دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

آیا پروژه 2020 واقعا وجود دارد؟

جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۴۴ ب.ظ

نویسنده: پویا جفاکش

پنجشنبه پیش در حلقه صالحین بسیج کسی از من پرسید:

«آیا قرار است در 2020 اتفاقی برای ایران بیفتد؟»

تعجب کردم چون اولین بار بود که میدیدم یک ایرانی صحبت از اتفاق بزرگ در 2020 کند؟ پرسیدم از کجا چنین چیزی به ذهنش رسیده است؟ و او گفت فیلمی در اینباره از اینترنت دیده است.

توضیحاتی کلی درباره  آنچه در غرب درباره ی 2020 میگویند برایش بیان کردم.اما برای خودم سوال بود که در ایران درباره ی 2020 چه گفته اند و چطور 2020 را برجسته کرده اند. با تحقیقی که کردم معلوم شد برخلاف مغرب زمین، از نظر ایرانیها سوژه  تغییر بزرگ تنها ایران است:

صحبت از پروژه ی سه مرحله ای 30ساله ی 2020 است که از 2000 رقم خورده و تا 2020 ادامه خواهد داشت. در فاز اول در 1378 (2000) بنای لذت پرستی و سوء استفاده از آزادی دوم خردادی ریخته شده با جنجال قتلهای زنجیره ای و کوی دانشگاه، بی اعتمادی به نظام رشد میکند.

در فاز دوم و به دنبال یاس ناشی از شکست دوم خرداد، فتنه ی 1388 (2010) رخ میدهد ولی هیچکدام از اینها برای سرنگون کردن نظام نیست؛ هدف تنها تلنگر زدن به روحانیت است تا از ترس خشم عمومی نسبت به روحانیت،

حساب خود را از ولایت مطلقه ی فقیه جدا کنند. به لجن کشیده شدن شیعه توسط نفوذی های غرب در روحانیان و مداحان، و خشم عمومی اهل سنت از توهین این افراد به بزرگان آنان، تنها برای ترسانیدن روحانیون مومن در قم است چون استکبار میداند که بدون تکیه بر اعتقادات دینی مردم نمیتواند نظام ایران را سرنگون کند. دکتر سید عبدالله متولیان که از حامیان وجود چنین پروژه ای است، ادعا میکند که از 1388 تا به امروز (زمان مصاحبه در 1395) بیش از 250 طلبه ی دشمن ولایت فقیه که از نظر فکری پیرو جریان سید حسین نصر هستند، در حوزه  علمیه قم ظهور کرده اند ولی هنوز به عنوان یک جریان واحد متشکل نشده اند.وی در این مصاحبه که شرح کامل آن را میتوانید در "تی وی شیعه" ببینید، میگوید:

«در کنار شواهد متعدد براین مدعا ، فرمایشات مقام معظم رهبری بهترین دلیل است ؛ در سال 89 و یک سال بعد از فتنه  سبز اموی ، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، طی سفری استثنایی و 10 روزه به قم ، همه  توجه ها را به قم و خود جلب نمودند.( تا کنون و پس از آن هیچ گاه سابقه نداشته  که معظم له بیش از 5 روز سفر داشته باشند.) حضرت آقا در این سفر استراتژیک و بسیار مهم ضمن دیدار با آیات عظام تقلید و مردم و نخبگان و مسئولین استانی ، پرده از سناریو و استراتژی جدید دشمنان بیرونی و فتنه جویان داخلی برای مقابله با انقلاب اسلامی برداشته و به عنوان نتیجه و حاصل این سفر 10 روزه فرمودند:

 "همان گونه که انقلاب از قم و حوزه  علمیه آغاز شد ، قرار است که آنتی تز انقلاب را نیز از قم آغاز کنند".

فرمایشات امام خامنه ای (اگر چه 5 سال است که مورد کم لطفی و بلکه بی توجهی نخبگان و خواص جامعه قرار گرفته است) ، به عیان و آشکارا از توطئه  جدیدی پرده بر می دارد که در آن ، به عکس دو فتنه  قبلی ، در بدو امر از اراذل و اوباش خیابانی و اغتشاش و آشوب خبری نیست ، 

بلکه فتنه و منازعه  اصلی در کانون دین و انقلاب یعنی حوزه های علمیه شکل گرفته و در قدم های بعدی با مردمی مواجه خواهیم شدکه (نه به شکل اوباش گری بلکه به شکل خوارج که بر پیشانی آنان داغ عبادت نقش بسته و تعریف دیگری از دین دارند) به دفاع از خط فکری منبعث از حوزه ، وارد میدان مبارزه خواهند شد.»

