…
هیچ پایِ لنگی به موقع
به پایان نمی رسد
.
.
.
پوست و استخوانم ، نخندید
فولاد هم آب می شود …
آتش که به جانش می افتد !
.
.
.
پشت این عکس
نمی تواند دیوار باشد،
من پشت این عکس،
با تو
قدم زده ام…
.
.
تَبعیــــد؛
مَنــــم
میـــــانِ انبوه قُربت
غَریب ایســـــتاده ام …
.
.
.
سلام !
حالتــ چگونه استـــ ؟؟؟
نه برای اینکه امـــروز دلم برای تو تنگــ شده استــ ؛
نه برای قدم زدنهــ ــای خاطراتـــ ِ باران …
تو را برای تمام عمـــر … آرزو …
برای تمام روز … برای روشنای تمام هنــوز …
تو را برای همیشه … برای همیشه …
برای همیشـــــه میخواستم !
کاش کمی برای شنیدن وقتــ داشتـــی…!
.
.
.
خوش به حال عروسک آویزان به آینه ماشین
کل پستی و بلندی زندگیش را فقط میرقصد !
.
.
.
آدم گاهی دوست دارد برود ولی نـــــرسد …
دوست دارد گریه کند ولی کسی دلیلش را نــــپرسد …
دوست دارد بغض کند ولی بـــــی بهانه …
آدم گاهی دوست دارد گوشه ای از این دنیا را برای خودش پیدا کند …
خودش را بغل کند و آرام آرام خودش را آرام کند …
.
.
.
بــِـ ســلــامــتـــــیِ
اونــــــــــی کــهـــ خــیلـــــــــی دوســِــشـــ داریـــمـــ
امــا
مـــالــِ مــــــا نــیـــــــســـــ
بــایــد زنــدهـ بــاشــیــمــُ
بــبــیــنــیــمــ نــداشــتــنــشــُ
بــخـوریــمــ حســـرتــِـــشـــــــُ . . .
.
.
.
همین را می خواستی ؟!
که پابه پایم نیایی؟
که وقت های تنهایی نگرانت نشوم؟
با هر بارانی که ببارد، یادت نیفتم
و با هر ترانه ای تجسمت نکنم؟
همین را می خواستی؟
که از خاطرم بروی
صورتت در تمام عکس های دونفره
خط خطی شود و ُ
هیچ خاطره ای آن قدر پر رنگ نباشد
که دلم را برایت تنگ کند؟
همین را می خواستی!
تو
فقط همین را می خواستی …
.
.
امـــروز نــه چـایـــم دارچیــن داشـت
نـه قهـــوه ام شکــر
نــه اینکــه نــخواهـم
حـــوصله اش را نــداشتــم
یعنـــی مــی دانـــی..
امـــروز نــبـودم
نــه!
امـــروز اصــلا نـبـــودم
مــن کـه خیلــی وقـــت اسـت
نـیـسـتـمـ..
امـــروز آفتــاب بـــود .. بهــــار بــــود…
راحـــت بگویــمــت
امـــروز تــــو بایـــد مــی بـــودی
همـــه ی روزهـا بـه کنــار
تــو امــروز را عجیــب بـه مــــــن
وبه چشمهای منتظرم
بـدهـکـاری. . . !
.
.
.
باید باشد …
باید باشد یکی که انگیزه ات باشد برای بیدار شدن
باید باشد یکی که انگیزه ات باشد برای شانه کشیدن توی موهایت ….
باید باشد یکی که شانه هایش پناه گریه هایت باشد ..
یکی که وجودش آرامش بخشت باشد ،
باید آغوشی داشته باشی برای آرام شدن ؛
باید باشد یکی که توجه کند به آدمی …
باید باشد یکی که نشان بدهد شش دانگ حواسش متعلق به توست
آخ که چقدر یکی باید باشد …. که نیست ..
========================
…
دلــ ـــــم کــه میگیرد…
به خودم وعــ ــــده های روز خوب را میدهـــ ــم
از همــ ــان وعده های خوبــی که:
سالهــ ــــاست به امیــ ـــد رسیدنشان
تقویــ ــم را خط خطی میکنم…
.
.
.
چشم های گرانت را
خرج رفتنم نکن!
بی تو من
مفت هم نمی ارزم …
.
.
.
بعضی از اشیا حس دارند …
گریه می کنند …
مثل بالش من …
هر شب غرق اشک است !
.
.
.
پلی چوبی و پوسیده بر رودخانه ای طغیانگرم
چه بیهوده است انتظارِ عبورِ تو . . .
.
.
.
هر شب پتروس شهر من خواب است
وقتی چشمانم چکه می کنند . . .
.
…
.
.
ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ
ﺗﺠﺮﺑﮥ ﻳﻩ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻧﺨــﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ
ﯾﻪ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺗـــﻮﻱ ﺟﺎ ﻏﻠﺖ ﺯﺩﻥ
ﻭ ﭼﺸﻢ ﺑـﺮ ﻫﻢ ﻧـﺬﺍﺷﺘﻦ !
ﺑﻴـــﺸﺘﺮ ﺁﺩﻣﺎ
ﻫﻤــﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﻋﻘـــﻞ
ﻭ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﻨـــﺎ ﺭﻓﺘـــﻦ
ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻴــﭻ ﻭﻗﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧــﮑﺮﺩﻥ
ﻓﻘــﻂ ﺯﻧﺪﻩ ﺑــﻮﺩﻥ !
.
.
اس ام اس
روزهایم
همچون برگ های پاییز
غروب که می شود
می افتد …
نمی دانم درخت زندگیم
چند برگ دارد…؟!!
فقط می دانم پاییز است…!!
.
.
.
دنیای من…
“مجازیش” هم
غمگین بود!
.
.
.
حکایت عجیبی دارد این “اشک”
کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش”
.
.
.
می خندم!
