دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

عبدی جلالوندی
دوستت دارم ... اگر لطف کنی یا نکنی .

مطالب این وبلاگ، مطالبی است که خالصانه و ساده و بی ریا، از اعماق قلبم بیرون می آید .
و امیدوارم که صادقانه، در گوشه ای از دل شما جا بگیرد .
متشکرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

آیا قرآن نظریه داروین را رد می کند؟

جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۸ ق.ظ
قرآن صریحأ تاکید میکند که آفرینش «انسان» از خاک آغاز شده است و طی مراحل و تطورات گوناگون تبدیل به انسان ، عالیترین موجود زنده در آخرین مرحله تکاملی میشود.و طبق احادیث عدیده پیش از آفرینش آدم و این عالم و نسل حاضر ، عالمهایی و نیز نسلهایی از همین نوع بر این زمین میزیسته اند .
خلاصه نظریه تکامل انسان این است که انسان کنونی که با نام علمی انسان خردمند خردمند مشخص می‌شود زیرگونه‌ای از انسان خردمند است که خود از انسان راست‌قامت تکامل یافته و انسان راست‌قامت هم از انسان ماهر تکامل یافته بود. همگی این جانداران در سردهٔ انسان جای می‌گیرند که گونه‌های متعدد دیگری هم از آن برخاسته بودند (مانند انسان نئاندرتال و انسان راست‌قامت) اما امروزه نسل تمامی آن‌ها منقرض شده‌است. انسان خردمند در حدود ۲۰۰ هزار سال پیش در شرق آفریقا پدیدار شد و گروه‌های کوچکی از آن‌ها در حدود ۵۰ هزار سال پیش به دیگر نقاط دنیا مهاجرت کردند، به این ترتیب نسل تمامی انسان‌هایی که در خارج از آفریقا زندگی می‌کنند به این مهاجران می‌رسد. 


به گزارش پارسینه، بسیاری از ادیان این نظریه را خلاف تعلیمات دینی خود تلقی می‌کنند و با پذیرفته شدن و یا آموزش آن مخالفت می‌کنند. این موضوع در کشورهایی مانند آمریکا از مسائل جنجالی سیاسی کنونی می‌باشد و غالباً تعداد زیادی از اعضای جناح‌های محافظه‌کار بر ضد آموزش این نظریه در مدارس دولتی فعالیت می‌کنند. مخالفت با تکامل گروهی از مسیحیان را به تلاش برای جایگزین کردن آن با مفهوم طراحی هوشمند رهنمون کرده‌است.

اما اخیرا واتیکان مدعی شده‌است که این نظریه با دیدگاه مسیحیت درباره خلقت تطابق دارد. به گزارش مهر به نقل از تلگراف، اسقف اعظم جیانفرانسکو راواسی رئیس شورای پاپی فرهنگ واتیکان اظهار داشت درحالی که کلیسا نسبت به نظریه داروین در گذشته رویکرد خوبی نداشته‌است، ایده تکامل را می‌توان در سنت آگوستین و سنت توماس آکویناس دنبال کرد.

جوزپه تانزلا نیتی استاد الهیات دانشگاه پاپی سانتا کراس در رم یادآور شده‌است که سنت آگوستین متأله قرن چهارمی هرگز با واژه تکامل آشنایی نداشت اما می‌دانست که انواع زندگی به آرامی در طول زمان متحول می‌شوند. آکویناس نیز در قرون وسطی چنین دیدگاهی داشته‌است.

آیاتی در قرآن هست که با تامل در آن می شود گفت نظریه داروین(تکامل انسان) با آموزه های قرآنی و وحیانی سازگار نیست::

«ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون»آل عمران/59

«همانا مثل عیسی(ع) در پیش خداوند همانند مثل آدم است که خداوند او را از خاک آفرید. و سپس به او گفت موجود شو پس شد.»


«خلق الانسان من صلصال کالفخار»الرحمن/14

«خداوند، ‌انسان را از گل خشک همانند سفال بیافرید.

بله تمام آیاتی را که خلقت انسان از خاک را مطرح می‌کند با نظریه داروین معارض است ؛چرا که می‌گوید انسان از خاک آفریده شده نه از موجود قبلی که زنده بوده است.

قرآن صریحأ تاکید میکند که آفرینش «انسان» از خاک آغاز شده است و طی مراحل و تطورات گوناگون تبدیل به انسان ، عالیترین موجود زنده در آخرین مرحله تکاملی میشود.

