دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

بررسی حدیث تشبیه امام حسین به چشم پشه

شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۰۱ ب.ظ

راز ﺣﺪﯾﺚ ﭼﺸﻢ ﭘﺸﻪ

سوال : آیا مطلب و حدیث زیر صحیح است؟

«…چرا پیامبر به امام حسین فرمود بیا بالا، ای چَشمِ پشه…؟؟!!! میدونید یعنی چی؟حتما بخونید و برای عزیز دل زهرا اشک بریزید .

امام صادق علیه السلام فرمودند: بر بدن جد غریب ما ۱۹۵۰ زخم زدند. راوی سئوال کرد یابن رسول الله مگر امکان دارد چنین چیزی ( مگر یک بدن چقدر طاقت دارد مگر یک بدن چقدر حجم دارد).حضرت فرمودند: به خدا قسم نیزه برجای نیزه میزدند، شمشیر برجای شمشیر می زدند، تیر برجای تیر می زدند. در اینجا به یاد بیتی شعر افتادم :

 

“زخم ها بر پیکرت حک گشته است … جسم بی جانت مشبک گشته است”


مناقب ابن شهر آشوب نقل می کند:

پیغمبر صلوات الله علیه و آله بالای منبرمسجد نشسته بودند و برای مردم موعظه می کردند.

یک وقت امام حسین که در آن زمان چهار، پنج ساله بودند از در وارد شدند، امام حسین علیه السلام آمدند پائین پله ی منبر ایستادند، ناگهان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله شروع به گریه کردن نمودند و به حسین علیه السلام اشاره کرده فرمودند:

تَرَقَ عَینَ البَقَه
اگر خوب دقت کنیم معنی: ترق؛ یعنی بیا بالا ( از پله های منبر بیا بالا )

عین؛ یعنی چشم

بقه؛ یعنی پشه


هیچکس معنی این تعبیر را نفهمید یعنی چه؟؟؟ 

چرا رسول الله به سیدالشهداء خطاب می کند بیا بالا ای چشم پشه!!!

 سالیان سال کسی نفهمید شاید بعد از هزار و چند سال!!!

قریب به صد و اندی سال پیش مرحوم فرهاد میرزا اعتماد السلطنه ( فرهاد میرزا معتمد الدوله فرزند عباس میرزا ) صاحب مقتل بسیار ارزشمند قَمقام زَخّاز و صَمصام بَتّار که یک مقتل بسیار ارزشمند و مفیدی است، ایشان به فرنگ رفت،در اروپا میکروسکوپ تازه اختراع شده بود به این جناب شاهزاده قجری گفتند که آقای شاهزاده تشریف بیاورید که یک وسیله ای اختراع شده به نام میکروسکوپ هر چیز ریزی که زیرش بگذارید درشت نمایی میکند و نشان میدهد. ما چشم یک پشه را جدا کردیم و گذاشتیم زیر این میکروسکوپ… بیایید نگاه کنید!
جناب فرهاد میرزا چشم خود را گذاشت روی میکروسکوپ و نگاهی کرد و در همان موقع کسی که پای دستگاه بود گفت جناب آقای فرهاد میرزا شمردیم ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه است!! 

یک دفعه دیدند فرهاد میرزا نشست روی زمین شروع کرد به گریه و به سر زدن! همه گفتند چه شد فرهاد میرزا، ما که چیزی نگفتیم؟!

ما گفتیم چشم پشه یک حالتی دارد شبکه شبکه است و سوراخ سوراخ، شمردیم و دیدیم ۱۹۵۰ شبکه دارد !! 

فرهاد میرزا گفت شما ها نمی دانید!

بعد از هزار و چهارصد سال تعبیر حرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشخص شد که چرا آن روز پیغمبر اکرم به اباعبدالله الحسین علیه السلام با عنوان چشم پشه خطاب کرد!!!!