تظاهر به شادی می کنم!
حرف میزنم مثل همه…
اما…
خیلی وقت است مرده ام!
خیلی وقت است دلم می خواهد روزه ی سکوت بگیرم!
دلم می خواهد ببارم…
.
.
.
در این بهار چیزی جز جای خالی تو رشد نمی کند . . !
.
.
.
و تمام جمعه ها می دانند
غروب های بی تو
یعنی چه …
.
.
.
باز هم مثل همیشه که تنها میشوم…
دیوار اتاق پناهم میدهد…
بی پناه که باشی قدر دیوار را میدانی…
.
.
.
اس ام اس
خدایا میشود باران ببارد…؟!
این بغض به تنـــــــــهایی…
از گلویـــــــــم پــــــــایین…
نمی آیـــــــــــــــــــــــــد…!
.
.
.
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﻮﺁﻧـﮧ ﺗــَـﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ !
ﻭ ﻫﯿﭻ ڪﺲ ﻧـِـﻤـﮯﺩﺁﻧﺪ
ﭘﺸﺖ ﺍﯾـטּ ﺩﯾﻮﺁﻧﮕـﮯ ﻭ ﺳﺮﺧﻮﺷـﮯ
ﭼـﮧ ﺩﺭﺩﯼ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎטּ ڪﺮﺩﻩ ﺍَﻡ . . .
ﺩﺭﺩ ﻧـﺒﻮﺩﻧﺖ!
.
.
.
لباس هایم به تنم زار می زنند
کفش هایم می خندند
به ریش من …
منی که بعد از تو در برابر آینه ای شکسته
نشسته است
و فیلم
اشک ها و لبخند ها را تماشا می کند …
.
.
اس ام اس
خودم را میزنم به خیابانهای
شبهای …
سیگارهای …
هایهایِ منی که از خلأ پُر بود
همینطور برای خودم میخندم
همینطور برای خودش اشک میآید…
.
.
.
نیم نگاهی رد و بدل شد
روشن بود وساده
سلام و احوال پرسی
به اندازه ئ شرط ادب
او شکل خوشبخت ها
تو نمونه ئ کامل یک فلک زده
ساده و روشن
راه تان را کشیدید رفتید …
بی امید دیداری
حتی به اندازه ئ شرط ادبـــــ !
.
.
.
دلم می خواهد کاغذی بردارم
بچسبانم روی دیوارهای شهر
رویش بنویسم
عشق من سالهاست که از خانه رفته است
و هنوز بر نگشته است
اگر کسی پیدایش کرد
باشد برای خودش !
او از اول هم مال من نبود …
.
.
.
اس ام اس
تلخی رفتنت را
تاب آوردم…!
اما
دلتنگی غروب های جمعه بعد از تو
مرا
از پای در آورد…!
.
.
.
عشق اول هیــــــچ وقت فرامـــــــوش نمیشه …
چون اولین حســــــه که تنهاییــــــــتو پر کرده …
چون قــــــــــلبت اولین تلنـــــــــگر رو خورده …
مثه روز اول مــــــدرسه …
هیچ کـــــس اولین روز مدرسشو فراموش نمیکنه …!
پس خودتـــــــــونو اذیــــــت نکنین …!!
.
.
.
گاهی با خود می اندیشم
که انسان ها حقیقتاً در غم ِ یکدیگر سهیم هستند ؟
در می یابم که هیچ کس
براستی
نمی تواند در اندوه ِ کسی شریک شود
و هیچ کس
حاضر نیست شادی اش را با کسی تقسیم کند
و تظاهر
جنینِ میلیون ساله ایست که در رحم ِ دنیایمان
مُدام لگد می پراند
…
اشتباه تو تنها به دام انداختن کبوتر نبود !
تو گندم را بی اعتبار کردی …
.
.
وقتی نگاهشان رو به توست
تو لبخندشان را میبینی
من تیزیِ دندانشان را …
پس ؛
نپرس چرا مضطربم؟!
.
.
.
سخت است گلدان باشی
برای گلی که مصنوعی ست …
.
.
.
نا امیدانه تیغ را رها میکنم!
خودکشی برای زنده هاست …
.
…
.
.
بیش از این انتظار کشیدنم بیهوده است
تو نمی آیی !
این را از عرق شرم پنجره فهمیدم …
.
.
.
نگران تاول دستانت بودم؛
وقتی به من تبر میزدی…
.
.
.
بعد تو بغض و لبخندم را به هم آمیختم
از تو شعری گفتم و اشک خدا را ریختم
بعد تو طعنه ی ثانیه آزارم میداد،
ساعتم را در وسط شهر به دار آویختم
.
.
.
چه شاعرانه است فریادشان زیر پاهایمان!
برگ هایی که روزی برای آرامش،به سکوتشان پناه میبردیم …
.
.
.
آسمان برای لحظه ای قرمز شد تا تو توقف کنی
تمام خیابان را بغض بند آورده بود
و دستان منجمدم همچنان تو را فریاد میزدند،
آنرا شال گردنی سفید تو میشنید
حتی کفشهایت برای ماندن زمین را چنگ میزدند،
اما تو بی تفاوت به تمام این حقایق ؛
…رفتی…
.
.
.
تمام شهر پر از فیلتر سیگار است
بی وفا چند نفر را..!؟
.
.
.
به من نگو “گلم”!
من از سرنوشت گلبرگهای لای دفترت میترسم…
.
.
.
فرشته ای که برای نجاتم به زمین آمده بود،
رسالتش را به نگاهی دیگر فروخت!
کسی که میخواست مرا مثل خودش آسمانی کند،
حالا با کسی دیگر در این نزدیکیها زندگی میکند
من از او دلگیر نیستم؛ زمین است و هوسهایش …!
