شهادت یا وفات پیامبر؟؟!
دانشمندان مسلمان در باره این که پیامبر اسلام (ص) چگونه از دنیا رفت ، دیدگاههای گوناگونی دارند ؛ بسیاری از علمای شیعه و سنی معتقدند که آن حضرت را مسموم کردند و همین سم در بدن آن حضرت اثر کرده و او را به شهادت رسانده است .
حاکم نیشابوری عالم معروف اهل سنت در کتاب معتبر المستدرک علی الصحیحین مینویسد :
ثنا داود بن یزید الأودی قال سمعت الشعبی یقول والله لقد سم رسول الله صلى الله علیه وآله وسم أبو بکر الصدیق وقتل عمر بن الخطاب صبرا وقتل عثمان بن عفان صبرا وقتل علی بن أبی طالب صبرا وسم الحسن بن علی وقتل الحسین ابن علی صبرا رضی الله عنهم فما نرجو بعدهم .
المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 59 .
داود بن یزید گوید که از شعبی شنیدم که می گفت :
به خدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سمّ کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد .
و نیز ابن کثیر دمشقی سلفی که امروزه وهابیت برای سخن او ارزش ویژهای قائل هستند به نقل از بیهقی مینویسد
عن عبد الله بن مسعود ، قال : لئن أحلف تسعا أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قتل قتلا أحب إلى من أن أحلف واحدة أنه لم یقتل ، وذلک أن الله اتخذه نبیا واتخذه شهیدا .
السیرة النبویة - ابن کثیر - ج 4 - ص 449 – 450 .
از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که می گفت : اگر ۹ بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده است برایم محبوبتر است از این که یک بار قسم بخورم که او کشته نشده است ؛ زیرا خداوند او را پیامبر و شهید قرار داده است .
و از علمای شیعه ، مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب الأحکام مینویسد :
محمد بن عبد الله... وقبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر سنة عشرة من الهجرة .
تهذیب الأحکام - الشیخ الطوسی - ج 6 - ص 2 .
محمد بن عبد الله (صلی الله علیه وآله وسلم ) ... در روز دوشنبه 28 صفر سال دهم هجری در حالی از دنیا رفت که مسموم شده بود .
و نیز مرحوم علامه حلی در کتاب المنتهی مینویسد :
محمد بن عبد الله ... وقبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقینا من صفر سنة عشرین من الهجرة .
منتهى المطلب (ط.ق) - العلامة الحلی - ج 2 - ص 887 .
اما این که چه کسی و در چه زمانی آن حضرت را سمّ داده است ، همانند بسیار دیگر از زوایای زندگی آن حضرت برای ما روشن نیست .
محمد بن اسماعیل بخاری در صحیحش مینویسد :
قَالَ عُرْوَةُ قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ فِی مَرَضِهِ الَّذِی مَاتَ فِیهِ یَا عَائِشَةُ مَا أَزَالُ أَجِدُ أَلَمَ الطَّعَامِ الَّذِی أَکَلْتُ بِخَیْبَرَ فَهَذَا أَوَانُ وَجَدْتُ انْقِطَاعَ أَبْهَرِی مِنْ ذَلِکَ السُّمِّ .
صحیح البخاری - البخاری - ج 5 - ص 137 .
عایشه گفته است که رسول خدا در مریضی خود ( که در آن از دنیا رفتند) میفرمودند تا کنون درد غذایی را که در خیبر خوردم احساس میکردم و الآن زمانی است که احساس کردم شریانهای قلبم از آن پاره شده است
شاید برخی بگویند که چنین مطلبی بعید به نظر میرسد که سمی بعد از چهار سال اثر کند ، ضمن این که پیامبر اسلام قبل از خوردن آن سم در جنگ خیبر از مسموم بودن گوشت گوسفند آگاه شد و از خوردن دست کشید ؛ چنانچه ابن کثیر دمشقیمینویسد :
وفی صحیح البخاری عن ابن مسعود قال : لقد کنا نسمع تسبیح الطعام وهو یؤکل - یعنی بین یدی النبی صلى الله علیه وسلم - وکلمه ذراع الشاة المسمومة ، وأعلمه بما فیه من السم .
