دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

اهانت به همسران رسول الله + سند

سه شنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۳۲ ق.ظ

عثمان الخمیس از سران وهابیون می گوید شیعه نسبت به ناموس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ادب را رعایت نمی کند. روایتی را در بحارالأنوار نقل کرده اند از قول آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) که می گوید:

سافرت مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لیس له خادم غیری، و کان له لحاف لیس له لحاف غیره و معه عائشة و کان رسول الله صلی الله علیه و آله ینام بینی و بین عائشة لیس علینا ثلاثتنا لحاف غیره، فإذا قام إلی صلاة اللیل یحط بیده اللحاف من وسطه بینی و بین عائشة.

من با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به سفر رفتم و عایشه هم همراه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و تنها خدمتگذار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) من بودم و یک لحاف هم بیشتر نداشتیم، و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بین من و عایشه می خوابید. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صبح بیدار شد برای نماز شب خواندن و من خوابیده بودم و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد این لحاف را بین من و عایشه فاصله گذاشت و جمع کرد تا فاصله باشد بین من و عایشه.

بحارالأنوار، ج40، ص2

عثمان الخمیس می گوید که ببینید شیعه می گوید علی (علیه السلام) و عایشه زیر یک لحاف بودند، ‌در حالیکه در کتاب کافی دارند که:

إذا وجد الرجل و المرأة فیلحافواحد،جلدامائةجلدة.

اگر یک مردی و یک زنی را زیر یک لحاف بیابند، باید به آنها صد شلاق بزنند.

کافی، ج7، ص181

این یکی از اساسی ترین شبهه ای است که آنها عواطف و احساسات مردم را نسبت به مذهب شیعه برمی انگیزانند و نسبت به مذهب شیعه بدبین کنند.

جواب اول :

معمولا مبنای شیعه بر این است که روایت اگر سند نداشته باشد، کلا فاقد اعتبار است و شیعه بر روایت مرسل و بی سند اعتباری قائل نیست؛ سند هم داشته باشد، بررسی می کنند و اگر یک نفر ضعیف، مجهول یا مهمل داشته باشد، باز هم آن روایت فاقد اعتبار است. روایتی را که ایشان از بحارالأنوار آورده، نه سند دارد که قابل بررسی باشد و نه در کتاب های دیگری که نقل شده، سند دارد؛ روایت فاقد سند، فاقد هر گونه اعتبار است. این آقا به ما شبهه وارد می کند در مورد حدیثی که اصلا نزد شیعه اعتباری ندارد.

معمولا در پاسخ به شبهات، به روایات که می رسیم، اول باید ببینیم که روایت سند دارد یا ندارد، سند معتبر هست یا نه،‌ اگر معتبر نبود یا سند نداشت، ‌روایت از درجه اعتبار ساقط است. در کتب اربعه شیعه، هیچ یک از مؤلفین آن، ادعای صحیح بودن تمامی روایات آن را نکرده اند، ‌همچنین صاحب بحارالأنوار. آمدن یک حدیث در یک کتاب، دلیل بر اعتقاد شیعه به آن نیست؛ چون شاید برخی از این روایات از روی تقیه صادر شده باشد یا بعضی از مخالفان از روی عناد، این حدیث را جعل کرده باشند. بعد باید ببینیم که آیا آن حدیث، معارضی هم دارد و با نص قرآن و سنت مخالفت می کند یا نه؟

خود امام صادق (علیه السلام) می گوید:

ما خالف الکتاب ، فاضربوه علی الجدار.

هر روایتی که از ما رسید و با کتاب خدا مخالفت کند، آن را به دیوار بکوبید.

لذا وقتی روایتی را علیه ما استفاده می کنند، اولین کاری که باید بکنیم، ‌این است که تکلیف روایت را از نظر مبنای کلامی و رجالی شیعه بررسی کنیم و ببینیم آیا این روایت قابل اعتبار و توجیه است یا نه؟ می بینیم این روایتی که آقای عثمان الخمیس گفته، اصلا مرحوم علامه مجلسی ، سندی برای او ذکر نکرده، تا ببینیم سندش صحیح است یا نه.

دومین جواب:

جواب نقضی است. شما روایتی را از کتاب بحارالأنوار نقل کردید که فاقد اعتبار است؛ اما ما روایات متعددی داریم در این زمینه که نسبت به موقعیت و احترام و اخلاق نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، نه تنها عقلاء‌ قبول نمی کنند، بلکه مجانین هم این مطالبی را که شما در کتاب های صحاح یا مسانید و سنن خود با سند صحیح آورده اید، قبول نمی کنند.