فقط کمی برایش نگرانم؛
او بالهایش را… و آسمان را فراموش کرده
ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﻣﯿﺮﻭﻡ …
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﻬﺎﯾﻢ …
ﺑﺎ ﻗﻠﺐِ ﻟِﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ …
ﺑﺎ ﻏُﺮﻭﺭِ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ …
ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ …
ﻧﮕﯿﺮﻡ .. ﺑﮕﯿﺮﻡ ..
ﻧﮕﯿﺮﻡ …
ﻧﺰﺩﯾﮏِ ﺻﺒﺢ ﺍﺳﺖ …
ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩﻡ …
ﻣﺸﺘﺮﮎِ ﻣﻮﺭﺩِ ﻧﻈﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝِ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ !!
.
.
.
”باختم” تا دلخوشت کنم ؛
بدان برگ برنده ات سادگیم نبود .. دلم بود !
.
.
.
عـــــزیزانی هستند که هیچ وقت تـــَــرکِت نمیکنن
امـــــّـــا . . .
خوب بلدن کاری کنن که خودت ،
یواش ، یواش ، پاورچین ، پاورچین ، ترکشون کنی!
.
.
.
اسباب بازیهایت را که جمع کردم
ماتم برد …
وقتی دِلـَــــم را میان آنها دیدم . . .
.
.
.
مسافر بی بدرقه من
اینقدر بی صدا رفتی که از وداع جا ماندم ،
باز به غیرت چشمانم
که آبی پشت سرت ریختند
.
---------
میدانم مرد ؛
“ﻣﺠﻨﻮﻥ” ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ …
مردی از جنس خودت
“ﻟﯿﻠﯽ” ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺎﺳﯽ ﺑﻠﻨﺪ …
“ﺑﻠﻨﺪ” ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ …
.
.
.
ﺍﻭﻥ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻫﻤﻪ ﻣﺜﻞ ﻣﻨﻦ…
ﺭﻓﺖ ﺳﺮﺍﻍ ﺑﻘﯿﻪ…
ﻣﻨﻢ ﻓﮑﺮﮐﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻧﻦ…
ﺧﻂ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺩﻭﺭﻫﻤﻪ…
.
.
.
وقتی میفهمیم قرار از دستش بدیم
دو دستی میچسبیم بهش . !
همین که مطمئن میشیم از دست دادنی نیست
شروع میکنیم به جفتک انداختن . !
.
ﺗﻮ ﺟﺎ ﺯﺩی
ﻣﻦ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻡ
ﺍﻭ ﺟﺎ ﮔﺮﻓﺖ
و ﻫﻤﻴﻦ یک ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎیی ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ . . .
.
.
.
نه تو رفتی نه من …
تمام این تنهایی به خاطر آمدن یه غریبه بود !
.
.
.
از کـِــنــارِ مــَטּ ڪہ گـُـذشــتـے
نـــگــاهــے بــیــنـداز…
بــه مـَـטּ ، بــه حـُـرم همــه بــوנכּ هــا…
فــاتـــحه اے بــفرستــ بــراے اســتخــوانهایـے
ڪہ چـــوכּ خــاکــستــرِ سـ ـ ـیــگـار
ســـالـهاستــ بـے مـَـصـرفـــ
زیــرِ خــروارهــا خــاطره خــاکـــ میــخـورند…!
.
--------------
این روزها جواب صداقت را با دروغ میدهند !
جواب محبت را با بی محبتی می دهند !
جواب با وفایی را با بی وفایی !
و جواب دوستی را با دشمنی !
چه خوب آرایه “تضاد” را به کار می برند !
.
.
.
به جان چشمانت قسم
اینبار آنچنان رفتنی ام …
که ، کاسه های آب را هم قسم دهی
نه آن روزها باز میگردند و نه من . . .
.
.
.
تـــــآ سنگـــــ نبــــآ شـــــی ….
بــتــــــ زنــدگــــی “هیــچکــس” نــخــــواهــــی شـد …
.
-----------------
عشق من :
نگو بار گران بودیم و رفتیم . . .
نگو نامهربان بودیم و رفتیم . . .
اخه اینها دلیل محکمی نیست . . .
بگو با دیگران بودیم و رفتیم . . .
.
.
.
وقتی کســـــی در کنـــــــارت هست
خوب نگــــــاهش کــــن
بـــــه تمــــــــام جــــزئیــــــاتــــــــش
به لبخنـــــد بین حرف هایش
به سبــــــــک ادایـــــــــ کلمـــــــــاتــــــــش
به شیــــــــوه ی راه رفتنــــــــش، نشستنـــــــش
به چشـــــم هایش خیره شو
دست هـــــــایش را به حافظــــــه ات بسپار
گاهی آدم ها انقدر سریع میروند ،
که حسرت یک نگاه سَرسَری را هم به دلت میگذارند !
…
تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند
و من رگ غیرتم باد !
عجب
نمی دانستم رگها هم قدرت انتخاب دارند . . . !
.
.
.
خـــــــیال کـــــــردی رفـــــــتی و تمـــــــام ؟!
بــــــــــریـــــــــــدی و خـــــــــــلاص..
مـــــــن هرگـــــــز کـــــــوتاه نمی آیم.. می بینی ؟
تا ابد دهانت از شعر های عاشقانه من سرویس است !!
.
.
.
“تو” جا زدی
“من” جا خوردم
“اون” جا گرفت !
.
.
.
هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم
گم شده ام !
ترس من از گم شدن نیست ..
ترسم از گرفتن دستی ست که بی بهانه رهایم کند !
.
…
بی وفایی
.
راهش را هم تقسیم کرد
رفتنش به من رسید ، رسیدنش به دیگری . . .
.
.
.
فـــــاسد بـــودن فقط به تـــــن فـــــروشی نیست
گاهی وقت ها به فـــــروختن خـــــاطرات قدیمی به بهـــــای ورود یکــ تــــازه وارد است
.
.
.