البدایة والنهایة - ابن کثیر - ج 6 - ص 317 – 318 .
در صحیح بخاری از ابن مسعود نقل شده است که میگفت : "ما صدای تسبیح گفتن غذا را هنگامی که رسول خدا از آن تناول میفرمود ، میشنیدیم" . یعنی در جلوی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم . و گوشت سردست مسموم با حضرت سخن گفت و ایشان از سمی بودن خود مطلع کرد .
در نتیجه این که چه کسی پیامبر را سمّ داده و این سمّ در چه زمانی بوده است ، برای ما به صورت دقیق روشن نیست .
و از طرف دیگر می بینیم که محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم و بسیاری دیگر از بزرگان اهل سنت نوشتهاند :
قَالَتْ عَائِشَةُ لَدَدْنَاهُ فِی مَرَضِهِ فَجَعَلَ یُشِیرُ إِلَیْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِی فَقُلْنَا کَرَاهِیَةُ الْمَرِیضِ لِلدَّوَاءِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ أَلَمْ أَنْهَکُمْ أَنْ تَلُدُّونِی قُلْنَا کَرَاهِیَةَ الْمَرِیضِ لِلدَّوَاءِ فَقَالَ لَا یَبْقَى أَحَدٌ فِی الْبَیْتِ إِلَّا لُدَّ وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَّا الْعَبَّاسَ فَإِنَّهُ لَمْ یَشْهَدْکُمْ .
صحیح البخاری - البخاری ج 8 - ص 40، ح 6886 ، ج 5 - ص 143 و ج 7 - ص 17 و و صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 7 - ص 24 و مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 6 - ص 53 و تاریخ الطبری - الطبری - ج 2 - ص 437 و...
عایشه گفته است در دهان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در زمان مریضی ایشان به زور دوا ریختیم ،
پس با اشاره به ما فهماندند که به من دوا نخورانید ، ما با خود گفتیم این از آن جهت است که مریض از دوا بدش میآید و وقتی حضرت بهتر شد ، فرمودند :
آیا من شما را از این که به من دوا بخورانید نهی نکردم ؟
پس فرمودند : باید در دهان هر کسی که در این خانه است ، در جلوی چشم من دوا ریخته شود ؛ غیر از عباس که او شاهد ماجرا نبوده است .
نکته جالب توجه این است که بخاری این حدیث را در کتاب دیات ، باب قصاص نقل کرده است
ابن حجر عسقلانی در شرح این روایت مینویسد :
قوله لددناه أی جعلنا فی جانب فمه دواه بغیر اختیاره وهذا هو اللدود .
این که گفته : «لددنا» یعنی این که ما در دهان آن حضرت بدون این که اختیاری داشته باشد (بازور) دوا ریختیم
در این جا چند سؤال از برادران اهل سنت داریم که امید است پاسخ بدهند:
1 .چرا عایشه و کسانی که در آنجا حضور داشتند ، حرف پیامبر را گوش نکردند و علی رغم نهی آن حضرت ، دارو را به زور در حلق آن حضرت ریختند ؟
مگر نه این که قرآن کریم میفرماید :
وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا . الحشر / 7 .
هر دستورى که رسول به شما داد اطاعت کنید و از هر گناهى نهیتان کرد آن را ترک کنید ، و از خدا بترسید که خدا عقابى سخت دارد .
2.چرا عایشه پیامبر اسلام (ص) را با دیگر مریضها یکسان میبیند ؟
مگر نه این که خداوند می فرماید :
وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَْوَى . إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى . النجم / 3 و 4 .
هرگز از روى هوى و هوس سخن نمىگوید و آنچه مىگوید چیزی جز وحیى که به وى مىشود نیست .