*** آقای حاکم نیشابوری از استوانه های علمی شماست که ذهبی و ابن حجر او را تعریف و تمجید گفته اند و او را متخصص و خریط در فن رجال دانسته اند، کتابی دارد به نام مستدرک الصحیحین؛ یعنی آنچه از نظر صحیح بخاری و مسلم، جا مانده و شرایط حجیت بخاری و مسلم را دارد، در این کتاب آورده است؛ ایشان می فرماید از قول زبیر:

5564 - حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ الْقَزَّازُ، ثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِدْرِیسَ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَازِمٍ، ثَنَا هِشَامُ بْنُ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَیْرِ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: «أَرْسَلَنِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی غَدَاةٍ بَارِدَةٍ، فَأَتَیْتُهُ وَهُوَ مَعَ بَعْضِ نِسَائِهِ فِی لِحَافِهِ، فَأَدْخَلَنِی فِی اللِّحَافِ فَصِرْنَا ثَلَاثَةً» «هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ» صحیح

مستدرک الصحیحین حاکم نیشابوری، ج3، ص410 المؤلف: أبو عبد الله الحاکم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نُعیم بن الحکم الضبی الطهمانی النیسابوری المعروف بابن البیع (المتوفى: 405هـ)، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1990، عدد الأجزاء: 4.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روز سردی دنبال من فرستاد، آمدم خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیدم او با یکی از همسرانش در زیر لحاف خوابیده است، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا داخل لحاف کرد و ما سه نفر شدیم.


عایشه زیر لحاف


اگر روایت مرسله در کتاب بحارالأنوار گفته است علی (علیه السلام) زیر لحاف رفت، ولی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وسط خوابید، روایت شما این را هم نگفته است و معلوم نیست که زبیر وسط بوده یا نه؛ شما نسبت به این روایت چه می گوئید؟ حاکم نیشابوری هم می گوید این حدیثی است که سندا صحیح است.

من کان بیته من زجاج ، ‌فلا یرم الحجر.

کسی که خانه ای از شیشه بنا کرده، سنگ پرانی نمی کند.

شمائی که این چنین روایتی با سند صحیح دارید، نباید بر شیعه خرده بگیرید.

روایتی دیگر باز هم با سند صحیح، مجاهد از عایشه نقل می کند و می گوید:

11281 - «عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: کُنْتُ آکُلُ مَعَ النَّبِیِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - فِی قَعْبٍ، فَمَرَّ عُمَرُ فَدَعَاهُ فَأَکَلَ، فَأَصَابَتْ إِصْبَعُهُ إِصْبَعِی، فَقَالَ: حِسَّ أَوْ أَوْهُ، لَوْ أَطَاعَ فِیکُنَّ مَا رَأَتْکُنَّ عَیْنٌ، فَنَزَلَتْ آیَةُ الْحِجَابِ».

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ج7 ص93 المؤلف: أبو الحسن نور الدین علی بن أبی بکر بن سلیمان الهیثمی (المتوفى: 807هـ)، المحقق: حسام الدین القدسی، الناشر: مکتبة القدسی، القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م، عدد الأجزاء: 10.سنن کبری بیهقی، ج6، ص435 - درالمنثور، ج5، ص213 - تهذیب الکمال مزی، ج29، ص138 - معجم اوسط طبرانی، ج3، ص212.

داشتیم با رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) داخل یک ظرف گود داری حلوا می خوردیم، عمر داخل شد و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) عمر را دعوت کرد به غذا خوردن، من داشتم از ظرف غذا می خوردم که عمر هم از همان ظرف من غذا خورد و انگشتان عمر با انگشتان من تماس گرفت. عمر گفت اوه! ای وای! اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) حرف من عمر را گوش می کرد، چشم نامحرمان به شما زنان نمی افتاد.


بی حیایی عایشه


آقای عثمان الخمیس! اینکه عمر دست همسر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را لمس می کند، شما چگونه می بینید؟ حرام هست یا نه؟ آن هم از طرف خلیفه دوم! اگر چنانچه روایات بحارالأنوار آن را می گوید که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بین علی (علیه السلام) و عایشه فاصله انداخت، اینجا که جناب خلیفه دوم شما، دستش با دست عایشه تماس گرفت. اضافه بر این، عمر تعبیری به دور از ادب می گوید، جمله ای که عمر در ادامه می گوید، آیا تنقیص مقام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و عایشه نیست؟! آقای عثمان الخمیس! اگر چنانچه شما این جمله را به پدرت بگوئی، چه می شود؟ اگر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حرف من گوش می کرد ... .