برایش نوشتم:
“به امید فردای بهتر”
دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرد !
بعدهـــــــــــا فهمیدم
آن روز “الف” فردا را
یادم رفته بــــــــــود
.
------------
بی وفایی
روزی ؛
مــخــاطــبـــ تـــمــام جــمــلاتــتـــ مـــن بـــودم
نــمــی دانــی..
چــه درد ســخــتــی اســـتـــ
خـــلـــع مــقــام شـــدن..
نــمــی دانــی چــه ســخــتــ تــر اســتـــ
دیــدن تــرفــیـــع گــرفــتــن دیــگــری
.
.
.
من تو را دوست دارم
تو مرا دوست نداری
باشد ولی
من به “دوست” مشترک مان
حسودی ام می شود . . .
.
.
مـــن از زندگـــ ـے کســـ ـے
حذفــــ شــــدم
که بــــرا ـے داشتنـــــش
و بـــــرا ـے بودنـــش
خیلـــ ـے ها رو از از زندگــــ ـیم
حذفــــ کــــردم
.
.
بی وفایی
نــــــــــــه
هوا سرد نیست
سرمای کلامت، دیوانه ام میکند
بی رحم !
شوق نگاهم را ندیدی؟
تمامه من به شوق دیدنت، پر میکشید
ولی …
همان نگاه بی تفاوتتــــــــ
برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود
.
.
.
تـو مـرا نـادیـده بـگـیـر . .
و مـن ،
بـدنـم روز بـه روز کـبـود تـر مـی شـود . .
از بـس
خـودم را مـی زنـم . .
بـه نـفـهـمـی
.
.
.
چه کسی برای عشق ما شعر اتل متل خواند !
که پایت را به این راحتی از زندگیم ورچیدی ؟
.
.
.
سریع ترین نقاشی بود که دیدم !
در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد . . .
.
.
بی وفایی
ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .
.
.
.
یه آدمایی هم هستن اسمشون دوسته . . .
خودشون دشمن
.
تو سکوت میکنی و فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز …. من سکوت خواهم کرد ؛
و تو آن روز …. برای اولین بار مفهوم “دیر شدن ” را خواهی فهمید …
.
.
بی وفایی
چقــــבر بـבه ازش خبـــر نداشته باشی
sMs بـבی جوابتـــو نـــבه
ســآعتهـــا نگرانش باشی
بعد بآ یه خطــ בیگه بهش زنگ بزنی با בومین بوق گوشی رو برבآره
اونــــ وقتـــه که میفهمـی تنهایی
اونــــ وقتـــه که میفهمـی בیگه בوستت نـבآره
آבمــآ از همین جـآ تنــهایی رو وآسـه خودشون انتخاب میکنن
=================
تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند
و من رگ غیرتم باد !
عجب
نمی دانستم رگها هم قدرت انتخاب دارند . . . !
.
.
.
خـــــــیال کـــــــردی رفـــــــتی و تمـــــــام ؟!
بــــــــــریـــــــــــدی و خـــــــــــلاص..
مـــــــن هرگـــــــز کـــــــوتاه نمی آیم.. می بینی ؟
تا ابد دهانت از شعر های عاشقانه من سرویس است !!
.
.
.
“تو” جا زدی
“من” جا خوردم
“اون” جا گرفت !
.
.
.
هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم
گم شده ام !
ترس من از گم شدن نیست ..
ترسم از گرفتن دستی ست که بی بهانه رهایم کند !
تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند
و من رگ غیرتم باد !
عجب
نمی دانستم رگها هم قدرت انتخاب دارند . . . !
.
.
.
خـــــــیال کـــــــردی رفـــــــتی و تمـــــــام ؟!
بــــــــــریـــــــــــدی و خـــــــــــلاص..
مـــــــن هرگـــــــز کـــــــوتاه نمی آیم.. می بینی ؟
تا ابد دهانت از شعر های عاشقانه من سرویس است !!
.
.
.
“تو” جا زدی
“من” جا خوردم
“اون” جا گرفت !
.
.
.
هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم
گم شده ام !
ترس من از گم شدن نیست ..
ترسم از گرفتن دستی ست که بی بهانه رهایم کند !
.
…
.
راهش را هم تقسیم کرد
رفتنش به من رسید ، رسیدنش به دیگری . . .
.
.
.
فـــــاسد بـــودن فقط به تـــــن فـــــروشی نیست
گاهی وقت ها به فـــــروختن خـــــاطرات قدیمی به بهـــــای ورود یکــ تــــازه وارد است
.
.
.
برایش نوشتم:
“به امید فردای بهتر”
دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرد !
بعدهـــــــــــا فهمیدم
آن روز “الف” فردا را
یادم رفته بــــــــــود
.
.
.
روزی ؛
مــخــاطــبـــ تـــمــام جــمــلاتــتـــ مـــن بـــودم
نــمــی دانــی..
چــه درد ســخــتــی اســـتـــ
خـــلـــع مــقــام شـــدن..
نــمــی دانــی چــه ســخــتــ تــر اســتـــ
دیــدن تــرفــیـــع گــرفــتــن دیــگــری
.
.
.
من تو را دوست دارم
تو مرا دوست نداری
باشد ولی
من به “دوست” مشترک مان
حسودی ام می شود . . .
.
.
مـــن از زندگـــ ـے کســـ ـے
حذفــــ شــــدم
که بــــرا ـے داشتنـــــش
و بـــــرا ـے بودنـــش
خیلـــ ـے ها رو از از زندگــــ ـیم
حذفــــ کــــردم
.
.
نــــــــــــه
هوا سرد نیست
سرمای کلامت، دیوانه ام میکند
بی رحم !
شوق نگاهم را ندیدی؟
تمامه من به شوق دیدنت، پر میکشید
ولی …
همان نگاه بی تفاوتتــــــــ
برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود
.