 

در این نظریه ی توطئه، البته مباحث قابل تاملی هست مثلا این که در شورش 1388 هم طیف مذهبی و هم طیف ضد مذهبی علیه احمدینژاد بسیج شده بودند اما رسانه های معاند نظام عمدا بر طیف غیر مذهبی و بخصوص ضد مذهبی متمرکز شدند و با برجسته کردن زنان بدحجاب و آزادی های فردی در عمل حمایت مردم مذهبی از شورش را از بین بردند.

حتی شاید بتوان دامن زدن به خشم عمومی علیه روحانیت را سقلمه زدن به آنها برای زودتر متشکل شدن در دو سال آینده دانست که اگر چنین نکنند به تاریخ خواهند پیوست.اما یک مسئله مانع بازکردن بیشتر موضوع میشود و آن این که هواداران وجود پروژه ی 2020 اطلاعات خود درباره ی وجود چنین نقشه ای را از کجا آورده اند؟

به نظر من اینها تنها یک نتیجه گیری نیمه عقلانی از ترکیب جنجال 2020 در غرب و وقایع در جریان در ایران است.اگر بخواهیم بفهمیم این فکر چطور به ایران رسیده است، اول باید بنیان جنجال 2020 را کشف کنیم.مطمئنا برایتان جالب خواهد بود که بدانید این بنیاد کاملا استرولوژیک و طالعبینانه است چون میتوان این را با قدرت یافتن طالعبینان در ایران از دوران احمدینژاد مقایسه کرد.

در سالهای اخیر ادعا شده که 21 دسامبر سال 2020 (اول دی 1398) آغاز برخورد دو سیاره ی زحل و مشتری (که به ترتیب نحس اکبر و سعد اکبر هستند) در صورت فلکی دلو یا آبریز (آکواریوس) است که برخی آن را به آغاز عصر اکواریوس تعبیر کرده اند.چون برخورد این سیاره همواره به اتفاقات بزرگ چون انقلاب ایران، فاجعه ی 11 سپتامبر و حتی آنطور که ابومعشر بلخی قرنها پیش مدعی شد، ظهور اسلام انجامیده است.

عقیده بر این است که تمدن که نطفه ی آن در عصر ثور یا گاو (حدود 6000تا حدود 4000سال پیش) بنا نهاده شده در اکواریوس به پختگی میرسد.این به فاصله ی 9ماهه ی بین انعقاد نطفه ی انسان و تولد او تشبیه میشود چون بین دو برج ثور و دلو دقیقا 9ماه فاصله است.

از سوی دیگر نطفه ی این تمدن با تولد روشنفکران که گئومته بودا نماد آنان است منعقد شد. افسانه های بودایی تولد گئوتمه را در برج ثور دانسته اند که احتمالا نماد آغاز بهار در عصر ثور و خود بودا قابل مقایسه با بعل خدای گاوآسا است.اما اگر همان فاصله ی 9ماهه ی بین انعقاد نطفه و تولد نوزاد را در نظر بیاوریم متوجه میشویم که نطفه ی بودا درواقع در برج اسد(شیر) گذاشته شده است.

شیر حیوان اشراف و قدرتمندان است و بودا نیز به طبقه ی اشراف و قدرتمندان تعلق داشت.نقش شیری که گاوی را میکشد از پرکاربردترین نقشها در تمدن انسان از بین النهرین باستان تا امریکای دهه ی 1920 بوده است.

این نقش در درجه ی اول، شکست اعتدال بهار از گرمای تابستان را نشان میدهد چون در عصر ثور، بهار از برج ثور درحالیکه تابستان از برج اسد شروع میشد.بنابراین شیر(اشرافیت) با کشتن گاو(دوره ای از تمدن)، دلو (دوره ی بعدی تمدن) را متولد میکند.عنصر شیر، آتش است و این گرمای وحشتناکی که نیمکره ی شمالی را فرا گرفته است نمادی از او است.

هفته ی پیش در اخبار خواندم که در ژاپن بیش از 80نفر و در کانادا (ناحیه ی سردی که هرسال تابستان فقط یکی دو روز گرمای سخت دارد) طی دو هفته بیش از 70نفر از گرما مرده اند.