آقای زیلعی از علمای بزرگ أهل سنت و کتابی دارد به نام تخریج الأحادیث ، در ذیل این حدیث یک اضافه ای هم دارد و می گوید عمر گفت:

وَرُوِیَ أَن رَسُول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم َ کَانَ یطعم وَمَعَهُ بعض أَصْحَابه فأصابت یَد وَاحِد مِنْهُم یَد عَائِشَة فکره النَّبِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم َ ذَلِک فَنزلت قلت رَوَى النَّسَائِیّ من حَدِیث أنس عَن عمر بن الْخطاب قَالَ قلت یَا رَسُول الله یدْخل عَلَیْک الْبَار والفاجر فَلَو حجبت أُمَّهَات الْمُؤمنِینَ فَأنْزل الله آیَة الْحجاب انْتَهَى

تخریج الأحادیث والآثار الواقعة فی تفسیر الکشاف للزمخشری ج3 ص126 المؤلف: جمال الدین أبو محمد عبد الله بن یوسف بن محمد الزیلعی (المتوفى: 762هـ)، المحقق: عبد الله بن عبد الرحمن السعد، الناشر: دار ابن خزیمة - الریاض، الطبعة: الأولى، 1414هـ، عدد الأجزاء: 4.

افراد بد و خوب به ملاقات شما می آیند، دستور بدهید که زنان مؤمنین با حجاب باشند.


بی حیایی عمر


یعنی معاذ الله نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به مسائل ناموسی به اندازه جناب عمر هم غیرت نداشته است؟! آیا این درست است؟!

می گویند حرمت امامزاده را، اول باید متولی نگه دارد؛ اگر متولی به امامزاده احترام نگذارد، از دیگران انتظاری نیست. اگر ما بیائیم به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین جسارتی بکنیم، آن وقت نباید انتظار داشته باشیم که یهودیان ومسیحیان نسبت به ساحت مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه جسارت ها را نداشته باشند. وقتی شما می آئید پیامبر را اینگونه مقامش را پائین می آورید و غیرت جناب عمر را بیشتر از پیامبر می دانید، واقعا خیلی جرأت می خواهد!!! فردای قیامت چه جوابی به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهید داد با اینکه ادعا هم می کنید روایت صحیح است.


36 - (2401) حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ یَحْیَى، وَیَحْیَى بْنُ أَیُّوبَ، وَقُتَیْبَةُ، وَابْنُ حُجْرٍ - قَالَ: یَحْیَى بْنُ یَحْیَى، أَخْبَرَنَا، وقَالَ الْآخَرُونَ: حَدَّثَنَا - إِسْمَاعِیلُ یَعْنُونَ ابْنَ جَعْفَرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَرْمَلَةَ، عَنْ عَطَاءٍ، وَسُلَیْمَانَ، ابْنَیْ یَسَارٍ، وَأَبِی سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، أَنَّ عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مُضْطَجِعًا فِی بَیْتِی، کَاشِفًا عَنْ فَخِذَیْهِ، أَوْ سَاقَیْهِ، فَاسْتَأْذَنَ أَبُو بَکْرٍ فَأَذِنَ لَهُ، وَهُوَ عَلَى تِلْکَ الْحَالِ، فَتَحَدَّثَ، ثُمَّ اسْتَأْذَنَ عُمَرُ، فَأَذِنَ لَهُ، وَهُوَ کَذَلِکَ، فَتَحَدَّثَ، ثُمَّ اسْتَأْذَنَ عُثْمَانُ، فَجَلَسَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَسَوَّى ثِیَابَهُ - قَالَ مُحَمَّدٌ: وَلَا أَقُولُ ذَلِکَ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ - فَدَخَلَ فَتَحَدَّثَ، فَلَمَّا خَرَجَ قَالَتْ عَائِشَةُ: دَخَلَ أَبُو بَکْرٍ فَلَمْ تَهْتَشَّ لَهُ وَلَمْ تُبَالِهِ، ثُمَّ دَخَلَ عُمَرُ فَلَمْ تَهْتَشَّ لَهُ وَلَمْ تُبَالِهِ، ثُمَّ دَخَلَ عُثْمَانُ فَجَلَسْتَ وَسَوَّیْتَ ثِیَابَکَ فَقَالَ: «أَلَا أَسْتَحِی مِنْ رَجُلٍ تَسْتَحِی مِنْهُ الْمَلَائِکَةُ»