.
.
تـو مـرا نـادیـده بـگـیـر . .
و مـن ،
بـدنـم روز بـه روز کـبـود تـر مـی شـود . .
از بـس
خـودم را مـی زنـم . .
بـه نـفـهـمـی
.
.
.
چه کسی برای عشق ما شعر اتل متل خواند !
که پایت را به این راحتی از زندگیم ورچیدی ؟
.
.
.
سریع ترین نقاشی بود که دیدم !
در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد . . .
.
.
ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .
.
.
.
یه آدمایی هم هستن اسمشون دوسته . . .
خودشون دشمن
.
.
.
.
تو سکوت میکنی و فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز …. من سکوت خواهم کرد ؛
و تو آن روز …. برای اولین بار مفهوم “دیر شدن ” را خواهی فهمید …
.
.
چقــــבر بـבه ازشـــــ خبـــر نداشتهــــ باشیـــــ
sMs بـבیــــ جوابتـــو نـــבه
ســآعتهـــا نگرانشـــــ باشیــــ
بعد بآ یه خطــ בیگهـــ بهشــــ زنگـــــ بزنیــــــ با בومینــــــ بوق گوشیـــــ رو برבآرهـــــ
اونــــ وقتـــهـ کهـــ میفهمـیــــ تنهاییـــــــ
اونــــ وقتـــهـ کهـــ میفهمـیــــ בیگهـــ בوستتـــــ نـבآرهـــ
آבمــآ از همینـــ جـآ تنــهاییــــ رو وآســهـ خودشونــــ انتخابـــ میکننـــــ
================================
پُشتم را خالی میکنی؛
میمیرم،
نمیافتم …
=============
هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم گم شده ام !
ترس من از گم شدن نیست ..
ترسم از گرفتن دستی ست
که بی بهانه رهایم کند !
=============
دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارند
حال آنکه او یگانه هستی تو باشد
و تو یکی از هزاران لذت او …
.
=============
ما از همان کودکی
بازیچه دست نویسندگان شدیم
و گرنه کدام روباه پنیر میخورد
==============
خدایا کلی بارون فرستادی…
تا لکه ها رو از دلم بشویی…
من که گفتم…
لکه نیست…زخمه!
============
آب از سرم گذشته …
فریاد میزنم دوستت دارم …
و تو آرام و خونسرد …
به ترکیدن حباب ها میخندی …
=============
خیلی سخته…
به خاطر کسی که دوسش داری…
همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!
بعد بفهمی… خودت تو لیستی بودی که…!
اون به خاطر یکی دیگه… خطت زده..!
==============
هر که مرا دید ، تو را نفرین کرد …
و من حواس خدا را پرت کردم
که مبادا بشنود …!
=============
خدا قسمت داشتنش را از من گرفت…
گمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود…
=============
بیخودی به خودت زحمت نده!
این بَذرهای تنفــر که در دلم می کاری
هرگــــز جوانه نخواهد زد !
============
مــَـن بـی تــو شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛ تـــو بــی مـَـن چــِـه خــواهــی کــــرد؟
اصـــلا” یــــادت هَستـــ کــِــه نیستــَـمــ …؟
==========
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم
دیگران یاد عشقشان میفتند
و تو هنوز بی خیالی !
======================
چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدمــهــا
عــشــق بــرایی یــکــی دلــگــرمــی
و بــرای دیــگــری ســرگــرمــی !
----------------------
زندگی بازی گرفتن دیگران نیست
که روزی عاشقش باشی و روزی قاتلش . . .
---------------------
بیچاره دلم
با دیدنت باز هم لرزید
نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی
بیچاره دل است
عقل ندارد
.
-----------------------
بعضی وقت ها …
چنان کیشت می کنند …
که سالهای سال مات می مانی …
------------------
ﻏﺮﯾﺒــــﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻫـﯿﭻ . . .
ﺩﻭﺳـــــــﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﮔـﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ،
ﺣﻮﺻــــــﻠﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧـــــﺪ
---------------------
بهم میگفت با دنیا عوضم نمیکنه !
راست میگفت با دنیا نه ، با یکی دیگه عوضم کرد !
-------------------
برای کسی مُردم که برایم ؛
نه… تب کرد
نه… سرفه
نه… حتی عطسه!
----------------------
یادتان باشد هیچ وقت در زندگی خود!
نقش نیشهای مار ” ماروپله” را بازی نکنید . . .
شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،
همان کسی که به شما اعتماد کرده بود . . .
------------------
رفت …
تو را به خدا سپرد و خودش را به دیگری !
-------------------
هر که مرا دید ،
تو را نفرین کرد …
و من حواس خدا را پرت کردم که مبادا بشنود …!
-----------------------
رابطه ای که توش اعتماد نیست
مثل ماشینی میمونه که توش بنزین نیست ،
تا هر وقت که بخوای میتونی توش بمونی
ولی تو رو به جایی نمیرسونه !
----------------
آهای مرغ عشق
فخر نفروش
معشوق تو هم به لطف قفس است که وفادار مانده . . .
-----------------
مـثـل ِ تـــار ِ مــوهـــایـش ..
ایـن بـــار
دوسـتـت دارم هـــایـــم را
پـشـت ِ گـوشـش انـــداخـــت …
و …
رفــت !
-----------------
به خدا بگو:
زمستانش سرد نیست
جمع کند تکرار فصلهایش را !
من در تابستانش هم از بی وفایی دندان به دندان سائیده ام…
-----------------
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ،
دیگران یاد عشقشان میفتند و تو هنوز بی خیالی !
-----------------
سخت است ؛ خیلی سخت !
وقتی بدانی او کجای زندگی توست ،
اما ندانی تو کجای زندگی او هستی !