منابع:


1:(کفایة الأثر، ص81تا83)

2: مُزَرِّدٌ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا هُرَیْرَةَ یَقُولُ سَمِعَ أُذُنَایَ هَاتَانِ وَ بَصُرَ عَیْنَایَ هَاتَانِ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدِهِ جَمِیعاً بِکَتِفَیِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ قَدَمَاهُمَا عَلَى قَدَمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ یَقُولُ تَرَقَّ عَیْنَ بَقَّةَ قَالَ فَرَقِیَ الْغُلَامُ حَتَّى وَضَعَ قَدَمَیْهِ عَلَى صَدْرِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ افْتَحْ فَاکَ ثُمَّ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّی أُحِبُّه…

3:منابق آل ابی طالب، ج3، ص388

4:بحارالأنوار، ج16، ص295 / ج36، ص313 / ج43، ص286 و…

5:  بعضى از دانشمندان مىگویند این تعبیر پیشگوئى از شهادت و سوراخ سوراخ شدن پیکر حسین (علیه السلام) است چون اخیرا کشف شده که چشم پشه سوراخ سوراخ است.
الطرائف، ترجمه داوود الهامی، ص370. 

6: از بعضى از نویسندگان متأخرین نقل شده که در این حدیث شریف تشبیه بسیار دقیق و لطیفى است و آن این است که چشم پشه با حجم کوچکى که دارد مانند شبکه داراى صدها سوراخ کوچک است و پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله بدن حضرت سید الشهداء علیه السّلام را به اعتبار مصیبت کربلا و زخمهاى فراوانى که بر آن بدن شریف وارد شده و آن بدن مقدس را مانند شبکه نموده بود به چشم پشه تشبیه فرموده است.

پاورقی کتاب الإنصاف فی النص على الأئمة الإثنی عشرعلیهم السلام، ترجمه رسولى محلاتى، ص309

=========================                                             =========================

سلام علیکم

جواب:

نسبت به این مطلب در طی چند نکته مطالبی عرض می گردد:

1– سند روایت:

الف)  حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّیْبَانِیُّ وَ الْقَاضِی أَبُو الْفَرَجِ الْمُعَافَى بْنُ زَکَرِیَّا الْبَغْدَادِیُّ وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ الرَّازِیُّ جَمِیعاً قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامِ بْنِ سُهَیْلٍ الْکَاتِبِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ جُمْهُورٍ الْعَمِّیُّ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ قَالَ حَدَّثَنِی عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ قَالَ حَدَّثَنِی شُعْبَةُ عَنْ سَعِیدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَعْرَجِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ ص وَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ الْفَضْلُ بْنُ الْعَبَّاسِ وَ زَیْدُ بْنُ حَارِثَةَ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ إِذْ دَخَلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع فَأَخَذَهُ النَّبِیُّ ص وَ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ حِبِقَّةٌ حِبِقَّةْ تَرَقَّ عَیْنَ بَقَةْ وَ وَضَعَ فَمَهُ عَلَى فَمِهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ وَ أَحِبَّ مَنْ یُحِبُّهُ یَا حُسَیْنُ‏ أَنْتَ الْإِمَامُ ابْنُ الْإِمَامِ أَبُو الْأَئِمَّةِ التِّسْعَةِ مِنْ وُلْدِکَ أَئِمَّةٌ أَبْرَار… .کفایة الأثر، ص81تا83، این کتاب برای حدود قرن پنجم هست.

کتاب الانصاف با ترجمه جناب رسولی محلاتی که در سوال آدرس داده شده است از همین کتاب کفایه الاثر نقل کرده است. ضمنا آقای رسولی محلاتی در پاورقی چند وجه را نقل می کنند و چند احتمال را برای حدیث مطرح می کنند که متاسفانه فقط قسمت آخر کلام ایشان اشاره شده، که خواننده را به این اشتباه می اندازد که نظر ایشان  تنها همین وجه است.

جمله «بعضى از دانشمندان مى گویند….» پس از بررسی مشخص شد که برای متن کتاب الطرائف نیست بلکه گفتار و اضافات مترجم می باشد.

