ابوحنیفه امام اعظم اهل سنت از نظر سایر اِمامان و علما و بزرگان اهل سنت
ابوحنیفه،یکی از امامان اهل سنت هست که پیروان او را حنفی می گویند و اهل سنت که تقریبا یک میلیارد و خرده ایی نفر هستند، بیشتر آنها از ابوحنیفه تقلید می کنند و در واقع امام آنها است.
ابوحنیفه، دو سال شاگرد امام صادق علیه السلام بوده و بسیار با امام دشمن بود به قدری که آمده است:
هر چیزی که امام صادق ع می فرمود، ابوحنیفه بر خلاف آن، فتوا می داد به حدی که روزی گفت:
من فقط نمیدانم که امام صادق ع در سجده چشم ها را می بندد یا باز می گذارد!
گفتند چرا؟
گفت: می خواهم ببینم اگر جعفربن محمد(ع) چشم ها را در سجده می بندد، من باز بگذارم و اگر او چشم ها را در سجده باز می گذارد،من ببندم..
پس حال که نمیدانم، وقتی به سجده می روید، یک چشم خود را ببندید و یک چشم را باز بگذارید، تا در هر صورت، بر خلاف جعفربن محمد(ع) عمل کرده باشیم!!!
ما از عزیزان اهل سنت سؤال داریم که اگر یک پنجاهم این عبارات را یکی از علماء شیعه نسبت به جناب ابوحنیفه گفته بود، شما چه می کردید؟ آیا به کمتر از اینکه هفت آسمان را بر سرش ویران کنید، راضی می شدید؟
در برابر این همه عبارات تند چه جوابی دارید؟ هدف اصلی از نقل این مطالب این است که عزیزان اهل سنت که به علماء شیعه اعتراض میکنند که مطالبی تند یا بی احترامی به اهل سنت را نقل می کنند، در میان خودشان، به مراتب بدتر از این قضایا هست.
این آقایان به جای اینکه شیعه را مورد تاخت و تاز قرار بدهند، بیایند تکلیف این عبارات را روشن کنند. این روایات همه از کتب اهل سنت هستند.
کتابهایی که در عربستان و مصر و لبنان و ... چاپ می شوند و نه در ایران . هدف ما این است که عزیزان اهل سنت درباره این عبارات فکر کنند و بعد قضاوتی درست را نسبت به بزرگان شیعه داشته باشند.
آیا به راستی ابوحنیفه شایستگی آن را دارد که امام اعظم اهل سنت باشد ؟
علمای زیادی از اهل سنت، ابو حنیفه را به شدت مورد مذمت قرار داده اند. که در اینجا به گفتار بعضی از آنان اشاره می کنیم:
1- اجماع امام شافعی و امام مالک و امام احمد بن حنبل بر گمراهی ابوحنیفه
خطیب بغدای سخنی را از ابوبکر بن أبی داود سجستانی نقل میکند. ( ذهبی از ابوبکر سجستانی این گونه تعبیر میکند: الامام العلامة الحافظ شیخ بغداد ... سیر اعلام النبلاء للذهبی، ج13، ص221)
ابوبکر سجستانی به دوستان و اصحابش میگفت:
یقول الصحابة: ما تقولون فی مسألة اتفق علیها مالک و أصحابه و الشافعی و أصحابه و الاوزاعی و أصحابه و الحسن بن صالح و أصحابه و سفیان الثوری و أصحابه و أحمد بن حنبل و أصحابه؟ فقالوا له: یا أبا بکر! لا تکون مسألة أصح من هذه، فقال: هؤلاء کلهم اتفقوا على تضلیل أبی حنیفة.
نظر شما چیست در مورد مسئلهای که بر آن مالک و یارانش، شافعی و یارانش، اوضاعی و یارانش، حسن بن صالح و یارانش و سفیان ثوری و یارانش و احمد بن حنبل و یارانش اتفاق نظر دارند؟ دوستان و اصحاب ابوبکر سجستانی گفتند: مسئلهای صحیحتر، به این شکل نیست. سجستانی گفت: تمام اینها اتفاق نظر دارند بر گمراهی ابوحنیفه.
تاریخ بغداد للخطیب البغدادی، ج13، ص382
2- احمد بن حنبل جناب ابوحنیفه را بدعتگذار و گمراه و دشمن سنت و حدیث می داند.