(الکتاب: صحیح مسلم ج 4 ص 1866/المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: 261هـ)/المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی/الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت/عدد الأجزاء: 5/سنن الکبری بیهقی، ج2، ص231 - فتح الباری، ج7، ص44 - عمدة القاری، ج4، ص82 - مسند ابی یعلی، ج8، ص240 - صحیح ابن حبان، ج15، ص336 - تاریخ مدینه دمشق، ج39، ص81 - تاریخ اسلام ذهبی، ج3، ص471)

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) آن روز که نوبت من بود، در خانه خوابیده بود، بطوری که ران حضرت کاملا نمایان بود؛ آقای ابوبکر آمد و گفت یا رسول الله اجازه داخل شدن می دهید و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) اجازه داد، و ران رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) هم همینطور باز بود؛ با او صحبت کرد و بعد آقای عمر اجازه ورود خواست و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) اجازه داد و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) در همان حال بود؛ با او هم صحبت کرد و در این هنگام جناب عثمان هم آمد و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) تا عثمان را دید، بلند شد و نشست و لباسش را درست کرد و رانهایش را پنهان کرد؛ سپس آنها با هم صحبت داشتند و بعد رفتند؛ از رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) پرسیدم که وقتی ابوبکر داخل شد، عکس العمل و اهمیتی نشان ندادی و رانهایت همانطور بود؛ بعد از آن عمر آمد و باز هم اهمیتی ندادی؛ اما چرا وقتی عثمان آمد، بلند شدی و نشستی و لباس هایت را روی رانت کشیدی؟ رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) گفت: عایشه! آیا خجالت نکشم از مردی که ملائکه از او خجالت می کشند؟!


اهانت به رسول الله


یعنی ملائکه از دیدن جناب عثمان حیاء می کنند و از دیدن جناب عمر و ابوبکر حیا نمی کنند. اینها نشان می دهد که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از اولین اخلاق و اداب اسلامی هم برخوردار نبود، با اینکه قرآن می فرماید:وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ. سوره قلم، آیه4

از جناب عثمان الخمیس سؤال می کنیم که در این روایت، ران رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیرون بوده و جناب ابوبکر و عمر آمدند و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رانش را نپوشاند، آیا این خلاف اخلاق اسلامی نیست که وقتی میهمان به منزل کسی می آید، میزبان ادب را مراعات کند؟ حتی بچه انسان وقتی می آید منزل، پدر اگر پوشش مناسب نباشد، سریع می رود و لباس مناسب می پوشد و ادب انسانی این اقتضاء را دارد و حال آنکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به قول شما به این شکل بود.

از این مهمتر اینکه فقهای مذاهب اربعه شما فتوا داده اند بر اینکه:

جناب نبوی از استوانه های فقهی شافعی در کتاب مجموع، ج3، ص170 می گوید:

الفخذ عوزة، الرکبة عورة.

ران و زانو هم جزء عورت است و واجب است مرد عورت خود را از دیگران بپوشاند.

جناب سرخسی از استوانه های فقهی حنفی در کتاب مبسوط، ج10، ص146 می گوید:

الفخذ عوزة.

جناب ابن قدامه از استوانه های فقهی حنبلی در کتاب مغنی، ج1، ص616 می گوید:

الفخذ عوزة.


جناب امام قرطبی مالکی در تفسیرش، ج7، ص182 می گوید:

قال مالک بن أنس: أکره للرجل أن یکشف فخذه بحضرة زوجته.

مرد حتی در نزد همسرش هم نباید رانش را آشکار کند.

اما می گویند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جلوی جناب عمر و ابوبکر هم می تواند رانش را آشکار کند.

از وهابیت هم، شورای عالی افتاء عربستان در کتاب فتاوا اللجنة الدائمة، ج6، ص178 می گویند:

الرکبة عورة، الفخذ عورة، ما بین السرة و الرکبة عورة.

ران و زانو جزء عورت است، از ناف تا زانو هم عورت انسان است.


خلاصه اینکه آقایان به شیعه اعتراض می کنند که شما در کتاب های خود نسبت به همسر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، احترام را رعایت نمی کنید و حال آنکه خودشان با روایات صحیح در کتب معتبر خود، مطالبی صدها برابر وقیح تر و زشت تر نقل می کنند و به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت می دهند.
  • عبدی