چرا فکر کرد که هر مریضی حتی پیامبر خوردن دوا را دوست ندارد ؟ نکند خدای نخواسته چیز دیگری به جای دوا به پیامبر خورانده باشند ؟
آیا پیامبر اسلام به اندازه اطرافیان درک نمی کرد که چه چیزی برای او خوب است و چه چیزی بد ؟
یا این که اطرافیان میخواستند با انجام این عمل ، همان سخن افرادی را تکرار کنند که به هنگام درخواست قلم و کاغذ به پیامبر گرامی(ص)نسبت هذیان دادند ؟
و از همه عجیبتر این است که نقل کردهاند : پیامبر اسلام بعد از این که به هوش آمد ، دستور داد به همه آنها که به زور به حضرت دوا داده بودند ، از همان دوا بخورانند غیر از عمویش عباس !
چرا پیامبر اسلام همه را مجازات میکند ؟
مگر قرآن کریم نفرموده :
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى . الأنعام / 164 و الأسراء /15 و فاطر 18 و الزمر / 7 .
هیچ گنهکارى بار گناه دیگرى را بر دوش نمىکشد .
با این تفصیل باید برای مظلومیت آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیش از همه اشک ریخت.
قسمت دوم
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ. آل عمران ایه ۱۴۴
محمد [ص] فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟
[و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟] و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند؛ و خداوند بزودى شاکران [ و استقامت کنندگان ] را پاداش خواهد داد.
یکی از مظلومیتهای حضرت رسول این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمیشود.
و معمولا میگویند رحلت حضرت رسول !!!
این جا قصد داریم در رابطه با کیفیت شهادت و قاتلین آن حضرت صحبت کنیم:
کتابهای سیره و حدیث مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله:
ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر ص مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است. (1)
شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت. (2)
علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند. (3)
در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر ص در مدینه مسموم درگذشت.(4)
شیخ طوسی میگوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت. (5)
بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است. (۶)
حاکم نیشابوری کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است.
آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد. (7)
ابن مسعود کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱ هجری تایید و تاکید کرده است. (8)
رسول خدا ص فرمود:
هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. (۹)
و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (10)
پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است. ولی چه کسی و در چه زمانی ایشان را به شهادت رسانده اند ؟؟؟
اسناد:
۱-المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص۶
۲-المقنعه شیخ مفید ص۴۵۶ و منتهی المطلب حلی ج۲ص۸۸۷
۳-منتهی المطلب حلی ج۲ ص۸۸۷
۴-جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج۲ص۴۶۳
۵-تهذیب الاحکام ج۶ص۱ و بحار الانوار ج۲۲ص۵۱۴
۶-السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹
۷-المستدرک. ج۳ص۶۰
۸-السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲
۹-بصائر الدرجات ص۱۴۸و بحارالانوار ج۱۷ص۴۰۵و ج۴۰ص۱۳۹
۱۰-کفایه الاثر-خراز قمی ص ۱۶۲ و وسائل الشیعه ج۱۴ص۲ و بحارالانوار ج۴۵ص۱ و من
لایحضره الفقیه ج۴ص۱۷
زمان شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله
ظاهرا بیشترین فاصله ای را که بین فرمان حمله به شام به رهبری اسامه و شهادت حضرت رسول بیان شده است دو هفته است.
(المغازی واقدی ج۱ص۱۲۶)
به دلیل زیاد بودن روایات در این زمینه بنده به بیان مصادر کفایت میکنم:
الطبقات الکبری ابن سعد جلد دوم و سیره ابن هشام و انساب الاشراف جلد اول و عیون الاثر جلد دوم.
در تمامی این مصادر فاصله ۱۲ الی ۱۴ روز فاصله بین دستور حمله به شام و شهادت بیان شده است. شهادت ایشان در سال ۱۱ هجری و در سن شصت و سه سالگی بوده است.
اولا: از آنجایی که حضرت رسول ص همانطور که گفتم از شهادت قریب الوقوع خودشان در غدیر خبر داده بودند.
ثانیا: فاصله زمانی زیادی بین غدیر و دستور حمله به شام به رهبری اسامه نبوده است.
