دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

ای کاش

دوشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۲۵ ب.ظ

کاش سراب خیالم با آب به پایان می رسید

کاش طناب نجاتم رنگ خون نداشت 

کاش سهم من ازاین راه کوتاه خاطره بود

به رنگ آبی آسمان

کاش نگاهم راپرنمی کردم ازگل رز

تمام راه رابه محبت اون باغبونی رفتم

که یک روز گل محبت رانشانم داد

می نویسم:

به یاد روزهای انتظار

به یاد لحظه های فراق

به یاد چشمهای اشکبار

به یاد سینه های داغدار

می نویسم:

به یاد خلوت های غمبار

به یاد غروب های دلگیر
وطلوع حسرت بار

به یاد الهه ی پاک نجابت!

از تمام قصه های خود پر کشیده ام

وقتی که فرصت ماندن گذشته است 

وقتی که از سکوت دلتنگ لحظه ها

تابوت مرگ به خانه ی من باز گشته است 

باید برای همیشه بمانم در این غروب؟

باید که غصه وغم را صدا کنم ؟

باید که غرق در لحظه ی دلتنگیم شوم؟

نه هرگز چنین نخواهم کرد 

من خواهم ماند زیرا.....

دربن بست هم راه آسمان بازاست

  • عبدی