« کسی که آفرینش همه چیز را نیکو کرد و آفرینش انسان را از گل آغاز نمود » سجده 7

و نیز قرآن آفرینش هر موجود زنده را از آب میداند :

« و هر موجود زنده ای را از آب آفریدیم » انبیا 30


« و خداوند تمام جنبندگان را از آب افرید برخی از آنها بر شکم میروند برخی بر دوپا و برخی برچهارپا حرکت میکند خداوند هر چه بخواهد می آفریند که خدا بر هرکاری توانا است» نور45

قرآن در عموم آیات مربوط به آفرینش آدم روی این محور تاکید میکند که در افرینش او کاری خاص و برجسته صورت گرفته و آن حلول روح الهی در پیکر مادی است که آنرا از سایر موجودات که پیش از او آفریده شده اند ، متمایز میکند و این خود متاسیون و جهشی است در روند آفرینش .

بدین ترتیب موجودی بر این کره خاکی بوجود آمده است که از آن پس یکه تاز کره زمین میشود؛ یکه تازی بی معارض که هیچ موجودی از موجودات قبل از او توانایی ندارد او را محدود کند.

ماجرای آفرینش آدم در قرآن چنین ترسیم شده است ،

که انسان در جریان تحول مادی و دگرگونیهای فیزیولوژیک [1]

به مرحله ای از مراحل آفرینش میرسد که به « نفخۀ روح الهی » نام میگیرد [2]

و آفرینشی دیگر می یابد [3]

و در مسیر عادی طبیعی خود به یک جهش الهی و ملکوتی دست می یابد و موجودی برتر میشود [4]

بدانگونه که حتی فرشتگان در برابر او خضوع میکنند [5]

و نیروهای معنوی جهان هم منحصرأ رام او شدند .[6]

آفرینش آدم و اعتراض گونه ملائکه 

« هنگامیکه خدایت به فرشتگان فرمود : من جایگزینی را در زمین قرار خواهم داد...» بقره 30


جانشین یا جایگزینی آدم به چه معنی است و آدم در زمین بجای کیست ؟

برخی گفته اند : او خلیفه الله ، بجای خداوند است که به حق حکمرانی میکند ؛ اما این معنی بعید است ، زیرا خداوند در شئون خداوندیش جای خالی ندارد تا دیگری بجای او بنشیند ،

خداوند پیامبران می فرستد و کتب مشتمل بر احکام و تکالیف نازل میکند ، پیامبران و هر که در خط آنها است احکام و وحی دریافتی را به دیگر مکلفین میرسانند ، عنوان منطبق بر اینها سفارت ، رسالت و نبوت است نه خلافت .

قول دوم آنست که ادم و نسل او جانشینان فرشتگان شده اند که آنها پیش از آدمیان سکنه زمین بوده اند . این قول نیز مخدوش است ، زیرا کیفیت خلقت زمین با خلقت ملائکه متناسب و سازوار نیست و چنین کاری از حکیم صادر نشود.

قول سوم انست که آدم و فرزندانش جایگزین جننیان هستند که براین زمین میزیسته و عامل تبهکاری و خونریزی بوده اند این قول نیز به قول دوم شبیه است و مخدوش است.

قول چهارم که صحیح است آنست که ادم و نسلش جایگزین آفریده ای مکلف و صفاتی مشابه حالات و صفات آدمیان که براین زمین زندگی میکرده اند

چنان که آفرینش این نسل نیز چون دوران خود را سپری کند جای خود را به نسلی مشابه به این نسل که آفرینش آنها سازوار آفرینش دگرگون شده ی زمین باشد بسپارد

و طبق احادیث عدیده پیش از آفرینش آدم و این عالم و نسل حاضر ، عالمهایی و نیز نسلهایی از همین نوع بر این زمین میزیسته اند .
حتی برخی از آیات قرآن این معنا را میرسانند :

« آیا ما به آفرینش نخست خسته شده ایم ؟! خیر بلکه این افریدگان هم اکنون در حال تبدیل به آفرینشی نویین می باشند» ق 15


« آیا روزگارانی دراز بر انسان نگذشت که چیز قابل بیانی هیچ نبود ؟!» انسان 1

« چرا به خداوند شکوهمندانه نگاه نمیکنید در حالی که شما را در مراحل و خلقتهای گوناگون آفرید » نوح13و14
«پروردگار تو (از خلق) بی نیاز و به همه مهربان است. اگر بخواهد شما را (از روی زمین) ببرد و همه را فانی کند .آنگاه پس از شما هر که را خواهد جانشین شما کند . چنان که شما را از ذریه گروهی دیگر پدید آورد.»انعام ۱۳۳

در برخی روایات که در اینباره آمده تعبیراتی مانند « الف الف عالم و الف الف ادم» بکار برده شده که مراد از این لفظ میلیون نیست بلکه منظور از این تعبیر مبالغه و بیان کثرت است ؛ یعنی چه بسیار ؟!