ب). مُزَرِّدٌ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا هُرَیْرَةَ یَقُولُ سَمِعَ أُذُنَایَ هَاتَانِ وَ بَصُرَ عَیْنَایَ هَاتَانِ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدِهِ جَمِیعاً بِکَتِفَیِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ قَدَمَاهُمَا عَلَى قَدَمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ یَقُولُ تَرَقَّ عَیْنَ بَقَّةَ قَالَ فَرَقِیَ الْغُلَامُ حَتَّى وَضَعَ قَدَمَیْهِ عَلَى صَدْرِ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ افْتَحْ فَاکَ ثُمَّ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّی‏ أُحِبُّه‏…

مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص388.

در این کتاب سند بصورت مرسل نقل شده است.

این کتاب برای حدود قرن ششم هست.

ج) مرحوم مجلسی در مجلدات: ج16، ص295 در باب نادر فیه ذکر …»  از کتاب مناقب ابن شهر آشوب.

 بحار  جلد 36، ص313. از کتاب کفایة الأثر.

 بحار جلد 43، ص 286 .  از کتاب مناقب ابن شهر آشوب نقل شده که همان مدارک مورد اشاره شده در بالا هستند.

* لازم به ذکر است هدف اصلی مرحوم مجلسی از گردآوری انواع روایات؛ تایید آنها نبوده است بلکه در زمانی وظیفه خود دانسته اند تا با جمع آوری تمام روایات موجود به گونه ای از بین رفتن آنها جلوگیری نمایند و آنها را منظم و تبویب نمایند. لذا بر اهل علم روشن است که تمامی روایات بحار صحیح نیست و نیاز به بررسی کارشناسانه دارد. گاهی خود مرحوم مجلسی پس از نقل برخی از روایات آنها را نقد می نماید.

د)- در منابع اهل سنت هم این حدیث از ابوهریره نقل شده است.

مثلا استیعاب، ج 1-ص397- کنز العمال – المتقی الهندی – ج 13 ص 648/تاریخ مدینة دمشق – ابن عساکر – ج 13 ص 195

توضیح:

اصل این حدیث از منابع اهل سنت است و در منابع اصلی شیعه اثری از آن نیست! . در این حدیث طبق مبانی رجالی شیعه راویانی وجود دارد که ناشناخته هستند و همین سبب ضعف حدیث هست. علاوه بر این یکی از راویان این حدیث ابوهریره است که وی از جاعلان و دروغگویان در نقل حدیث می باشد . او دشمن و منکر سرسخت فضائل اهل البیت علیهم السلام می باشد .

در این حدیث طبق مبانی رجالی شیعه راویانی وجود دارد که ناشناخته هستند و همین سببضعف حدیث هست. یکی از راویان این حدیث ابوهریره است که وی از جاعلان و دروغگویان در حدیث می باشد . او دشمن و منکر سرسخت فضائل اهل البیت علیهم السلام می باشد .

نظر امیر مومنان علیه السلام در مورد ابوهریره :  ابن أبی الحدید شافعی به نقل از استادش ابوجعفر اسکافی می نویسد :

 عن علی علیه السلام أنه قال : ألا إن أکذب الناس – أو قال : أکذب الاحیاء – على رسول الله صلى الله علیه وآله أبو هریرة الدوسی .

شرح نهج البلاغه ، ابن أبی الحدید ، ج4 ، ص68 .

از امیر مومنان روایت شده است که فرمود : آگاه باشید که دروغ گو ترین مردمان یا زندگان بر رسول خدا ابوهریره دوسی است .

نه تنها حضرت وصی امیرالمومنین علی علیه السلام او را دروغگو می داند بلکه خود خلفای اهل سنت نیز او را دروغگو می دانستند!.

با این حال جای تعجب است که چرا اهل سنت این فرد یهودی جاعل را بسیار مورد احترام قرار می دهند؟!.

در منابع اهل سنت جناب ابن قتیبه در این زمینه کلامی را نقل می کند، که یا راوی آن خود وی است و یا ابن مسعود ( از صحابه ) و در هر صورت می تواند شاهدی برای ما باشد :

 و ذکر أبا هریرة فقال أکذبه عمر و عثمان وعلی وعائشة .

تأویل مختلف الحدیث ج1 ص22

ترجمه: سخن در مورد ابو هریره بود ؛ پس گفت : او را عمر و عثمان و علی و عائشه تکذیب کرده اند .