-----------------
بی وفا باشی شکایت میکنند / با وفا باشی خیانت میکنند
مهربانی گرچه آیین خوشیست / مهربان باشی رهایت میکنند . . .
-----------------
یادش بخیر…
”من بودم و تو”
او بود و دیگری…
این روزها…
”تویی و او”
من ماندم و خدا
-----------------
دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارند
حال آنکه او یگانه هستی تو باشد و تو یکی از هزاران لذت او …
-----------------
نشانه میگیری
سنگ می اندازی و بعد خنده کنان !
لِی .. لِی .. لِی ..
پای میکوبی و میروی !
بد جور با دلم “بــــــــــازی” میکنی !
-----------------
بیخودی به خودت زحمت نده!
این بَذرهای تنفــر
که در دلم می کاری
هرگــــز جوانه نخواهد زد !
-----------------
در این سو
دلی نگران مشغول یادت
آن سو
تــــو
با دیگریـــــ ـــ ــ ـ
-----------------
مــَـن بـی تــو
شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛
تـــو بــی مـَـن
چــِـه خــواهــی کــــرد؟
اصـــلا”
یــــادت هَستـــ
کــِــه نیستــَـمــ …؟
-----------------
خوبه که بدونی:
اون ستاره اى که از همه پرنور تره فقط مال تو نیست!
به همه چشمک میزنه …!
-----------------
نه! چشمانم شور نبود
اگر که آخر کارمان ندامت شد
دست هایم نمک نداشت . . .
-----------------
کاشکی یکی بود که فقط با یکی بود …
-----------------
دیوانگی های دلم را به دل نگیر !
دست خودش نیست ، طفلک باور کرده بود دروغ دوست داشتنت را …
-----------------
آب از سرم گذشته …
فریاد میزنم دوستت دارم …
و تو آرام و خونسرد …
به ترکیدن حباب ها میخندی …
-----------------
خیلی سخته…
به خاطر کسی که دوسش داری…
همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!
بعد بفهمی…
خودت تو لیستی بودی که…!
اون به خاطر یکی دیگه…
خطت زده..!
-----------------
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﮐﻮﭼﮏ !
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﺣﺮﻓﺖ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ،
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻫﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪ “ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ” ﻣﯿﺪﻫﺪ . . .
-----------------
حرف میزنی اما تلخ ! محبت میکنی ولی سرد !
چه اجباری است دوست داشتن من ؟
-----------------
این روزهــــــــــــــا
حس میکنم جایی را تنگ کرده ام!!!
جایـــــی در قلــــ♥ــــب تــــو
برای آمدن دیـــــــگری…
-----------------
می آیی . . . می روی . . . و فقط یک سلام . . .
و گاهی یک خداحافظی . . . نه . . . این انصاف نیست . . .
من و یک دنیا عشق . . . تو و یک دنیا بی تفاوتی . . . !
-----------------
خـوابَم نِمے بَــرَد
بِه هَمـه چیز فِکر کَـرده اَم
بیشتَر بِه تُــو
وَ می دانَــم کِه خوابــے
وَ قَبل اَز بَسته شُدَن چَشــم هآیَـتــــ
بِه هَمه چیــز فِکــر کَرده ای
جُـــز مَـ ن!!!
-----------------
هـمه خندیدند به مردی که با سگش راه میرفت، بی شک “وفا” چیز خنده داری است.
-----------------
یار با ما بی وفایی میکند !
بی گناه از من جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بی وفا !
جای دیگر روشنایی میکند.
-----------------
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست
وفا ان است که اسمت را درون سینه ام دارم .
.
-----------------
اگر هزاران بار بسوی
قبلیه عشق نمازت را بر پا کنی
اگر عشقت بوی وفا نداشته باشد !
محرم رازهای قلبم نخواهی شد .
-----------------
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس !
که چنان ز او شدهام بی سر و سامان که مپرس
کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد !
که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس .
وقتی فهمید میخوامش ، خندید و رفت !
التماس رو تو چشام دید و رفت
با تمام خوبیهام اون بی وفا !
رنگ غم تو چشام پاشید و رفت .
-----------------
به سگ ها که محبت میکنى با وفا میشن
به آدم ها که محبت میکنى ،هار میشن .
-----------------
مادر از مهر و وفا دارد سرشت
نام مادر را به زر باید نوشت این کلام فرموده پیغمبر است زیر پای مادران باشد بهشت.
-----------------
ای زن که دلی پراز صفا داری!
از مرد وفا مجو، مجو، هرگز
او معنی عشق را نمی داند!
راز دل خود باو مگو هرگز .
-----------------
دنیا به من نیاموخت در غیاب تو صبور باشم؛اما وفا به من اموخت که فراموشت نکنم.
خدا را دوست دارم و با وفا تر از او سراغ ندارم
به رسم همین وفاداریست که کسی را که دوست دارم به او میسپارم
به خدا می سپارمت.
-----------------
تو رفاقت با وفا بودن شرط مردانگیه و الا به خاطر یک تیکه استخوان صد سگ رفیقت میشن.
-----------------
به هرکس دل سپردم بی وفا شد !
چون پابندش شدم از من جدا شد
نمیدانم از اول بی وفا بود !
یا که من نازش را کشیدم بی وفا شد .
-----------------
ز بد عهدی چنان بیگانه شد ان بی وفا با من
که شد بیگانه با هر کس که گردید اشنا با من.
-----------------
درعالم بی وفا کسی خرم نیست/شادی ونشاط در بنی آدم نیست/آنکس که در این زمانه اورا غم نیست/یاآدم نیست، یادر این عالم نیسـت.
-----------------
سـالها بود تو را میکردم*همه شب تا به سحرگاه دعا
یاد داری که بمن میدادى* درس آزادگى و مهر و وفا؟
همه کردند چرا من نکنم * وصف روی گل زیباى تورا؟ .
-----------------
اذنم بده که زلف ترا آورم به چنگ
ای بیوفا! مگر که من از شانه کمترم؟؟؟ .