شاید بشود گفت بزرگترین معاند ابوحنیفه، امام حنابله؛ احمد بن حنبل است؛ چرا که درباره ابو حنیفه و اصحابش می نویسد:
اصحاب رأی ( ابوحنیفه)، بدعتگزار، گمراه، دشمن سنت و حدیث هستند.
طبقات الحنابلة، ج1، ص 71؛ الجرح و التعدیل، ج8، ش2062
3- احمد بن حنبل شخص ابوحنیفه را دروغگو می داند و می گوید نباید از او چیزی نقل شود.
طبرانی از احمد بن حنبل نقل میکند:
إنه قال: کان أبو حنیفة یکذب و قال: أصحاب أبی حنیفة ینبغی أن لا یروى عنهم شئ.
ابوحنیفه دروغ میگوید و شایسته نیست که اصحاب ابوحنیفه از او چیزی نقل کنند.
المعجم طبرانی، ج7، ص17
4- احمد بن حنبل کلام ابوحنیفه را با سرگین(فضله چارپایان) یکسان می داند !
خطیب بغدادی از احمد بن حنبل(امام حنبلی ها)نقل میکند:
ما قول أبی حنیفة و البعر عندی إلا سواء
قول ابوحنیفه و سرگین، نزد من مساوی است.
تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج 13ص439 دارالکتب العلیمه
5- احمد حنبل می گوید ابوحنیفه مورد اعتماد نیست
خطیب بغدادی از احمد بن حنبل، رئیس حنابله نقل میکند که
:حدثنا مؤمل قال ذکروا أبا حنیفة عند سفیان الثوری فقال: غیر ثقة و لا مأمون، غیر ثقة و لا مأمون
نزد سفیان ثوری، ابوحنیفه را یاد کردند و او گفت: ابوحنیفه مورد وثوق و امانت دار نیست.
تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج13 ص 447 دارالکتب العلیمه بیروت
6- عبدالله بن احمد بن حنبل : ابوحنیفه در هر مساله به پنج شکل نظر می داد !
عبدالله بن احمد بن حنبل، کتابی به نام السنة دارد و در آنجا عمر بن حفص بن غیاث از پدرش نقل میکند:
حدثنی إبراهیم سمعت عمر بن حفص بن غیاث یحدث عن أبیه قال کنت أجلس إلى أبی حنیفة فاسمعه یفتی فی المسألة الواحدة بخمسة أقاویل فی الیوم الواحد فلما رأیت ذلک ترکته ... // إسناده صحیح
من نزد جناب ابوحنیفه می رفتم و سخنان او را می شنیدم. در یک مسئله، به پنج شکل فتوا می داد. وقتی او را اینچنین دیدم، مجلس او را ترک کردم
السنه لعبدالله احمد حنبل المجلد الاول ص205 شماره 316 مکتبه شامله
7- امام مالک : شهری که نام ابوحنیفه در آن برده می شود شایسته سکونت نیست!
ولید بن مسلم از مالک،امام مالکی ها نقل میکند:
قال لی مالک: ایذکر أبو حنیفة ببلدکم؟ قلت: نعم. قال: ما ینبغی لبلدکم أن تسکن
مالک بن أنس به من گفت: آیا در شهر شما، نام ابوحنیفه برده میشود؟ گفتم: بله. گفت: شهری که نام ابوحنیفه در آن برده میشود، شایسته سکونت نیست.
تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج13، ص421 - حلیة الأولیاء لأبی نعیم، ج6، ص325 - الکامل فی ضعفاء الرجال، 7/6
8- امام مالک : در اسلام فرزندی شوم تر از ابوحنیفه به دنیا نیامده.
خطیب بغدادی که از شخصیتهای برجسته اهل سنت است، از جناب حُنینی - که ذهبی در حق او میگوید: الامام الحافظ - نقل میکند:
از مالک (رئیس مالکی ها) شنیدم که می گفت: در اسلام، فرزندی شوم تر از ابوحنیفه به دنیا نیامده است.
تاریخ بغداد، ج13، ص401
9- امام مالک فتنه ابوحنیفه را مضرتر از فتنه ابلیس می داند.