در مورد ابوهریره کلام بسیار است لذا در فرصتی مناسب به آن می پردازیم لذا برای ضعف سند همین بس که او راوی آن است.

2– وجه شبه در حدیث:

بر فرض که از ضعف سند چشم پوشی کنیم، باید توجه کرد که از صرف شباهت شبکه های «چشم پشه» نمی توان بدون سند وقرینه لازم، اشاره به زخم ها و ضربت های پیکر مطهر امام حسین برداشت شود.

این فقط یک برداشت عامیانه و بدون دلیل و ذوقی و بسیار بعید است و شاهد متقنی بر آن در دست نیست. ضمنا باید توجه کرد که تعبیر «حِبِقَّةٌ حِبِقَّةْ تَرَقَّ عَیْنَ بَقَةْ » یک مطلب و کنایه عامیانه رایج در میان اعراب بوده است و منظور از آن تشبیه کودک به خاطر کوچکی جثه او  و یا کوچکی چشم او می باشد نه زخم بر پیکر!.

 کلمهء « ترّق » ، به معناى بالا بیا و صعود کن ، است و « عین بقّه » ، کنایه از چشم کوچک است.

باید توجه کرد که تعبیر«حِبِقَّةٌ حِبِقَّةْ تَرَقَّ عَیْنَ بَقَةْ » یک مطلب و کنایه عامیانه رایج در میان اعراب بوده است و منظور از آن تشبیه کودک به خاطر کوچکی جثه او  و یا کوچکی چشم او می باشد نه زخم بر پیکر!.

کتاب لسان العرب در لغت که از کتب مشهور  و قدیمی است چنین آورده است

«… ورقَّصَت امرأَة طِفْلها فَقَالَتْ: حُزُقَّةٌ حُزُّقَّه تَرَقَّ عیْنَ بَقَّه؛ قِیلَ: بقَّة اسْمُ حِصْن، أَرادت اصعَد عینَ بقَّة أَی اعلُها، وَقِیلَ: إِنها شبَّهت طِفْلَها بالبَقَّة لصِغر جُثَّته.

( لسان العرب ) : 10 / 24 – 25».

3–تعداد زخمهای بدن شریف امام حسین علیه السلام:

 نکته بعدی اینکه برفرض ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه باشد اما از کجا می توان اثبات کرد که زخم های پیکر مطهر امام حسین علیهم السلام به همین عدد می باشد. آنچه در روایات آمده اینست که بیش از اینها زخم و جراحت بوده است و قابل شمارش نمی باشد اما در برخی از روایات تعدادی را برای زخم ها برشمرده اند و شاید علت تفاوت این اعداد بخاطر ملاک آن باشد. یعنی حضرات معصومین گاهی فقط منظورشان زخم های اصلی باشد. والله العالم. البته منظور از تشبیه بر فرض اثبات آن، می تواند کثرت باشد.

تعداد زخمهای بدن شریف امام حسین :پس از آن، حضرت پیوسته می جنگید تا این که زخمهای کاری بی شماری بر بدن حضرتش رسید، که گفته شده: هزار و نهصد زخم بر بدن آن حضرت رسیده بود [بحارالأنوار: 45 : 51 و 52. ] . علامه ی مجلسی رحمه الله در کتاب «عین الحیاة» می نویسد: در روایتی آمده است: چهار هزار زخم تیر، هشتاد هزار زخم شمشیر و نیزه بر بدن مبارک آن حضرت رسیده بود [عین الحیاة: 527] . در «بحارالانوار» می نویسد: ابن شهراشوب گوید: ابومخنف از امام صادق علیه السلام روایت می کند که حضرت فرمود: در بدن مطهر امام حسین علیه السلام سی و سه زخم نیزه و سی و چهار زخم شمشیر پیدا کردیم. امام باقر علیه السلام فرمود: روز عاشورا در بدن امام حسین علیه السلام بیش از سیصد و بیست زخم پیداشد که همه ی اینها در اثر نیزه، شمشیر و تیر بود. در روایت دیگری آمده است: سیصد و شصت زخم بر بدن آن حضرت رسیده بود. در نقل دیگری آمده: غیر از زخم تیرها؛ سی و سه زخم شمشیر بر بدن آن امام مظلوم رسیده بود. و گفته شده است: هزار و نهصد زخم بر بدن حضرتش رسیده بود، و تیرها در زره حضرت، مانند خارهای خارپشت بود.  و روایت شده است: همه ی زخمها از رو به رو به آن حضرت اصابت کرده بود.