امام علی (ع) : « بنی آدم هفتاد جنس بوند همه انها از نسل آدمند جز یاجوج و ماجوج ( اقوام یوچانگ و مانچو) »[7]

باز از امیر المونین روایات شده که حضرت در پاسخ به کسی که پرسید قبل از ادم ابوالبشر که بوده ؟ فرمود : آدم ، وی سئوال خودرا تکرار کرد ، فرمود : اگر صد بار هم بپرسی خواهم گفت ادم.[8]

ابو حمزه ثمالی گوید : امام سجاد – ضمن حدیثی مفصل ــ به من فرمود : تو گمان داری که خداوند آفریده ای را پیش از شما نیافریده ؟

آری بخدا سوگند هزار هزار ادم و هزار هزار عالم افریده که تو در اخرین آن عالمهایی [9]

نیز از امام باقر روایات شده : خداوند پس از فنای این خلق و این عالم ،خلق و عالمی دیگر پدید می آورد که او را به یگانگی پرستش کنند با زمین و آسمانی دیگر (دگرگون شده ) ،

انگاه فرمود : آیا میپنداری جز شما بشری نیافریده ؟ چنین نیست بلکه هزار هزار عالم و هزار هزار ادم آفریده که تو آخر آن عالمهاو اخر آن ادمهایی .[10]

و بسا سخن گونه ملائکه :« آبا کسی (یا کسانی) در زمین جای میدهی که در آن تبهکاری کند و کشتار و نماید ؟! در حالی که ما تو را تسبیح و تقدیس میکنیم و هرگز سر از بندگیت برنتابیم ..» اشاره به همان افریده های مشابه باشد.

« و گفتیم ای آدم تو وهمسرت در این باغ سر سبز و پر نعمت سکنی گزینید و از نعمتهای ان هرچه خواهید بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که در اینصورت از ستمکاران به خویش خواهید بود»

«اما این بهشت که قرآن انرا به «جنه» ( باغ سرسبز) تعبیر کرده آن بهشت جاوید نیست که خداوند در غیب به مومنان وعده داده است .

حسین بن بشار از یاران نزدیک امام صادق گوید : از امام راجع به بهشت ادم – که بر اثر ترک اولی از ان بیرون شد ــ پرسیدم .

فرمود : آن بهشتی در این دنیا بوده که ماه و خورشید در آن طلوع میکرده و اگر بهشت جاوید بود از آن بیرون نمیشد. [11]

و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو...»

یعنی : آنها ( ادم و حوا و ابلیس یا ادم و حوا به لحاظ نسل و ذریه آنها) را گفتیم : ( از منزلت خویش یا از خوشی و تنعم ) فرود آیید ( و ازاین پس ) دشمن یکدیگر باشید ( ابلیس با ادم و نسل او یا فرزندان ادم با یکدیگر به مقتضای سرشت ). بقره ۳۶


_____________________________
1- حج22
2- سجده 9
3- حج22
4- اسرا70
5- ص73
6- در میان آیات قران تنها یک آیه است که روی آفرینش معجزه آسای ادم نکیه دارد که آن آیه 59 سوره آل عمران است .

« همانا مثل سرگذشت عیسی پیش خدا نظیر سرگذشت ادم است او را از خاک بپداخت سپس(ثم = میتواند به معنای بعد از مدت طولانی باشد) بدان گفت باش پس چنان شد»

این ایه بدنبال آیاتی آمده است که مربوط به حضرت عیسی است و همواره تاکید میکند که عیس مخلوق خداست نه فرزند خدا و انچه در سرگذشت عیسی امده که وی از مریم به دنیا آمده ،

بی آنکه پای انسان دیگری به عنوان پدر در کار باشد دلیل نمیشود که عیسی پسر خدا خوانده شود ، زیرا پیدایش این فرزند از مادر ، بدون دخالت پدر ، یک رویداد خارق العاده بود که به ارادۀ خداوند رخ داده است ،

همچنانکه پیدایش ادم یعنی جاندار دارای روح الهی که باعث شده از همه موجودات برتر و متمایز شود نیز یک رویداد خارق العاده و اعجاز گونه بوده است که به اراده خداوند بوده است.

ملاحضه میشودکه در این آیه این نکته نهفته است که آفرینش ادم و افرینش عیسی همسانند.