در تاریخ بغداد از مالک بن انس نقل میکند:
فتنه ابوحنیفه، ضررش بر این امت، بیشتر از فتنه ابلیس است.
تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج13، ص396
10- امام شافعی کتاب های ابوحنیفه را خلاف قرآن و سنت پیامبر ص می داند.
در کتاب حلیة الأولیاء از قول شافعی نقل میکند:
نظرت فی کتاب لأبی حنیفة فیه عشرون و مائة، أو ثلاثون و مائة ورقة، فوجدت فیه ثمانین ورقة فی الوضوء و الصلاة و وجدت فیه إما خلافا لکتاب اللّه أو لسنة رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم أو اختلاف قول أو تناقض أو خلاف قیاس
امام شافعی می گوید:کتاب ابوحنیفه را نگاه کردم و 120 یا 130 ورق داشت. 80 ورق آن درباره وضوء و نماز بود و اینها، یا مخالف کتاب خدا بود یا مخالف سنت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یا اختلاف اقوال یا تناض یا خلاف قیاس.
حلیة الأولیاء لأبی نعیم ج9ص103 دارالکتاب العربی بیروت
11- سفیان ثوری می گوید ابوحنیفه 2 بار کافر شده !
همچنین خطیب بغدادی از سفیان ثوری نقل میکند:
سمعت سفیان الثوری یقول استتیب أبو حنیفة من الکفر مرتین
ابوحنیفه دو مرتبه از کفر توبه داده شد. (یعنی 2 بار کافر شد و 2 بار هم توبه داده شد!)
تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج1، ص303دار الکتب العلمیة - بیروت
12- شریک از علمای بزرگ اهل سنت ابوحنیفه را پست تر از یک شراب فروش می داند.
أبو صالح الاسدی قال: سمعت شریکا یقول: لان یکون فی کل حی من الاحیاء خمّار خیر من أن یکون فیه رجل من أصحاب أبی حنیفة.
از آقای شریک که از علمای بزرگ اهل سنت است و صاحب فتوا، نقل میکند:اگر در میان انسان های زنده، یک شراب فروش وجود داشته باشد، بهتر است از اینکه فردی از اصحاب ابوحنیفه در میان آنها باشد
تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج13، ص417 دار الکتب العلمیة - بیروت
13- ابوحنیفه می گفت احادیث پیامبر (ص) را رها کن !
جناب خطیب بغدادی در تاریخ از ابو اسحاق فزاری نقل میکند:
کنت آتی أبا حنیفة، أسأله عن الشئ من أمر الغزو، فسألته عن مسألة، فأجاب فیها، فقلت له: إنه یروی فیها عن النبی صلى الله علیه و سلم کذا و کذا، قال: دعنا من هذا.
نزد ابوحنیفه می رفتم و در رابطه با احادیث نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال می کردم و گاهی هم روایتی را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکردم که چنین گفته است. ابو حنیفه به من می گفت: این احادیث را رها کن و کنار بگذار.
تاریخ بغداد، ج13، ص386
14- ابوحنیفه می گفت روایات پیامبر را با دم خنزیر(خوک) پاک کن !
و باز نقل می کند :
و سألته یوما آخر عن مسألة، قال: فأجاب فیها، قال: فقلت له: إن هذا یروى عن النبی صلى الله علیه و سلم فیه کذا و کذا، فقال: حک هذا بذنب خنزیر.
از ابو حنیفه سؤال کردم و جواب داد. به او گفتم که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه چنین و چنان گفته است. ابو حنیفه گفت: این احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را با دُم خنزیز پاک و محو کن.
تاریخ بغداد، ج13، ص387
15- یوسف بن أسباط می گوید ابوحنیفه 400 روایت پیامبر (ص) را قبول نکرد !
جالب اینکه یوسف بن أسباط میگوید:
رد أبو حنیفة على رسول الله صلى الله علیه و سلم أربعمائة حدیث أو أکثر.
ابو حنیفه 400 روایت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول نکرد و رد کرد.
تاریخ بغداد، ج13، ص390
16- ابوحنیفه پیامبر (ص) را به قمار بازی متهم می کند و عقل خودش را برتر از عقل پیامبر ص می داند !