ثالثا: سرزمین شام در فاصله دوری از مدینه قرار داشت.
رابعا: در غدیر علی علیه السلام به عنوان جانشین معرفی شده بود.
ابوبکر و عمر و دیگران اطرافیان از پیوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونه ای که رسوا نشوند از دست پیامبر ص خلاص شوند و نقشه های شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند.
پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است.
ولی چه کسی و در چه زمانی ایشان را به شهادت رسانده اند ؟؟؟
عایشه و اطرافیان او قاتل حضرت رسول (ص(
روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزه دار بود.
الطبقات الکبری ج۲ص۲۳۵
در دو روایت بخاری و مسلم از عایشه آمده است:
ما به رسول خدا در هنگام بیماری اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید.
گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است.
در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهیت مریض از دواست!
اندکی بعد پیامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم عباس که در کنار شما حضور نداشت. (1)
اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص قرآن واجب نشده است ؟
مگر قرآن نفرموده: که پیامبر ص از روی هوی و هوس سخن نمیگوید ؟
پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند عایشه اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد ؟
انگار عایشه نیز مانند عمر خیال کرده بود که پیامبر ص نعوذبالله هذیان میگوید !!!
آیا رسول خدا ص فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند ؟
و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند ؟
ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند)اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند.
لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است:
اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند.
در الطب النبوی ابن جوزی ج۱ص۶۶ میگوید:
به او دوا خوراندند در حالیکه بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد. و در روایات صحیح آمده که عایشه و حفصه حبشی بودند.
این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم میخوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند.
عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمود:
میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید:
(اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد.
آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم نوشاندند. (۲)
و در روایت دیگر آمده است:
عایشه و حفصه به او سم نوشاندند. (3)
و علامه مجلسی میگوید: احتمال دارد که هر دو سم در شهادت پیامبر مؤثر بوده اند.(4)
منظور علامه از دو سم یکی سم خیبر است و دیگری سمی که در روزهای آخر حیاتش به او نوشاندند.
سران رژیم غاصب (ابوبکر و عمر و دخترانشان و...) برای اینکه اسم آنها به عنوان قاتلین حضرت رسول در جامعه پخش نشود به دست و پا افتادند و صحنه را غبار آلود کردند و گفتند:
درست است که رسول خدا مسموم شده اما این اثر سم خیبر در سال هفتم هجری بوده است که اینک او را از پای درآورده است!!!
البته هیچ عاقلی چنین بهانه واهی را نمی پذیرد زیرا رسول خدا در سال ۱۱هجری کشته شده و حادثه خیبر در سال هفتم اتفاق افتاده است !!!
از آن گذشته رسول خدا ص از مسمومیت طعام خیبر توسط جبرئیل آگاه شد و از آن نخورد.
عایشه نیز از آن واقعه عبرت گرفت وخوردن سم را به اختیار خود پیامبر نگذاشت بلکه به زور آن را به حضرت خوراند.
پس قطعا شهادت حضرت به خاطر آخرین سم که توسط عایشه به او خورانده شد و حضرت به خاطر ضعف نتوانستند مقاومت کنند و به شهادت رسیدند.
---------------------------
اسناد:
۱-سنن البخاری ج۷ص۱۷ و ج۸ص۴۰ و سنن مسلم ج۷ ص ۲۴و۱۹۴- تاریخ طبری ج۲ص۴۳۸
۲-تفسیرالعیاشی ج۱ص۲۰۰ و بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶وج۲۸ص۲۱
۳-بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶
۴-بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶
علمای شیعه و سنّی اتفاق نظر دارند که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به سبب سمّی که به آن حضرت خورانده شده شهید و از دار دنیا رفته اند نه اینه به صورت مرگ طبیعی این اتقاق دردناک رخ داده باشد ،
به مطالب زیر دقت بفرمایید :
ابن سعد می گوید :
پیامبر صلی الله علیه و آله به سبب سمّ وفات کرد در حالیکه شصت و سه سال سن داشتند .