-----------------
من چه کنم خیال تو منو رها نمی کنه !
اما دلت به وعده هاش یه کم وفا نمی کنه
من ندیدم کسی رو که مثل تو موندگار باشه !
آدم خودش رو که تو دل اینجوری جا نمی کنه.
-----------------
اگر کسی با تو نامهربانی کرد با او مهربان باش !
اگر بی وفایی دیدی وفا دار باش
دروغ شنیدی تو راستگو باش !
اگر بدی کرد خوبی کن
با دشمنت دوستی کن !
همینطور اسکل وار ادامه بده تا منهدم شی به امید خدا.
-----------------
بی وفایی کن وفایت می کنند !
با وفا باشی خیانت می کنند
مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست !
مهربان باشی رهایت می کنند .
-----------------
دنیا به من یاد داد دوری کسی رو که دوسش دارم تحمل کنم اما وفا به من یاد داد کسی را که دوست دارم هرگز فراموش نکنم.
-----------------
کلاس عشق ما دفتر ندارد
بدو گفتم که مجنون تو هستم !
هنوز ان بی وفا باور ندارد.
-----------------
وعده وصل میدهی لیک وفا نمیکنی
من به جهان ندیده ام مرد یکی کلام دو.
-----------------
میان دست من و تو هزار فرسنگ است !
غریب مانده دلم بی وفا دلم تنگ است
سراغ چشم ترم را چرا نمی گیری !
مگر جنس دل نازک تو از سنگ است .
-----------------
گفتم کدام راه نزدیک تر است و کدامین راه مرا به مقصد میرساند ؟ !
گفت: مگر بین دل و صاحب دل فاصلهای هست؟
و آنگاه فهمیدم، تو هستی در تار و پود لحظه لحظههای زندگیام !
مهربان یار، نیکو انیس و ماه بی مثال من، جفا کردم و وفا دیدم.
-----------------
دو کس هرگز از ذهن انسان فراموش نمی شوند. اول خدا، دوم رفیق با وفا.
-----------------
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا !
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی !
سنگدل این زودترمیخواستیم حالاچرا
شهریارابی حبیب خودنمیکردی سفر !
راه مرگ است این یکی بی مونس وهمدم چرا.
-----------------
آنان که به من بدی کردند ، مرا هشیار کردند !
آنان که از من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند
آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من صبر وتحمل آموختند !
آنان که به من خوبی کردند ، به من مهر و وفا ودوستی آموختند .
-----------------
کسی بی وفا نبود !
این ما بودیم
که بی دلیل دل بستیم
هیچ نمی گویم !
فقط نفرینت میکنم به
دوست داشتن !
دوست داشتن کسی که
دوستت ندارد .
-----------------
بی وفا.
آرامش ظاهرم گمراهت نکند
آشفته تر از این حرفا هستـم.
==================
با دل عاشق بد نکن ای آدم نامهربون / سنگدل و بی وفا نشو ، یه دل داری اینم نشون …
-----------------
من از بازی نور در وادی بی قلب ظلمت ها نمی ترسم
من از حرف جدایی ها
مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم…
-----------------
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی
رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی
حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی
چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی
.
-----------------
دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن
من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن
به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
دل گرفته ما بین و دلگشایی کن
افسوس که بشکست دلم آنکس که قبلهگاهم بود
زین روزگار بی وفایی با من یار گرماگرم نگاهم بود
زیر باران زیر فانوس شب در این مهتاب
با اشک خود ترانه بیوفایی گویم ز مهتاب …
---------------
ﻫـﺰار ﺗﺎ وﻋﺪه دادی ﻧﻴﻮﻣﺪی ﻣﺎ رو ﻛﺎﺷﺘﻲ
اﻳﻦ دل ﻣـﻬﺮﺑﻮﻧﻮ ﭼـﺸﻢ اﻧـﺘـﻈـﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻲ
ﺑـﺮای ﺑـﻲوﻓـﺎﻳـﻲ ﻫـﺰار ﺑـﻬـﻮﻧﻪ داری
ﻫﺰار و ﻳﻚ ﺷﻜﺎﻳﺖ از اﻳﻦ زﻣﻮﻧﻪ داری
-----------------
سلام ای بی وفای بی مرووت / سلام ای ساز گیتار محبت
سلام کردم نگی تو بی وفایی / وگرنه ما که عاشقیم بی مرووت !!!
-----------------
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست / تا که کام او ز عشق خود روا کنم
خود را نمیبخشم ، اگر که زین پس به عاشقان وفا کنم . ..
-----------------
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد . ..
-----------------
آخرین حرف دلم : عشق هرگز نمیمیرد مگر اینکه عشاق بی وفا باشند . ..
-----------------
آهای رغیب بی رحم عشق منو ربودی / آخه یار بی وفا به یاد من نبودی
حالا داری به عشقت زندگیتو می سازی / غافل از این که اینجا قلبی شکستی . . .
-----------------
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی!
چه خیال آب روشن که به تشنگان نمایی؟
دل خویش را بگفتم – چو تو دوست می گرفتم؛
نه عجب که خوبرویان بکنند بی وفایی!
-----------------
بی وفایی کن وفایت میکنند با وفا باشی خیانت میکنند
مهربانی گر چه آیینه ی خوشیست مهربان باشی رهایت میکنند . . .
-----------------
رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمیبینم / سرم قربان آن دشمن که بوئی از وفا دارد . . .
-----------------
به خیال کدامین آرزو ، صفای با تو بودن را از ما گرفتی ای بی وفا ؟
-----------------
تو که قصد جدائی کرده بودی خیال بی وفائی کرده بودی
چرا با این دل خوش باور من زمانی آشنائی کرده بودی . . .