در روایتی آمده که نزد ابو حنیفه نقل می کنند:
و کان النبی صلى الله علیه و سلم یقرع بین نسائه إذا أراد أن یخرج فی سفر و أقرع أصحابه و قال أبو حنیفة: القرعة قمار و قال أبو حنیفة: لو أدرکنی النبی صلى الله علیه و سلم و أدرکته لاخذ بکثیر من قولی وهل الدین إلا الرأی الحسن.
نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی به مسافرت می رفت، برای همراه بردن یکی از همسرانش، بین آنان قرعه می انداخت. ابو حنیفه گفت: قرعه، نوعی قمار است. اگر من پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درک می کردم و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زمان مرا درک می کرد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیاری از گفتار و سخنان مرا قبول می کرد و ملاک شریعت قرار می داد. آیا دین، جز رأی و قیاس است؟
تاریخ بغداد، ج13، ص390
17- ابن ابی شیبه 125 روایت پیامبر (ص) که مخالف فتوای ابوحنیفه است را نقل می کند.
ابن ابی شیبه، استاد بخاری، کتابی دارد به نام المصنف که قبل از صحیح بخاری نوشته شده است. در ج8، ص363 بابی را باز کرده است به نام «کتاب الرد على أبی حنیفة هذا ما خالف به أبو حنیفة الأثر الذی جاء عن رسول الله (ص)»، یعنی روایاتی را نقل می کنم که ابو حنیفه با احادیث نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مخالفت کرده است.
ایشان روایاتی را به صورت مکرر از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند و فتوای ابو حنیفه را که خلاف روایات نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند. در این باب، 125 مورد از احادیث نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را نقل میکند و فتوای آقای ابو حنیفه را که بر خلاف احادیث نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فتوا داده است را نقل میکند.
المصنف لابن أبی شیبة الکوفی، ج8 ، ص 363
18- سفیان ثوری جناب ابوحنیفه را شرترین مولود می داند.
همچنین ابن عبد البر میگوید:
سفیان ثوری همان تعبیری را که مالک درباره ابوحنیفه گفته، نقل میکند:
ابوحنیفه، شرترین مولودی است که در اسلام به دنیا آمده است.
در کتاب الإنتقاء فی فضائل الثلاثة الأئمة الفقهاء، ص150
19- اوزاعی و سفیان و شافعی می گویند کسی شوم تر از ابوحنیفه بدنیا نیامده.
خطیب بغدادی که از شخصیتهای برجسته اهل سنت است، در تاریخ بغداد نقل می کند:
.. قال سمعت الأوزاعی وسفیان یقولان ما ولد فی الإسلام مولود أشام علیهم - وقال الشافعی شر علیهم - من أبی حنیفة...اسناده صحیح رجاله ثقات.
اوزاعی و سفیان می گفتند:در اسلام، فرزندی شوم تر-شافعی میگفت:شر تر- از ابوحنیفه به دنیا نیامده است.و یا:...
حدثنا الحمیدی قال سمعت سفیان یقول ما ولد فی الإسلام مولود أضر على السلام من أبی حنیفة...
سفیان می گفت:در اسلام، فرزندی که ضررش بر اسلام بیشتر از ابوحنیفه باشد، به دنیا نیامده است.
تاریخ بغداد لخطیب بغدادی دارالغرب الاسلامی ج15ص549
20- اوزاعی از مرگ ابوحنیفه خوشحال شد چون اعتقاد داشت او اسلام را پاره پاره کرد.
قال الاوزاعی،لما مات ابوحنیفه:الحمدالله،ان کان لینقض الاسلام عروه عروه.اسناده حسن
هنگامی که ابوحنیفه از دنیا رفت،اوزاعی گفت:خدا رو شکر که ابوحنیفه مرد!او اسلام را پاره پاره کرد!
تاریخ بغداد ج15 ص548 دارالغرب الاسلامی
21- سفیان بن عُیِیْنه می گوید ابوحنیفه شوم ترین فرزند اسلام است و او اسلام را تکه تکه می کرد.
بخاری در کتاب تاریخ صغیر نقل میکند:
کنت عند سفیان فنعى النعمان فقال الحمد لله کان ینقض الاسلام عروة ما ولد فی الاسلام أشأم منه.
وقتی سفیان، خبر مرگ ابوحنیفه را شنید، خدا را شکر کرد و گفت: او اسلام را تکه تکه می کرد و در اسلام، شوم تر از او بدنیا نیامده است.