1.امّا روایت صحیح بخاری و مسلم که از عایشه نقل می کنند :
عن عایشه : « لددنا 2 .رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) فی مرضه ، فجعل یشیر الینا أن لا تلدّونی » قلنا : کراهیة المریض الدواء .
فقال ( صلی الله علیه و آله ) : لا یبقی فی البیت أحد الّا لد و انا انظر الّا عمی العباس فانه لم یشهد کم 3.عایشه می گوید :
در ایام مریضی رسول خدا به حضرت دارویی خوراندیم . اما در آن حال او ( حضرت ) به ما اشاره می کرد که این دارو را به من نخورانید . ما گفتیم مریض از دارو متنفر است .
سپس او ( حضرت ) فرمود : در اتاق کسی وجود ندارد که آن دارو را به من نخورانده باشد و من نگاه می کردم، مگر عمویم عباس که از شما نبوده .
در روایت دیگر آمده:
فلدوه و هو مغمور ، فلما افاق صلی الله علیه و آله قال :
من فعل بی هذا هذا من عمل نساء جئن من هاهنا ، و اشار بیده الی الارض الحبشیة 4.
به پیامبر دارو خوراندند در حالی که پیامبر خدا مقهور بود زمانی که قهر از چهره مبارکشان زائل شد ، فرمود :
چه کسی این دارو را به من خوراند این عمل از کارهای زنان است که از آن جا آمدند و اشاره کردند به سرزمین حبشه .
تاریخ و نصوص صحیحه ثابت کرده که عایشه و حفصه دو زن حبشی بوده اند .
ابن سعد می نویسد :
بعد از اینکه به پیامبر ( ص ) سم خورانده شد ، حضرت نگاهی بهعایشه کردند و فرمودند :
بدا به حالت عایشه 5.
پی نوشت ها :
یک: المجدد فی الانساب ، ص 6 .
دو(لد) : خوراندن دوا را گویند .
سه: صحیح بخاری : 7/17 ، 8/40 و صحیح مسلم : 7/24 – 194 .
چهار: ا قرب الموارد : 2/886 .
پنج:طبقات ابن سعد : 2/203 .
جریان شهادت:
در کتاب دیات صحیح بخاری جلد 8 صفحه 40 حدیث 6886 وصحیح مسلم جلد 7 صفحه 24 معتبرترین کتب اهل سنت چنین آمده است :
برخی زنان پیامبر (که نامشان ذکر شده) در زمان بیماری حضرت در دهان مبارکشان به زور مایعی ریختند در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نهی می نمود....
حال این سوال مطرح است که چرا علیرغم نهی پیامبر صلی الله علیه واله وسلم این مایع به زور به ایشان خورانده شد ؟ و چرا ایشان از این بیماری شفا نیافت؟
در کتب تفسیری شیعه از جمله تفاسیر:
عیاشی ، صافی ،البرهان ،نور الثقلین و... در ذیل آیه 144 سوره مبارکه آل عمران
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که ایشان فرمود:
فسم قبل الموت انهماسقتاه: فقلنا انهما و ابویهما شر من خلق الله:
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم قبل از رحلت مسموم شد همانا آن دو زن مایع مسمومی را به ایشان خوراندند
سپس راوی در محضر امام صادق علیه السلام گفت :
همانا آن دو زن وپدرانشان بدترین مخلوقات بودند.
در بحار الانوار جلد 28 و 31 به جای سقتاه آمده است : انهما سمتاه :
همانا آن دو زن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را مسموم نمودند.
در تفسیر صافی مرحوم فیض کاشانی رحمةالله علیه تصریح می نماید :
مرجع ضمیر در فرمایش امام صادق علیه السلام الامراتین یعنی آن دو زن که از همسران پیامبر هستند می باشد.
خوب با توجه به اسناد آورده شده از کتب معتبر شیعه وسنی در مورد شهادت حضرت رسول(ص) قضاوت با خودتون