اندوه و بی قراری در عصر روز جمعه
تجربه غروب روزهای جمعه، تجربه ای کاملا آشناست؛ احساس اندوهی خفیف، اضطرابی مبهم و نوعی بی قراری آزاردهنده، آن چیزی است که این روز را از بقیه روزهای هفته متمایز می کند. براستی راز این احساس ناخوشایند و مبهم در چیست؟
چرا با وجود چشم انتظاری یک هفته ای تا انتهای هفته برای بودن در کنار خانواده و فراغت از کار، آخر هفته ای چنین غمبار و دلگیر در انتظار ماست؟
آنچه از شواهد پیداست، این فقط ما نیستیم که به چنین عارضه ای دچاریم. غربی ها هم که روزهای یکشنبه را تعطیل هستند، این احساس غریب را سندرم روزهای یکشنبه نامیده اند و این همان احساسی است که شما در عصر روزهای جمعه تجربه می کنید.
عصر روزهای جمعه است که غرق در بی قراری، اضطراب، افسردگی، بی خوابی، فقدان انگیزه و انرژی، اندوه مبهم و اشتغال ذهنی برای کوهی از وظایف و کارهای هفته بعد هستید.
یافته های روان شناسی نشان می دهد بیشترین گروهی که این احساسات منفی را تجربه می کنند، دانش آموزان، دانشجویان و کارمندانی هستند که ساعت تحصیل و کار آنها به شکلی منظم از روز شنبه آغاز می شود و درست سرنخ ماجرا در همین صورت مساله داستان نهفته است.
اگر از افرادی که این احساسات و افکار منفی را تجربه می کنند، بپرسیم عصرهای جمعه نگران و غمگین چه موضوعی هستند، پاسخی مبهم و اغلب غیرقانع کننده می دهند، اما بررسی در محتوای شکایت کنندگان، درونمایه آن را فاش می سازد و آن همین یک جمله آشناست؛ "باز هم یک هفته کار تکراری!"
آن چیزی که مشخص شده تجربه یک هفته کار مداوم و تکراری، ریشه این اضطراب و کانون این دلمشغولی است. تمدن جدید، دیوان سالاری مدرن و الزام به ساعت های کاری منظم نیز به این مسأله دامن زده و این سندرم را به وسعت دنیا گسترده است.
معروف است ترس از مرگ، خوفناک تر از خود مرگ است. فردی که این نشانه ها را تجربه می کند، انتظار شروع حجم بالای کار پس از استراحت جمعه، برایش رنج آور از آن کاری است که در سایر روزهای هفته انجام می دهد. در نتیجه انتظار انبوه کارهای روزمره و تکراری، عامل اصلی دلگیری عصرهای آدینه است.
البته افراد بدون حس کنترل که برنامه ریزی و زمانبندی قابل قبولی برای انجام کارها ندارند، بیشتر از دیگران این حالت ها را تجربه می کنند تا جایی که این موضوع باعث تشدید احساس منفی می شود. همچنین الگوهای تغذیه ای نادرست، نوشیدنی های محرک مانند چای و قهوه، نداشتن فعالیت های بدنی منظم و سبک زندگی ناسالم و غیرمتعارف از دیگر عوامل این سندرم است.
اکنون، اما برای تسکین این دلگیری چه باید کرد؟ علم امروز مجموعه ای روش ها برای تسکین این احساسات آزاردهنده توصیه کرده است. نخست این که این احساسات را تا حدودی طبیعی بدانیم؛ احساسی که خیلی زود می گذرد و لزوما به معنای وجود یک اختلال یا نابهنجاری نیست.
از سوی دیگر داشتن نظم در کارها و وجود یک برنامه کاری مشخص، باعث کاهش فشار کاری و کسب حس کنترل بر کارها خواهد شد. پس باید مدیریت زمان را جدی بگیریم.
در روزهای تعطیل نیز همانند سایر روزها، در همان ساعت معمول هر روز از خواب برخیزیم. حتی نیم ساعت دیر بیدار شدن به بی خوابی جمعه شب منجر شده و روند خواب را مختل می کند. بهتر است برای پرداختن به فعالیت های لذتبخش مانند ورزش، گشت و گذار، مهمانی و... برنامه ریزی کنیم.
در این صورت هیجانات منفی و احساس تنش زا را با فعالیت های لذتبخش جایگزین می کنیم. حتی توصیه شده برای بعدازظهر روز شنبه یعنی بعد از ساعت کاری نیز برنامه ای لذتبخش تدارک ببینیم. این موضوع تا حدودی به آرامش شما کمک می کند. تمرکز بر لحظه حال نیز موثر است.
این روش باعث می شود از اشتغال ذهنی با آینده مبهم و انتظار دردناک شروع روز کاری دست برداریم. اگر این کارها را انجام دهید، خواهید دید غروب جمعه ای زیبا همراه انتظار برای آغاز هفته ای پرکار شما را فرا می خواند.
- ۹۴/۰۳/۰۱