التاریخ الصغیر للبخاری، ج2، ص 93 دار المعرفة بیروت
22- ابن حبان به صراحت بر عدم وثاقت ابوحنیفه تاکید دارد.
ابن حبان که از شخصیتهای رجالی اهل سنت است و گفتارش برای اهل سنت، مورد تأئید است، در کتاب المجروحین، ابوحنیفه را ذکر می کند و بر عدم وثاقت او صراحت دارد.
المجروحین لابن حبان، ج3، ص61 تا 73
23- ابو بکر بن ابی داود می گوید فقط 150 حدیث از طرق ابوحنیفه به ما رسیده که در نصفشون خطا و اشتباه داشته !
خطیب بغدادی از ابو بکر بن ابی داود نقل میکند:
جمیع ما روى أبو حنیفة من الحدیث مائة و خمسون حدیثا أخطأ أو قال غلط فی نصفها
تمام روایاتی که از طرق ابوحنیفه رسیده است، 150 حدیث است که در نصف آن، یا خطا کرده یا دچار اشتباه شده است.
تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج13، ص418
24- ابوحنیفه خودش هم خودش را قبول ندارد و می گوید از من روایت نقل نکنین !
خطیب بغدادی از ابو نعیم نقل میکند:
یقول لابی یوسف: لا ترو عنی شیئا فإنی و الله ما أدری أمخطئ أنا أم مصیب.
ابوحنیفه به شاگردش ابو یوسف گفت: روایتی را از من نقل نکن. چون نمی دانم این روایاتی که من نقل کرده ام، آیا خطا کرده ام یا درست است.
تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج13، ص403
25- جایگاه ابوحنیفه نزد مامون خلیفه عباسی ! (حدیث خاک بر سر)
حدیثی در کتاب تاریخ بغداد است که دوستان ما اسم این حدیث را «خاک برِسر» گذاشته اند و تنها عبارت فارسی که در تاریخ بغداد آمده است، همین است:
أبی بلال الاشعری میگوید:
از أبو یوسف قاضی شنیدم که می گفت: من و شریک و إبراهیم بن أبی یحیى و حفص بن غیاث، نزد هارون بودیم و هارون از مسئله ای سؤال کرد. إبراهیم بن أبی یحیى، جواب او را از ابوهریره از قول پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرد. شریک، جواب او را از أبو إسحاق از عمرو بن میمون از قول عمر بن الخطاب نقل کرد. حفص بن غیاث هم از قول عبد الله بن مسعود جواب داد. بعد هارون رو کرد به ابو یوسف که نظر تو در این مورد چیست؟ ابو یوسف گفت: ابوحنیفه هم چنین گفته است. هارون گفت: خاک برسر.
خطیب بغدادی میگوید که تفسیر آن این است که خاک بر سرت.
یعنی ما از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمر بن خطاب و دیگر صحابه نقل می کنیم و تو هم از ابو حنیفه نقل می کنی؟
تاریخ بغداد للخطیب بغدادی، ج13، ص401
ابن تیمیه حرانی : رسول خدا (ص) نسبت به عفت و پاکدامنی عائشه تردید داشت
ابن تیمیه حرانی در کتاب منهاج السنه می نویسد :
و فی الصحیحین أنه قال لعائشة رضی الله عنها فی قصة الإفک قبل أن یعلم النبی صلى الله علیه وسلم براءتها وکان قد ارتاب فی أمرها فقال :یا عائشة أن کنت بریئة فسیبرئک الله و أن کنت الممت بذنب فاستغفری الله وتوبی إلیه فان العبد إذا اعترف بذنبه ثم تاب الله علیه.در صحیحین آمده است که رسول خدا (ص) در قضیه افک، قبل از این از برائت عائشه با خبر باشد، نسبت به عفت عائشه تردید داشت ؛ پس گفت:اى عایشه! اگر بىگناه باشى خداوند تو را تبرئه خواهد کرد و اگر گناه کردى استغفار کن و به درگاه او توبه کن؛ چرا که اگر بنده به گناه خود اعتراف و سپس به درگاه خدا توبه کند خدا او را مى بخشد.منهاج السنة النبویة ج 7 ص 80
- ۹۸/۰۴/۱۴