ایا کسی میتواند ادعا کند که قرانبا انچه دربارۀ آفرینش حضرت عیسی گفته روند طبیعی و علمی و عمومی انسانها و تمام موجودات را در طول زمان و تولد انها را از پدر و مادر نفی کرده است ؟

مسامأ خیر زیرا قرآن در دهها ایه نظام توالد و تناسل را از نشانه های قدرت و حکمت آفریدگار جهانیان شمرده است.» (اندکی تصرف در تلخیص)

در اینجا توجه به دو نکته لازم بنظرمی‌رسد:

الف ـ به نظر می‌رسد که در آیه 59 سوره آل عمران « مثل عیسى عندالله کمثل آدم» می‌توان وجه شبه را به چند گونه تصور کرد:

1ـ تشبیه از جهت پدر نداشتن آدم و عیسی(ع).

2ـ تشبیه از جهت خلقت هر دو از خاک با واسطه (یعنى مواد غذائى تبدیل به نطفه، علقه ... تا انسان شد ) و در عیسی(ع) این کار از طریق حضرت مریم (ع) صورت گرفت و در آدم(ع) از طریق انسانها یا انسانهای نسل قبل از او و بالاخره میمنونها.

3ـ‌تشبیه از جهت نبوت هر دو باشد. 4-تشبیه از جهت علم و عقل هر دو باشد. 5ـ تشبیه از جهت اصل خلقت از خاک (در مقابل مسیحیان که عیسى (ع) را خاکى نمی‌دانستد )

وجه شبه‌های شماره سه و چهار در آیه مورد بحث از جمله «کن» (ادامه آیه) برداشت می‌شود. ولى به نظر می‌رسد جمله « ثم قال له کن فیکون» در مقام بیان وجه شبه نباشد

بلکه مرحله دوم خلقت را بیان می‌کند که ایجاد روح است و در تمام افراد انسان وجود دارد که در آیات دیگر تحت عنوان « نفخت فیه من روحی» به آن اشاره شده بود.

وجه شبه اول با توجه به شأن نزول، نزدیک‌تر از وجه شبه سوم و چهارم است. اما به هر حال فقط وجه شبه دوم یا پنجم در خود آیه تصریح شده است. چرا که جمله (خلقه من تراب) بیان وجه شبه عیسی(ع) و آدم(ع) است. که فقط به خاک اشاره کرده است.

ب : در مورد خلقت عیسى (ع) از خاک دو احتمال وجود دارد:

1ـ‌خلقت بلا واسطه از خاک 2

ـ خلقت باواسطه سلسله موجود از خاک(و همین دو احتمال در مورد آدم نیز وجود دارد.»

اما خلقت بلاواسطه از خاک در اینجا صحیح نیست چرا که حضرت عیسی(ع) بلا واسطه از خاک آفریده نشده است بلکه از جسم مریم(ع) بود که مریم (ع) با واسطه مواد غذائى او را از خاک بوجود آورد.

پس فقط وجه شبه دوم (خلقت با واسطه از خاک) باقى می‌ماند و این مطلب شاهدى بر نظریه تکامل است نه بر نظریه ثبات انواع.

البته این احتمال نیز در آیه فوق بعید نیست که بگوییم وجه شبه پنجم مراد است چرا که مسیحیان نجران اصل خلقت عیسى (ع) و خاکى بودن او را قبول نداشتند و او را غیر مخلوق و ماوراء‌طبیعى می‌دانستند .

پس آیه درصدد رد این نظر آنهاست و در مقام بیان واسطه داشتن یا نداشتن خلقت آنها از خاک نیست . یعنى آیه درصدد رد این نظر آنهاست و در مقام بیان واسطه داشتن یا نداشتن خلقت آنها از خاک نیست.

یعنى آیه درصدد بیان واسطه و عدم واسطه نیست پس نمی‌تواند دلیلى بر نظریه تکامل انواع یا ثبات انواع باشد. (دکتر محمدعلی رضایی کتاب پژوهشایی در اعجاز علمی قران)

7- روضه کافی حدیث274
8- بحار ج 25/25و26
9- همان
10- سفینه البحار + توحید شیخ صدوق
11- بحار ج6/284+ روایتی از امام باقر نیر بدین مضمون هست.

ولی راجع به تکامل برعکس (از انسان به حیوان) آیه ای هست:

سـوره الـمـائـده:
بگو: آیا شما را از کسانى که در نزد خدا کیفرى بدتر از این دارند خبر بدهم؟ کسانى که خدایشان لعنت کرده و بر آنها خشم گرفته و بعضى را بـوزیـنـه و خـوک گردانیده است و خود بت پرستیده اند؟ اینان را بدترین جایگاه است و از راه راست گم گشته ترند. (60)

http://www.parsine.com/

 

  • عبدی