تا اینجای کار، همه چیز به استرولوژی غربی که خود یک استرولوژی ترکیبی است مربوط میشود.مشکل وقتی شروع میشود که یک ایرانی این بحث ها را ببیند و سعی کند خودش را هم وارد داستان کند و با مطرح کردن استرولوژی ایرانی، ترکیب فعلی را ترکیبی تر کند. دستکم از اوایل دوره ی قاجار، ثور برج فلکی کشور ایران محسوب میشد.

قاجارها که قومی ترک بودند و برج ترکها اسد(شیر) بود تا حدودی عامدانه تهران را پایتخت قرار دادند چون تهران جزو قلمرو ری بود که برج آن قلمرو نیز اسد محسوب میشد و از سوی دیگر در پشت آن قلمرو گیلها و طبری ها بود که برجشان جوزا یا "توامین" (خصم دیگر ثور) به حساب می آمد.از آن زمان است که شیری قدرتمند به نام تهران پیوسته سرزمین ثور (ایران) را استثمار کرده است.

استرولوژیست ایرانی شرایط امروز را میسنجد و میبیند شیرهای دیگری گرد ثور را گرفته اند از جمله عربستان سعودی که برج آن اسد است اکنون دشمن ما است (در کیهانشناسی سنتی ما تمام عربستان -به جز شامات/حمل؛ و یمن/ثور؛-  اقلیم برج اسد بوده است).بیت المقدس شهری که طالعبینان قدیم طالعش را اسد در نظر میگیرند تدریجا به طور کامل در اختیار دولت اسرائیل که دشمن ایران است قرار میگیرد.و اسد یا شیر به نمادی از امریکا به عنوان قدرتمندترین حکومت جهان تبدیل میشود:

ترامپ را زیاد با شیر مقایسه میکنند. آیا قدرتگیری شیرها در عصر دلو برای حکومت ایران که در برج دلو (بهمن ماه) به دنیا آمده است معنی دار به نظر نمیرسد؟

به نظر من این یک تفسیر دلبخواهی است چون استرولوژیست های غربی درباره ی این که چه برجی را باید نماد ایران یا هر کشور دیگری در نظر گرفت اختلاف دارند. ولی وقتی مردم با بن بستی سخت برخورد میکنند هر احتمالی را جدی میگیرند.کلاف سردرگم استرولوژی از قاعده مستثنی نیست.

معروف است که چینیها کسی که به طالعبینی رجوع میکند را به مردی تشبیه میکنند که چون بعد از به کاربستن همه ی راهکارها باز هم بچه دار نمیشود همسر دومی اختیار میکند یعنی وقتی که دیگر هیچ راه بازی پیش رویت نیست به جادو که در حالت عادی پسندیده نیست متوسل میشوی.

در این مورد یعنی موضوع 2020 تو خودت را هدف اصلی آن میبینی و باور میکنی که راه نجات از آن وجود ندارد.تنها کاری که به ذهنت میرسد این است که به زبان بی زبانی به گروهی خاص –روحانیت- خط بدهی که هنوز مهمند و هنوز برای نجاتشان دیر نشده پس برای وضع حمل سالم دست بجنبانند که اگر مذهب برای کنترل مردم حضور نداشته باشد دیگر ایرانی به جای نخواهد ماند.

شاید این جمله ی آخر واقعا مد نظر برخی از غربیها باشد.آنها احتمالا علاقه ای به ورود روحانیت به قائله ندارند چون معتقدند ایران از آغاز پیدایشش در دوره ی صفویه به مصلحت غرب (در آن زمان:خنجری در پشت عثمانی) وجود داشته و پس از آن هم به خاطر جلوگیری از رسیدن روسیه به هند بریتانیا (قاجار و پهلوی)،

سوپاپ اطمینان نفت (دوران شاه) و هرج و مرج در خاورمیانه (صدور انقلاب توسط جمهوری اسلامی) وجودش تحمل شده و حالا دیگر تاریخ مصرفش به پایان رسیده است.

من در پشت پرده ی سیاست غرب نیستم اما وجود افرادی با چنین تفکری در بدنه ی سیاست غرب دور از ذهن نیست.دیگر به خودمان بستگی دارد که آیا در رقصیدن به ساز غربیها تا پای نابودی ایران پیش خواهیم رفت یا نه.اما درباره i مسئله ی "پروژه ی 2020" باید بگویم نظریه پردازان غربی هیچوقت مشاوره هایشان با سیاستمدارانشان را بلندبلند عنوان نمیکنند و جار نمیزنند تا کسانی که نگران حفظ نظامهای متخاصمند توطئه ها را بدانند.

 

 

 

http://www.baghebabel.blogfa.com/?p=3

  • عبدی