مگر غیر از وفا از من چه سر زد
که دل را بی وفا خواندی و رفتی
مگرغیراز نگاهت به چشمانم که درزد
که از ناز چشم خود ازدل گرفتی
قلبم گرفت عزیزم از بس که بی وفایی
تنگ غروب گم شد الماس آشنایی
خواستی ردم کنی تو یک جوری که نفهمم
یک لحظه باورم شد که من چقدر نفهمم
================
خوبه که بدونی:
اون ستاره اى که از همه پرنور تره فقط مال تو نیست!
به همه چشمک میزنه …!
.
-----------------
نه! چشمانم شور نبود
اگر که آخر کارمان ندامت شد
دست هایم نمک نداشت . . .
.
-----------------
کاشکی یکی بود که فقط با یکی بود …
.
-----------------
دیوانگی های دلم را به دل نگیر !
دست خودش نیست ، طفلک باور کرده بود دروغ دوست داشتنت را …
.
-----------------
آب از سرم گذشته …
فریاد میزنم دوستت دارم …
و تو آرام و خونسرد …
به ترکیدن حباب ها میخندی …
.
-----------------
خیلی سخته…
به خاطر کسی که دوسش داری…
همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!
بعد بفهمی…
خودت تو لیستی بودی که…!
اون به خاطر یکی دیگه…
خطت زده..!
.
-----------------
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﮐﻮﭼﮏ !
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﺣﺮﻓﺖ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ،
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻫﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪ “ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ” ﻣﯿﺪﻫﺪ . . .
.
-----------------
حرف میزنی اما تلخ ! محبت میکنی ولی سرد !
چه اجباری است دوست داشتن من ؟
.
-----------------
این روزهــــــــــــــا
حس میکنم جایی را تنگ کرده ام!!!
جایـــــی در قلــــ♥ــــب تــــو
برای آمدن دیـــــــگری…
.
-----------------
می آیی . . . می روی . . . و فقط یک سلام . . .
و گاهی یک خداحافظی . . . نه . . . این انصاف نیست . . .
من و یک دنیا عشق . . . تو و یک دنیا بی تفاوتی . . . !
.
-----------------
چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدمــهــا
عــشــق بــرایی یــکــی دلــگــرمــی
و بــرای دیــگــری ســرگــرمــی !
.
-----------------
زندگی بازی گرفتن دیگران نیست
که روزی عاشقش باشی و روزی قاتلش . . .
.
-----------------
بیچاره دلم
با دیدنت باز هم لرزید
نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی
بیچاره دل است
عقل ندارد
.
-----------------
بعضی وقت ها …
چنان کیشت می کنند …
که سالهای سال مات می مانی …
.
-----------------
ﻏﺮﯾﺒــــﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻫـﯿﭻ . . .
ﺩﻭﺳـــــــﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﮔـﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ،
ﺣﻮﺻــــــﻠﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧـــــﺪ
.
-----------------
بهم میگفت با دنیا عوضم نمیکنه !
راست میگفت با دنیا نه ، با یکی دیگه عوضم کرد !
.
-----------------
برای کسی مُردم که برایم ؛
نه… تب کرد
نه… سرفه
نه… حتی عطسه!
.
.
.
یادتان باشد هیچ وقت در زندگی خود!
نقش نیشهای مار ” ماروپله” را بازی نکنید . . .
شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،
همان کسی که به شما اعتماد کرده بود . . .
.
.
.
رفت …
تو را به خدا سپرد و خودش را به دیگری !
.
.
.
هر که مرا دید ،
تو را نفرین کرد …
و من حواس خدا را پرت کردم که مبادا بشنود …!
.
.
.
رابطه ای که توش اعتماد نیست
مثل ماشینی میمونه که توش بنزین نیست ،
تا هر وقت که بخوای میتونی توش بمونی
ولی تو رو به جایی نمیرسونه !
.
.
.
آهای مرغ عشق
فخر نفروش
معشوق تو هم به لطف قفس است که وفادار مانده . . .
.
.
.
مـثـل ِ تـــار ِ مــوهـــایـش ..
ایـن بـــار
دوسـتـت دارم هـــایـــم را
پـشـت ِ گـوشـش انـــداخـــت …
و …
رفــت !
.
.
.
به خدا بگو:
زمستانش سرد نیست
جمع کند تکرار فصلهایش را !
من در تابستانش هم از بی وفایی دندان به دندان سائیده ام…
.
.
.
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ،
دیگران یاد عشقشان میفتند و تو هنوز بی خیالی !
.
.
.
سخت است ؛ خیلی سخت !
وقتی بدانی او کجای زندگی توست ،
اما ندانی تو کجای زندگی او هستی !
.
.
.
بی وفا باشی شکایت میکنند / با وفا باشی خیانت میکنند
مهربانی گرچه آیین خوشیست / مهربان باشی رهایت میکنند . . .
.
.
.
یادش بخیر…
”من بودم و تو”
او بود و دیگری…
این روزها…
”تویی و او”
من ماندم و خدا
.
.
.
دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارند
حال آنکه او یگانه هستی تو باشد و تو یکی از هزاران لذت او …
.
.
.
نشانه میگیری
سنگ می اندازی و بعد خنده کنان !
لِی .. لِی .. لِی ..
پای میکوبی و میروی !
بد جور با دلم “بــــــــــازی” میکنی !
.
.
.
بیخودی به خودت زحمت نده!
این بَذرهای تنفــر
که در دلم می کاری
هرگــــز جوانه نخواهد زد !
.
.
.
در این سو
دلی نگران مشغول یادت
آن سو
تــــو
با دیگری ــ ـ
.
.
.
مــَـن بـی تــو
شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛
تـــو بــی مـَـن
چــِـه خــواهــی کــــرد؟
اصـــلا”
یــــادت هَستـــ
کــِــه نیستــَـم …؟
- ۹۵/۰۷/۲۵