4–فرهادمیرزا معتمدالدوله (۱۲۳۳ -۱۳۰۵ ه‍. ق)

وی از شاهزادگان قاجار، فرزند عباس میرزا نایب‌السلطنه و عموی ناصرالدین شاه بود. پس از بررسی در کتب تاریخ ایران هیچ مدرکی دال بر سفر او به خارج و بررسی چشم پشه با میکرسکوپ پیدا نشد. اما گزارشی از سفر او به ترکیه وجود دارد که می تواند به شناخت هر چه بیشتر و میزان پایبندی او به دین شاهد قرار گیرد!. در کتاب تاریخ اجتماعی ایران، ج 7 ص 212 آمده: «… حاجی فرهاد میرزا معتمد الدوله، عموی ناصرالدین پس از شرکت در مجلس شبنشینی که به احترام او در سفارت ایران در استانبول داده بودند، مشهودات و نظرات خود را درباره رقص چنین بیان می کند: «… و بعد حقه بازی مجلس بال شد خانمها و مردها به رقص افتادند و پنج قسم رقاصی کردند و این خانمها…». همین قضیه با شرح بیشتر در کتاب، سفرنامه فرهاد میرزا، ص 79 آمده است.

با این توصیفات اصل نسبت دادن این جریان به فرهاد میرزا و گریه او تا از نظر تاریخی ثابت نشود جعلی است .

علاوه بر خدشه بر اصل قضیه  قرائنی بر جعلی بودن داستان وجود دارد . باید دید که واقعا تا الان تحقیقی رسمی موجود است که نشان دهد سوراخ چشم پشه چند تاست؟! بعد آقای میرزا کی وقت کرده بنشینند با آرامش این سوراخ ها را بشمارند.؟! .آیا اصلا میکروسکوپ یا ذره بین آن زمان قابلیت این شمارش را داشته است؟

5– مقتل قمقام زخار:

مقتل قمقام زخار برای عصر قاجار است و بر خواننده روشن است که واقعه عاشورا برای حدود هزار سال پیش است و مقتلی می تواند ارزشمند باشد که به حادثه نزدیک باشد و یا از منابع اصیل نقل کند. حال تکلیف این مقتل نیز روشن است. ضمنا در بین تاریخ دانان و عالمان دین این کتاب و شخصیت هیچ جایگاه علمی و دینی ندارد و کتابش مورد استناد و استفاده قرار نمی گیرد. چرایی این کار را در شخصیت و ضعف علمی او می توانید بیابید. اما اگر کتاب او در میان برخی عوام مطرح شده علتش نه به خاطر کتاب بلکه به خاطر آنست که شیوه قاجار و قاجاریان بر دین گریزی و دین ستیزی بوده ،  با این توصیفات، شخصی از آن دربار ننگین این چنین کتاب و یاداشتهایی را نوشته، سبب شهرت در زمان خود شده است. البته همواره باید مراقب حرکت های دینی عوام فریبانه بود.

6- اشکالات فراوانی بر این جریان وجود دارد که بیش از این نیاز نیست بدان پرداخته شود اما آنچه بیشتر در این مطلب خود نمایی می کند نه تعریف از امام حسین علیه السلام ، بلکه تعریف از یک شاهزاده قجری است. در هر حال جای دارد از اعمال تمام ظالمان و غاصبان و پیروان آنها مانند قاجاریان و پهلویان برائت بجوییم و شدید ترین عذاب الهی را برای آنان از خداوند متعال خواهان باشیم؛ که تاریخ هیچگاه از ظلم آنان پاک نخواهد شد.

  • عبدی